( آغول ) آغول. ( اِ ) آغل. زاغه. || چشم آغول ؛ چشم آغیل. اغول. [ اَ ] ( اِمص )بگوشه چشم نگریستن. ( انجمن آرای ناصری ). از روی خشم و غضب بگوشه چشم نگریستن باشد. ( آنندراج ). از روی خشم و قهر بگوشه چشم نگریستن باشد. ( برهان ). نگریستن از روی خشم و قهر بگوشه چشم. آغول. ( ناظم الاطباء ). و رجوع شود به آغول و آغیل و چشم آغول و چشم آغیل. اغول. [ اَ وَ ] ( ع ص ) عیش اغول ؛ زندگانی باناز ونعم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). زندگانی آسان و فراخ. ( از اقرب الموارد ). یقال : هو فی عیش اغول ؛ او در عیشی فراخ است. ( مهذب الاسماء نسخه خطی ). || ختنه ناکرده. ج ، غول. ( مهذب الاسماء نسخه خطی ). اغول. [ ] ( اِخ ) بایدو.... پسر طرغای و نواده هلاکو که بر بغداد و عراق حکومت داشت و بمخالفت با گیخاتو قیام کرد و سرانجام لشکریان گیخاتو را شکست داد و خود او فراری و کشته شد. ( از تاریخ مغول عباس اقبال ص 251 ).
معنی کلمه اغول در فرهنگ معین
( آغول ) ( اِ. ) زاغه .
معنی کلمه اغول در فرهنگ فارسی
( آغول ) ( اسم ) نگریستن بگوش. چشم از روی غضب چشم آغول چشم غله. آغل زاغه باید و .... پسر طرغای و نواده هلاکو که بر بغداد و عراق حکومت داشت .
جملاتی از کاربرد کلمه اغول
زبان آغول زبانی قفقازی است که توسط مردم آغول (آگول) در جمهوری داغستان و جمهوری آذربایجان تکلم میشود و در سال ۲۰۰۲ حدود بیست و هشت هزار تن گویشور داشته است.آغول زبان رسمی نیست و گویشوران آن در ادبیات از زبان لزگی استفاده می کنند.الفبای آغول سیریلیک است.
همين كه داخلمنزل رفتيم ، متوجّه شديم كه غلامان حضرتمشغول ساختن جايگاهى آغول براى حيوانات هستند و در بين آن ها مردى سياه چهره ، بهعنوان كارگر گِل تهيّه مى كند و به دست ديگران مى دهد.
همزمان با مذاکرات پاپ با مغولان و ارسال هیئتهای نمایندگی به جانب یکدیگر، لوئی نهم که هنوز در قبرس مستقر بود، در دسامبر ۱۲۴۸، دو تن از نسطوریان به نام مارک و دیوید را که از جانب ایلچیکدای نویان[الف] و از موصل آمده بودند، ملاقات کرد. این دو تن همراه با خود نامهای از جانب فرمانده مغول آورده بودند که در آن مغولان از خواستهٔ قبلی خود در قبال اروپاییان عقبنشینی کرده و خود را از حامیان و هواخواهان مسیحیان و مسیحیت معرفی کردهبودند. در این نامه ایلچیکدای به لوئی پیشنهاد داد که پس از فتح مصر، در آنجا مستقر شود تا وی به بغداد یورش برد. اینچنین لوئی مانع از رسیدن نیروهای کمکی از مصر و شام به میانرودان و بغداد میشد. لوئی در جواب نامه فرماندهٔ مغول، هیأتی با سرپرستی آندره لونژومویی به جانب دربار گیوک خان فرستاد تا مذاکرات با مغولان را ادامه دهد؛ اما زمانی که هیئت نمایندگی به مغولستان رسید، گیوک خان مرده بود و همسر بیوهاش آغول قیمش به نیابت سلطنت حکومت میکرد. با این حال آغول نمایندگان لوئی را مورد تکریم قرار داد اما اعلام کرد که به دلیل مشکلات خانوادگی نمیتواند ارتشی را به سمت غرب بفرستد. هیئت نمایندگی پس از ۳ سال به نزد لوئی بازگشت و تنها رهآورد مذاکرات وی این بود که مغولان خواستار استمرار ارتباط میان خود با مسیحیان شدند. این جواب برخلاف انتظار و خواسته لوئی بود اما وی امیدوار بود که روزی بتواند با مغولان متحد شود.