افتاب نزده

معنی کلمه افتاب نزده در لغت نامه دهخدا

( آفتاب نزده ) آفتاب نزده. [ ن َ زَ دَ / دِ ] ( ق مرکب ) پیش از طلوع آفتاب.

معنی کلمه افتاب نزده در فرهنگ معین

( آفتاب نزده ) (نَ زَ دِ ) (ق . ) پیش از طلوع .

معنی کلمه افتاب نزده در فرهنگ فارسی

( آفتاب نزده ) پیش از طلوع آفتاب

جملاتی از کاربرد کلمه افتاب نزده

ظاهراً همراه با بهار سال ۱۳۳۶، من هم اظهار وجودکردم و اولین گریه ام را در نیمه شب پنجم عید سردادم. زمانی که بچه‌ها خواب بودند و خواب عیدی‌هایی که گرفته بودند، می‌دیدند. شش ساله بودم که با آمدن سپاه دانش به روستا، شاگرد مدرسه ای شدم. مدرسه ای که شاید تا شش ماه کتاب و دفتری در کار نبود و آن معلم جوان، با قصه‌هایش ما را سرگرم می‌کرد. معنی درس و مدرسه برای ما چیز دیگری بود. دنیاهای عجیب و سحرانگیزی که معلم جوان ما در قصه‌هایش، برای ما تصویر می‌کرد، چنان روح و جسم ما را مسحور می‌کرد که هنوز آفتاب نزده ما را به در خانه ای که مدرسه مان بود، می‌کشاند.