[ویکی فقه] اشراف و انبیا (قرآن). اشراف و بزرگان در هر شهر و روستائی سردمداران استهزا و اذیت و مخالفت با رسالت انبیا بوده اند. اشراف و بزرگان هر قوم، سردمدار مخالفت با انبیا ی آن قوم بودند:«و کذلک جعلنا فی کل قریة اکابر مجرمیها لیمکروا فیها... • واذا جآءتهم ءایة قالوا لن نؤمن حتی نؤتی مثل مآ اوتی رسل الله الله اعلم حیث یجعل رسالته...» و همچنین در هر شهر و روستائی بزرگان گنهکاری قرار دادیم (افرادی که همه گونه قدرت در اختیارشان گذاردیم اما آنها از آن سوء استفاده کرده و راه خطا پیش گرفتند) ... • و هنگامی که آیهای برای آنها بیاید می گویند ما هرگز ایمان نمی آوریم مگر اینکه همانند چیزی که به پیامبران خدا داده شده است به ما هم داده شود، خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد... .( درخواست نزول وحی و مقام رسالت از جانب سردمداران مجرم می تواند از سر استهزا باشد. ) ← معنای جعل ۱. ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۴۱. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۴۱، برگرفته از مقاله «اشراف و انبیا ». ...
جملاتی از کاربرد کلمه اشراف و انبیا
صنعت چاپ موجب رونق نشر کتاب میشود که هم بر رشد علمی و هم آثار ادبی و مذهبی تأثیر میگذارد. ادبیات ملی به جای ادبیات دینی دوره قرون وسطی رواج مییابد و جنبشهای هنری نظیر رنسانس و کلاسیسیسم میکوشد تا هنر باستان را احیا کند. شور مذهبی ناشی از اصلاح کاتولیک و اصلاح پروتستان در کنار میل به صنعت و بازرگانی عامل محرک حیات جوامع شهری و روستایی است. با رشد شهرنشینی طبقه بورژوا در کنار اشراف و رعایا ظهور میکند، که حیات اقتصادی آن برپایه مرکانتیلیسم است و بر صنعت و تجارت متمرکز است و در مقابل فئودالیسم افول میکند.
مردم عرب كه مسلمان مى شدند و با تعليمات آزادى بخش اسلام آشنايى پيدا مى كردند،خواه ناخواه از زير بار رؤ سا كه طاعت خود را بر آنهاتحميل كرده بودند، آزاد مى شدند. به همين جهت عدى بن حاتم ، مانند همه اشراف و رؤساى ديگر اعراب ، اسلام را بزرگترين خطر براى خود مى دانست و بارسول خدا - ص - دشمنى مى ورزيد. اما كار از كار گذشته بود. مردم فوج فوج بهاسلام مى گرويدند و كار اسلام و مسلمانى بالا گرفته بود. عدى مى دانست كه روزىبه سراغ او نيز خواهند آمد و بساط حكومت و آقايى او را برخواهند چيد. به پيشكارمخصوص خويش كه غلامى بود دستور داد گروهى شتر راهوار هميشه نزديك خرگاه اوآماده داشته باشد و هر روز اطلاع پيدا كرد كه سپاه اسلام نزديك آماده اند او را خبر كند.
پس از مرگ تیمور خان به دلیل ضعف و بیلیاقتی امپراتوران بعدی و نیز رقابت بر سر قدرت میان اشراف و بزرگان، دودمان یوآن به تدریج رو به زوال نهاد و دچار مشکلات اقتصادی و اجتماعی بزرگی شد. از حدود سال ۱۳۵۰ میلادی قیامهای متعدد وشورش های زیاد علیه دولت امپراتوری یوآن صورت گرفت که سرانجام به فروپاشی این حکومت در چین و تأسیس سلسله مینگ انجامید. با این حال بقایای دودمان یوآن تا حدود قرن ۱۷ میلادی در مغولستان به حکومت خود ادامه دادند و همچنان مدعی حکومت بر چین بودند. اما هیچگاه نتوانستد حکومت خود را در چین احیا کنند.
اشراف و بزرگان قوم نوح عامه مردم را عليه پيامبراشان مى شورانند.
نایبیان کاشان که با شعار مبارزه علیه اشراف و حکومت فعالیت میکرد، در حدود دهههای ۱۲۸۰ و ۱۲۹۰ شمسی روی راستین خود را که در اصل راهزنی بود نمایان کرد؛ بعد از ترور ناصرالدین شاه، گروه نایب حسین فعالیتهای خود را گسترش دادند. حکومت مرکزی مانند عصر ناصری قدرت نداشت؛ از این روکار نایبیان هم راحتتر بود. پس مدت کوتاهی نایبیان به باج گرفتن از روستاییان و سرقت اموال مردم پرداختند. حاکم کاشان هم که توان مقابله با آنان را نداشت، نمیتوانست کاری انجام بدهد. مردم مدام به حکومت تلگراف زده و شکایت میکردند، اما فریادرسی نبود. یکبار اهالی روستای راوند یازده تن کشته خود را بر دوش گرفتند و برای دادخواهی به در خانه روحانیون کاشان آوردند که نتیجهای برایشان نداشت.
۲۰ روز پس از سقوط باستیل، مجلس اصناف فرانسه، به منظور آرامسازی جنگ و آشوب داخلی، در شب چهارم اوت، نظام فئودالی را برای همیشه لغو کرد. مجلس اصناف، بیگاری کشیدن از رعیت را از نشانهای فئودالیته دانست و عشریه کلیسا را نیز برداشت. بدین ترتیب امتیازات صدها ساله اشراف و کلیسا از میان برداشته شد. در روز چهارم اوت اعلامیه حقوق بشر و شهروندی فرانسه نوشته شد و بنا شد تا در مقدمه قانون اساسی بعدی گنجانده شود تا حقوق شاه و ملت را تعیین نماید.
در نوروز و مهرگان رسم بود که نمایندگان و بزرگان و فرمانروایان ایالات و اشراف و عامهٔ مردم هر یک به توانایی و استطاعت، هدایایی را به دربار اهدا میکردند.
بديهى است كه حضور و غيبت جسمانى امام در اين باب تاءثيرى ندارد و امام از راه باطنبه نفوس و ارواح مردم اشراف و اتصال دارد، اگرچه از چشم جسمانى ايشان مستور است ووجودش پيوسته لازم است اگرچه موقع ظهور و اصلاح جهانيش تا كنون نرسيده است .
چرکسها که تحت تأثیر بیزانس در قرنهای ۵ و ۶ مسیحی شده بودند، عمدتاً مسیحی بودند و غالباً با گرجستان، متحد بودند. گرجیها و چرکسها خود را به صورت جزیرهای مسیحی محصور در مسلمانان میدیدند و هردو خواستار حمایت روسیه بودند. اگرچه پیشتر نیز جوامع کوچک مسلمان در چرکسیه وجود داشتند، اما تغییر مذهب عمدتاً پس از سال ۱۷۱۷، که سلطان مراد چهارم به خانهای کریمه دستور داد اسلام را در میان چرکسها گسترش دهند، صورت گرفت. عثمانیها و کریمهایها در تغییر مذهب اشراف و وابستگانشان موفق بودند. اما علیرغم تلاش آنان و کارگزانشان در چرکسیه، تودههای مردم چرکس همچنان مسیحی یا بتپرست بودند، تا این که تهدید تسخیر توسط روسیه باعث شد تا اکثریت آنها به منظور اتحاد دفاعی با عثمانی و خانات کریمه و حفاظت از استقلال خود، مسلمان شوند. سرانجام، این امر به سیاسی شدن دین بهطور کلی و اسلام بهطور خاص منجر شد. زیرا طبقه ای از اشراف و روحانیون چرکس را که وفادار به ترکیه بودند، پدیدآورد. در عین حال این امر باعث تزلزل اتحاد چرکسها شد. در دهه ۱۸۴۰، این واقعیت که بسیاری از چرکسها به ویژه در میان قبایل ناتوهی و شاپسوگ، هنوز هم مسیحی و بتپرست بودند، خشم نائب سوم امام شمیل، محمد امین را برانگیخت. امروز هم، چرکسها به اکثریت مسلمان، جمعیت کوچک مسیحی کاتولیک و ارتدکس عمدتاً در بین کاباردینها و کسانی که فلسفه دینی کهن پیش از اسلام و پیش از مسیحیت را احیا کردهاند، تقسیم میشوند.
مردم شهر از اشراف و فقیر یک صدا خواهان برگشت پاپ به رم میشوند.