افتخارات حضرت نوح

معنی کلمه افتخارات حضرت نوح در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در قرآن مجید افتخارات و امتیازات فراوانی در مورد حضرت نوح (علیه السّلام) به چشم می خورد مانند برگزیده بودن آن حضرت، مشمول هدایت الهی بودن، سلام خداوند به ایشان، عبد شکور بودن، عمر طولانی، استجابت دعا و داشتن نسل شایسته.
خداوند متعال عده ای از پیامبرانش از جمله حضرت نوح (علیه السّلام) را جزء برگزیدگان شمرده است. به آیه شریفه ۳۳ آل عمران توجه فرمایید: «ان الله اصطفی ءادم و نوحا و ءال ابراهیم و ءال عمران علی العالمین؛ خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد». این افتخار بزرگی برای نوح است که جزء برگزیدگان از انبیاست.
هدایت الهی
خداوند متعال در آیه ۸۴ سوره انعام به امتیاز دیگر آن حضرت اشاره کرده است. می فرماید: «و وهبنا له اسحاق و یعقوب کلا هدینا و نوحا هدینا من قبل؛ و اسحاق و یعقوب را به او (ابراهیم)بخشیدیم، و همه را هدایت کردیم؛ و نوح را نیز پیش از آن هدایت نمودیم».
← اقسام هدایت
خداوند متعال در آیه شریفه ۷۹ سوره صافات می فرماید: «سلام علی نوح فی العالمین؛ سلام بر نوح در میان جهانیان باد!». خداوند، طبق آنچه که در قرآن کریم آمده، به عده ای از پیامبران، از جمله حضرت نوح و ابراهیم و موسی و هارون و الیاسین (علیهم السلام) سلام کرده است و سلام خداوند امتیاز ویژه ای برای آن بزرگوارن است.
← اهمیت سلام
...

جملاتی از کاربرد کلمه افتخارات حضرت نوح

طبق صريح آيه قرآن كه خداوند متعال درباره حضرت نوح پيغمبر فرمايد : و لقداءرسـلنـا نـوحـا الى قـومـه فـلبـث فـيـهم اءلف سنة الا خميين عاما و اءخذهم الطوفان و همظـالمـون (عـنـكبوت : 14) 950 سال به دعوت ميزيسته ، و اين عمر طولانى او همفـاصـله بـيـن دعـوت رسـالت او وقـوع طـوفـان بـوده ، و بـطـور قـطـع و يـقـيـن چـنـدسـال قـبـل از رسـالت و بـعـد از طـوفـان زنـدگـى كـرده ، پس عمر طولانى براى انسانمـحـال عـقـلى نـيـسـت كـه مـا آنرا منكر شويم و امرى است ممكن ، و يكى از جهات عمده آن همانزنـدگـى سـاده و حـفـظ بـدن از بـيـمـاريها است و عللى كه حيات را بخطر و نابودى مىكشاند، متاءسفانه اين علل و آلودگى بر بشر متمدن امروزه سخت حكمفرما است .
درازى عمر امام (ع ) با در نظر گرفتن عمرهاى درازى كه قرآن بدان ها گواهى مى دهد، ودر كتابهاى تاريخى نيز افراد معمر (داراى عمر دراز) زياد بوده اند، و در گذشته وحال نيز چنين كسانى بوده و هستند، عمر زياد حضرت مهدى (ع ) به هيچ دليلىمحال نيست ، بلكه از نظر عقلى و ديد وسيع علمى و امكان واقع شدن به هيچ صورت بعيدنيست . از اينها گذشته اگر از نظر قدرت الهى ، بدان نظر كنيم ، امرى ناممكن نيست . دربرابر قدرت خدا - كه بر هر چيز تواناست - عمرهايى مانند عمر حضرت نوح (ع ) و عمربيشتر از آن حضرت و يا كمتر از كاملا امكان دارد. براى خدا قدير و حكيم ، كوچك و بزرگ، كم و بسيار، همه و همه مساوى است . بنابراين حكمتكامل و بالغ او، تا هر موقع اقتضا كند بنده خود را در نهايت سلامت زنده نگاه مى دارد.
سلمان از خانواده ما بشمار مى رود يعنى در فرهنگ دينى الگوئى وجود دارد كه افراداجنبى و محارم با آن سنجيده مى شوند همانطوريكه با اجراء صيغه عقد ازدواج در ميان دونفر بيگانه محرميت حاصل مى گردد هم چنين با گره خوردن علقه ايمان به پروردگارمتعال در ميان مسلمانان ، مسئله بيگانگى حذف شده و همه از يك حيثيت و ارزش لازم برخوردارمى شوند شخصى به نام سلمان با تزكيه و طهارت نفس ازاهل بيت نبى اكرم (صلى الله عليه و آله ) به شمار مى آيد و پسر حضرت نوح (عليهالسلام ) با فساد اخلاقى و غرور خود آئين خدا را تكذيب كرده و به خانواده خويشبيگانه و نامحرم گشت .
1 - نوح و شيطان  بعد از آنكه حضرت نوح از كشتى فرود آمد، شيطان به حضورش آمد و گفت : ترا بر منحق و نعمتى است مى خواهم شكر نعمت ترا بجا آورده و عوض حق ترا بدهم ! فرمود: مناكراه دارم بر تو حقى داشته باشم و تو جزاى حق مرا بدهى ، بگو آنچه حق است ؟
پسر نوح مادامى كه معصيت نكرده بود از خاندان او بود، ولى هنگامى كه گناه كرد،خداوند او را از خاندان نوح به شمار نياورد و در پاسخ درخواست حضرت نوح عليهالسلام (كه نجات فرزندش را از غرق شدن در آب از او مى خواست ) فرمود:
حضرت نوح يكى از پيامبران بزرگ الهى است پسرى دارد بنام [كنعان ] در هنگامنزول كيفر سخت الهى بر كافران و متخلفان ، حضرت نوح (عليه السلام ) طبق دستورخداى سبحان كشتى ساخت و از هر موجود زنده جفتى را سوار كشتى كرد و بعد به ايمانآورندگانش گفت كه سوار شويد در هنگام ورود بِسم الله بگوئيد در اينحال پسرش را كه در كنار كشتى ايستاده بود صدا زد ولى اوآئين پدر راقبول نكرد و در نكته اى دورتر از كشتى ايستاد، در اينحال پدر مهربان با كلمه اى كه نهايت راءفت و دلسوزى را نشان مى دهد گفت : يابُنَىَّ اِركَب وَلاتَكُن مَعَ الكافِرين .(16)
مـسـعـودى در اثـبـات الوصيه گفته كه سنّ حضرت نوح در هنگام مرگ طبق روايتى 1450سال بوده و نيز در روايت ديگرى است : هنگامى كه نوح به رسالت مبعوث گرديد، 850سال داشت و 950 سال نيز ميان قوم خود بود(و مردم را به پرستش خداى يگانه دعوت مىنـمـود) و پـس از فـرود آمـدن از كـشـتـى نـيـز 500سـال ديـگر زندگى كرد كه جمعا 2300 سال عمر كرد. هم چنين در روايت ديگرى است كهنوح 2800 سال در دنيا زندگى كرد.(78)
عده اى را عقيده بر اين است كه اين پسر گمراه فرزند صلبى حضرت نوح نبوده بلكهمادرش از شوهر قبلى داشته و روايتى از حضرت على (عليه السلام ) آورده اند كه ايشانآيه را .... [ابنَهَ] با فتح آخر كه حاكى از [اِبنَها] باشد مى خواندند و الف را به جهتاكتفاء به فتح هاء حذف كرده است و معنا چنين مى شود كه حضرت نوح پسر آن زن را صدازد.
دوم حسد است ، از آن هم بپرهيز! چون حسد باعث شد كه خداوند مرا از بهشت خارج كرد.خداوند به حضرت نوح وحى كرد كه هر دوى آنها را بپذير، اگر چه خودش ملعون است.(491)