اصول فقه مقارن

معنی کلمه اصول فقه مقارن در دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] اصول فقه مقارن (مقایسه ای بین اصول فقه امامیه و اصول فقه اهل سنت)، اثر علی اصغر رضوانی، کتابی است در موضوع اصول فقه که در آن، به مقایسه بین اصول فقه شیعه و اهل سنت پرداخته شده است. کتاب، به زبان فارسی و در سال 1387ش، نوشته شده است.
نویسنده، معتقد است یکی از کارهایی که می تواند در راستای تقریب و وحدت اسلامی کمک شایانی داشته باشد، عرضه کردن روش های استنباطی و دیدگاه های فقهی هر مذهب از سوی پیروان آن مذهب است تا با تضارب آرای یکدیگر به حق و حقیقت نزدیک شده یا لااقل پی به مبانی یکدیگر برده و از تزاحم و مشاجره بین مذاهب کاسته شود. وی به همین منظور اقدام به تألیف اثر حاضر نموده است.
کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در چهارده درس، سامان یافته است.
نویسنده در این کتاب، در صدد بررسی مبانی اصولی هریک از مذاهب فقهی اسلامی بوده و کوشیده است که تا حدودی دیدگاه های مختلف را در این زمینه بیان نماید.
در پایان هر درس، خلاصه ای از مطالب آن به همراه پرسش هایی متناسب با مباحث، مطرح گردیده است.
[ویکی فقه] اصول فقه مقارن (رضوانی). اصول فقه مقارن، مقایسه ای بین اصول فقه امامیه و اصول فقه اهل سنت می باشد.
«اصول فقه مقارن (مقایسه ای بین اصول فقه امامیه و اصول فقه اهل سنت)»، اثر علی اصغر رضوانی، کتابی است در موضوع اصول فقه که در آن، به مقایسه بین اصول فقه شیعه و اهل سنت پرداخته شده است. کتاب، به زبان فارسی و در سال ۱۳۸۷ ش، نوشته شده است.نویسنده، معتقد است یکی از کارهایی که می تواند در راستای تقریب و وحدت اسلامی کمک شایانی داشته باشد، عرضه کردن روش های استنباطی و دیدگاه های فقهی هر مذهب از سوی پیروان آن مذهب است تا با تضارب آرای یکدیگر به حق و حقیقت نزدیک شده یا لااقل پی به مبانی یکدیگر برده و از تزاحم و مشاجره بین مذاهب کاسته شود. وی به همین منظور اقدام به تالیف اثر حاضر نموده است.
ساختار
کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در چهارده درس، سامان یافته است.نویسنده در این کتاب، در صدد بررسی مبانی اصولی هریک از مذاهب فقهی اسلامی بوده و کوشیده است که تا حدودی دیدگاه های مختلف را در این زمینه بیان نماید. در پایان هر درس، خلاصه ای از مطالب آن به همراه پرسش هایی متناسب با مباحث، مطرح گردیده است.
گزارش محتوا
در پیشگفتار، به انگیزه تالیف اشاره شده است. از جمله مباحث مقدماتی که قبل از شروع در بحث از هر علمی ضرورت دارد، بررسی زادگاه آن علم و سیر تاریخی آن و چگونگی تصنیف و تالیف در آن علم است و اینکه تعریف، فایده و موضوع آن علم چیست تا با بصیرت وارد آن علم گردد. بدین منظور، نویسنده در فصل اول، قبل از شروع در ابحاث علم اصول فقه، به بررسی این موضوعات در این علم، پرداخته است. در فصل دوم، قرآن اولین منبع مشترک استنباط، شناخته شده است. نویسنده ضمن اشاره به این امر که مقصود از قرآن کریم، کتاب خداوند متعال بوده که بر پیامبرش با الفاظ و معانی و اسلوبی خاص نازل شده، بدون آنکه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم دخالتی در انتخاب الفاظ و چینش آنها داشته باشد، به بررسی انحاء و کیفیت تشریع احکام در قرآن پرداخته است. این موارد عبارتند از: تدرج در تشریع، تقسیم بندی در بیان احکام، انعطاف پذیری، شمولیت در تشریع، ملاحظه دو بعد انسانی، عدالت در تشریع، تبعیت تشریعات قرآن از ملاک و مصلحت و گسترش افق های دلالت قرآن.
انواع سنت منیع استنباط
...

جملاتی از کاربرد کلمه اصول فقه مقارن

دانشمند عرب ابن خلدون روند تاریخ را مصداق گفتار پیغمبر می‌داند. «از شگفتی‌های که واقعیت دارد این است که بیشتر دانشوران ملت اسلام، خواه در علم شرعی و چه در دانش‌های عقلی بجز در مواردی نادر غیر عرب‌اند و اگر کسانی از آنان یافت شوند از حیث نژاد عرب اند از لحاظ زبان و مهد تربیت و مشایخ استادان عجمی هستند. چنان‌که صاحب صناعت نحو، سیبوبیه، و پس از او فارسی و دنبال آنان زجاج بود و همهٔ آنها از لحاظ نژاد ایرانی به‌شمار می‌رفتند. آنان زبان را در مهد تربیت آمیزش با عرب آموختند و آن را به صورت قوانین و فنی درآوردند که آیندگان از آن بهره‌مند شوند؛ و همهٔ عالمان اصول فقه چنان‌که می‌دانی و هم کلیه علمای علم کلام همچنین بیشتر مفسران ایرانی (پارسی) بودند و بجز پارسیان (ایرانیان) کسی به حفظ تدوین علم قیام نکرد و از این رو مصداق گفتار پیامبر (ص) پدید آمد که فرمود: اگر دانش به گردن آسمان درآویزد قومی از مردم فارس بدان نایل می‌آیند و آن را به دست می‌آورند. اما علوم عقلی نیز در اسلام پدید نیامد مگر پس از عصری که دانشمندان و مؤلفان آن‌ها متمایز شدند و کلیه این دانش‌ها به منزله صناعتی مستقر گردید و بالنتیجه به پارسیان اختصاص یافت و تازیان آن‌ها را فروگذاشتند و از ممارست در آن‌ها منصرف شدند. مانند همه صنایع در این دانش‌ها همچنان در شهر متداول بود تا روزگاری که تمدن و عمران در فارس و بلاد آن کشور مانند عراق و خراسان و ماوراءالنهر مستقر بود.»
وی در سال ۱۲۹۵ در تبریز زاده شد. در ۱۵ سالگی، پدرش درگذشت. دوران دبستان و دبیرستان را در تبریز گذراند. در سال ۱۳۱۳ پس از گذراندن علوم مقدماتی به قم مهاجرت کرد و سطوح عالی را در حوزه علمیه قم فرا گرفت و به مدت ۷ سال از درس فقه و اصول فقه حجت کوه‌کمره‌ای استفاده کرد و ضمن آن به تدریس سطوح عالی هم پرداخت.
از لحاظ فکری، ابن‌تومرت به عنوان مهدی و مصلح بزرگ هم در بعد روشی، روش‌های فقهی فقهای مغرب اقصی و هم در بعد عقیدتی بسیاری از اصول فقهی و کلامی آن‌ها که متأثر از روش‌های فقهای آن‌ها بود، رد و نقد کرد.
سیدحسن از چهار سالگی، و به هدایت پدر، خواندن قرآن را آغاز و در پنج سالگی آن را ختم کرد. از هشت سالگی تحصیل مقدمات عربی و از چهارده سالگی تحصیل علوم عقلی، ریاضیات، و ستاره‌شناسی و هیئت را آغاز کرد. در حکمت قدیم، طب جدید، علم تشریح (کالبدشناسی) و هیئت جدید درس خواند. در مدرسه مموریال با علوم جدید آشنا شد. اصول فقه را نزد میرزا محمود اصولی و حاج میرزا حسن فراگرفت. علوم جدید و زبان فرانسوی را دور از چشم پدر همراه با رفیقش میرزا محمدعلی‌خان تربیت نزد میرزا نصرالله خان سیف‌الاطباء (پسر میرزا عبدالعلی سیف‌الاطباء) به مدت پنج سال (از ۱۲۷۳ تا ۱۲۷۸ خورشیدی) آموخت.
نویسنده این اثر آخوند خراسانی از مراجع تقلید شیعه و از بزرگ‌ترین عالمان علم اصول فقه شیعه و نیز از رهبران انقلاب مشروطه است.
وی در سال ۱۳۵۹ تحصیلات حوزوی خود را در قم آغاز کرد. ادبیات عرب، منطق، فلسفه، عرفان، تفسیر، فقه و اصول فقه را از محضر استادان فن فراگرفت.
وی به حوزه علمیه سبزوار، وارد می‌شود و مقدمات حوزه علمیه را می‌آموزد و فقه و اصول فقه و منطق و فلسفه را، نزد علمایی همچون: قاضی، فاضل هاشمی و چندی دیگر از علما معروف سبزوار، فرا می‌گیرد.
نورمان کالدر معتقد است که می‌توان فلسفه حقوق اسلامی را از دو منبع عمده ادبی استخراج کرد. یکی از این منابع اصول فقه است که در آن ویژگی‌های کلی مربوط به استنباط قواعد توضیح داده می‌شود و دیگری فروع فقهی هستند که شامل تفصیل و تشریح احکامی است که بر افعال اجتماعی و دینی حاکم است.
مذهب شافعی اهل سنت در چندین اصول فقهی و کلامی به معتزله و شیعه دوازده امامی بسیار نزدیک تر از سه مکتب دیگر اهل سنت است. شافعی در یکی از اشعار خود حب محمد و آل محمد را سرود که در زمان خلیفه وقت و برخی از اهل سنت او را به تشیع بودن متهم کردند. در مذهب شافعی مثل اهل تشیع اهل بیت پیغمبر اسلام را تکریم می کنند و به عصمت آنان تاکید دارند[نیازمند منبع]