افتاب طلعت
معنی کلمه افتاب طلعت در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه افتاب طلعت
و بعد از ذكر كلماتى چند در اختلاف در حق آن جناب و بعضى روايات صريحه در آن كهمهدى موعود همان حجة بن الحسن العسكرى عليهما السلام است گفته : راقم حروف گويدكه چون سخن بدين جا رسيد، جواد خوشخرام خامه طى بساط انبساط واجب ديد به رجاءواثق و وثوق صادق كه ليالى مهاجرت محبان خاندان مصطفوى و ايّام مصابرت مخلصاندودمان مرتضوى به نهايت رسيد و اميد كه آفتاب طلعت با بهجت صاحب الزمان ، علىاسرع الحال از مطلع نصرت و اقبال طلوع نمايد تا رايت هدايت اينان ، مظهر انوارفضل و احسان از مشرق مراد برآيد و غمام حجاب از چهره عالمتاب بگشايد. به يمن اهتمام آنسرور عالى مقام ، اركان مبانى ملت بيضاء مانند ايوان سپهر خضراء سمت ارتفاع واستحكام گيرد و به حسن اجتهاد آن سيّد ذوالاحترام ، قواعد بنيان ظلم و ظلام نشان در بسيطغبرا، صفت انخفاض و انعدام پذيرد و اهل اسلام درظلال اعلام ظفر اعلامش از تاب آفتاب حوادث امان و خوارج شقاوت فرجام از اصابت حسامخون آشامش جزاى اعمال خويش يافته ، به قعر جهنم شتابند. وللّه درُّ منقال ابيات :
ز مشرق سر کوی، آفتاب طلعت تو اگر طلوع کند طالعم همایون است
نور ذره ذره بخش هر دو کون آفتاب طلعت زیبای توست
عیبم مکن که بی سر و سامان و سوکوار بی آفتاب طلعت جانبخش نان شدم
زبرگزیر خزان آفتاب طلعت تو شکسته رنگتر از ماهتاب خواهد شد
دلی کز آفتاب طلعت آن ماه شد غافل چو بخت افسر و زلف تو دیدم روزگارش را
ظهور آفتاب طلعت دوست میان کعبه و بت خانه دیدیم
به خاک ماریه آن آفتاب طلعت را به غیر سایه ی شمشیرها، نبد مأمن
ز پشت پرده غیب آفتاب طلعت دوست دمید و پرده پندار نه سپهر درید
ز بس که بر در و بام آفتاب طلعت تست بخانه تو گشادن نمیتوان روزه
گشود شب در صبح آفتاب طلعت یار که آفتاب ز انوار اوست فتح الباب