اَعلم، امیر (قفقاز ۱۲۵۵ـ تهران ۱۳۴۰ش) پزشک و دولتمرد ایرانی. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ایران، ترکیه و بیروت گذرانید. سپس در دانشکدۀ پزشکی فرانسوی بیروت به تحصیل پرداخت. در ۱۲۷۸ش راهی فرانسه شد و در مدرسۀ پزشکی نظام لیون مدرک دکتری گرفت (۱۲۸۲ش). در ۱۲۸۵ش، به ایران بازگشت و استاد تشریح مدرسۀ طب شد. در دومین، چهارمین و پنجمین دورۀ مجلس شورا نماینده بود. در ۱۲۹۸ش در کابینۀ وثوق الدوله وزیر بهداری شد. در ۱۳۰۰ش، در دو کابینۀ قوام السلطنه، وزیر معارف و اوقاف شد. در ۱۳۲۷ش در کابینۀ ساعد مراغه ای وزیر بهداری بود. ۴۰ سال در دانشکدۀ پزشکی تدریس کرد و از بنیادگذاران جمعیت شیر و خورشید بود. از آثارش: کالبدشناسی توصیفی، ۹ جلد (با همکاری)؛ نامۀ احمدی یا حفظ الصحه.
معنی کلمه اعلم امیر در دانشنامه اسلامی
[ویکی نور] «امیرخان امیر اعلم»، فرزند علی اکبرخان معتمدالوزاره در سال 1294ق، برابر با 1256ش، در تهران متولد شد. وی پس از تحصیلات اولیه در ایران، تحصیلات پزشکی را در دانشکده پزشکی فرانسوی بیروت آغاز کرد و پس از مدتی وقفه در تحصیلات (که به دلیل فوت پدر به ایران آمده بود) مجددا با توصیه مشیرالدوله صدر اعظم احمد شاه قاجار، به فرانسه اعزام شد و تحصیلات خود را تا سال 1904م، در لیون به پایان رساند و مدت سه سال نیز در بیمارستان های نظامی و غیر نظامی فرانسه به طبابت اشتغال داشت. وی که رساله دکترای پزشکی خود را تحت عنوان «بهداشت در اسلام» به تصویب رسانده بود، در بازگشت به میهن، رساله مذکور را به فارسی ترجمه و منتشر کرد. او در پایان کتاب، مقاله اعتراض آمیز یکی از اساتید فرانسوی را نقل کرده و به آن پاسخ داده است. کتاب نامه احمدی (که به نام احمد شاه قاجار نام گذاری شده) در نوع خود اولین تفسیر علمی از احکام پزشکی اسلامی و فتح بابی در این مقوله برای محققین بعدی است و هنوز خواندن آن آموزنده، دلپذیر و الهام بخش است. دکتر امیر اعلم منشأ خدمات بسیاری در پزشکی دوره معاصر است. او که به عنوان نماینده دوره دوم مجلس شورای ملی برگزیده شده بود، در تدوین و به تصویب رساندن قانون آبله کوبی و ایجاد قرنطینه در مرزها نقش اصلی را داشت. وی در سال 1332ق، ساختمان قورخانه کهنه را به بیمارستان نظامی احمدیه تبدیل کرد. در سال 1296ش، نیز در ساماندهی بیمارستان حضرتی در مشهد مقدس توفیق یافت و در دوره چهارم و پنجم نیز از طرف مردم مشهد به نمایندگی مجلس برگزیده شد. دکتر امیر اعلم در طول عمر خود پنج بار به مقام وزارت رسید. عضویت فرهنگستان، عضویت شورای عالی فرهنگ، ریاست تالار تشریح دانشکده پزشکی و ریاست دانشکده پزشکی دانشگاه تهران و... از جمله مسئولیت های این طبیب خوش نام است.
جملاتی از کاربرد کلمه اعلم امیر
محله مشیریه از شمال به میدان آقانور و از جنوب به کوه بی بی شهربانو محدود میشود. محله مشیریه همانند یک متوازیالاضلاع است. مالک این محله را مشیرالدوله، یکی از درباریان و نزدیکان ناصرالدین شاه و از ملاکین بزرگ، معرفی کردند. آثاری چند در تهران از وی باقی است که از آن جمله میتوان به مدرسه مشیریه به ریاست محمدحسن خان اعتمادالسلطنه اشاره کرد. باغ و بقعه و صحن (صفاییه) را برای پیر مراد خود میزا صفا تأسیس نمود. او از رجال نامآور و معتبر دوره ناصری بودهاست. به همین خاطر نام وی بر این محله ماندگار شد. آخرین مرز بندی مصوب محله مربوط به سال ۱۳۴۵ و از همان بدو شکلگیری محله بودهاست. شخصی به نام امیر سلیمانی زمیندار بزرگ دوران پهلوی و اسدالله اعلم نیز به عنوان افراد مؤثر در شکلگیری این محله قابل ذکر هستند. این دو نفر اولین واگذار کنندگان (فروشندگان) زمینهای این محله بودهاند.
در خصوص تعیین حدود مرز ایران و افغانستان و شورشها و نافرمانیهای مربوط به آن به دست برخی قدرتمندان سیستان و بلوچستان به تحریک افغانها، میر علی بیک و نیروهای وی جزو طلایه داران سپاه قاینات و جهت حراست از مرز آماده بودند در قسمتی از این ماجرا در تاریخ ثبت شدهاست که محمد رضا سپهری فرزند میر علی بیک ورقا که در معرکه حضور داشته، پس از لشکر کشی قوای قهستان و پایان منازعه، با وساطت حاجی محمد علی خان سهام الدوله باجناق امیر شوکت الملک از دستور امیر شوکت الملک جهت ازدواج با دختر یکی از امرا سیستان عرض معافیت نمود که دلیل این امر تأهل ایشان وعلاقه به همسر بودهاست و لذا برای ایجاد نسبت فامیلی با امرا سیستان به امر شوکت الملک یکی از دختران میر علی بیک ورقا همسر یکی از سرداران سیستان میگردد (خاندان اکبریهای زابل حاصل همین ازدواج است). این ازدواجها جهت جلوگیری از شورشهای بعدی و به جهت خویشاوندسازی امرا در منطقه سیستان و بلوچستان و قهستان مرسوم بودهاست بر اساس مستندات از زمان امیر اعلم خان این رسم وجود داشتهاست منجمله خود امیراعلم خان دختر سردار ابراهیم خان بلوچ را که در برخوری قهرآمیز مغلوب نموده بود به همسری انتخاب نمود و همچنین دختر سردار شریف خان را به همسری پسر ارشدش امیر علی اکبرخان درآورد.
آ، الف اول امیر و اعلم و اعلا علی است افتخار اولیاء الله مولانا علی است
از محبوبترین نمایشهای او در تلویزیون میتوان به ایفای نقش نهان و آشکار در سریال هوشیار و بیدار اشاره کرد. از تردستیهای دیگر او میتوان به نمایش رانندگی با چشمان بسته در اتوبان تهران، کرج و متوقف نمودن نبض خود در بیمارستان امیر اعلم تهران اشاره نمود. وی از سال ۱۳۷۱ تا کنون مسئولیت کانون و انجمن هنرمندان سرگرمیهای نمایشی ایران را به عهده دارد.
روز ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ پس از کودتای نافرجام لشکر گارد، شاه از رامسر به بغداد رفت. دکتر حسین فاطمی وزیر امور خارجهٔ وقت تلگرافی به اعلم اطلاع داده بود که شاه منعزل است؛ هیچگونه استقبال و تماسی با وی نباید گرفته شود. اعلم با توجه به دستورالعمل وزارت امور خارجه برخلاف تأکید و اصرار نوری سعید نخستوزیر عراق در استقبال از شاه به فرودگاه نرفت. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ محمدرضاشاه پهلوی از رم به بغداد بازگشت. در فرودگاه بغداد نوری سعید پاشا و وزیران کابینهٔ وی و کور (هیئت) دیپلماتیک حضور به هم رسانیدند. مظفر اعلم هم در فرودگاه حضور یافت و بین او و نوری سعید پاشا مشاجرهٔ تندی رد و بدل شد. اعلم همان روز ورود شاه به بغداد، عراق را ترک کرد و به سوریه رفت. مدتی در آنجا اقامت داشت سپس چندی در اروپا گذرانید و چندین عریضه برای شاه ارسال کرد؛ ولی مؤثر واقع نشد و اجازهٔ ورود به ایران به وی ندادند. اقدامات برادرش دکتر امیر خان امیراعلم نیز به جایی نرسید. سرانجام در سال ۱۳۵۰ اجازهٔ ورود به ایران به او داده شد. دو سالی در اختفا زندگی میکرد تا اینکه در نود سالگی درگذشت.