اعتقاد نمودن

معنی کلمه اعتقاد نمودن در لغت نامه دهخدا

اعتقادنمودن. [ اِ ت ِ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) از دور ارادت رسانیدن. ( یادداشت مؤلف ) :
اعتقادی بنما و بگذر بهر خدا
تا در این خرقه ندانی که چه نادرویشم.حافظ.

معنی کلمه اعتقاد نمودن در فرهنگ فارسی

از دور ارادت رسانیدن

جملاتی از کاربرد کلمه اعتقاد نمودن

آن شخص گفت : يا حضرت ، زياد كن . حضرت فرمود: كارى مكن كه محتاج عذرى شوى ؛ يعنىبايد كار تو در ظاهر و پنهان يكسان باشد و كارى نباشد كه هرگاه ظاهر شود محتاج بعذرشوى ؛ چه ، هر چه محتاج بعذر است ، البته خالص نيست ، شرك خفى است و شرك خفى ، مانندشرك جلى ، اجتناب از او لازم است . و فرق ميان شرك جلى و خفى آن است كه شرك جلى ، العياذبالله ، اعتقاد به شريك براى ذات اقدس الهى ، است ، مانند نصارى كه به الوهيت عيسىومريم ، عليهما السلام ، قائلند، و شرك خفى ، غير خدا را درعمل خير داخل كردن است و بمضون : ((و جعل اله هوا))عمل نمودن و از مضمون بلاغت مشحون : ((ولا يشرك بعبادة ربه احدا)) انحراف ورزيدن.