اشتیانی جلال الدین

معنی کلمه اشتیانی جلال الدین در دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] آشتیانی جلال الدین. سید جلال الدین موسوی آشتیانی سال 1304 شمسی در آشتیان به دنیا آمد. او در دوازده سالگی دوره ابتدایی را در دبستان خاقانی آشتیان به پایان رساند و چند سالی هم نزد دو تن از روحانیان آن دیار، گلستان سعدی، بوستان، منشآت قائم مقام، دیوان حافظ، منشآت امیرنظام گرّوسی، نصاب الصبیان و جامع المقدمات و قسمتی از شرح سیوطی و دره نادری و خط و مقداری ریاضیات را فراگرفت. پس از این دوران، جهت ادامه تحصیل در دبیرستان عازم تهران می شود، ولی میرزا احمد آشتیانی او را از این کار بازمی دارد و میفرماید: (عمر خود را ضایع نکن، شایسته است که به قم بروید و به تحصیل علوم قدیمه بپردازید).
استاد بنا به سفارش میرزا احمد سال 1323 (در سن نوزده سالگی) عازم حوزه علمیه قم شد و پس از پایان دوره سطح، در درس خارج فقه و اصول حضرت آیت الله بروجردی حاضر شد. او همزمان مدت هشت سال تمام از حکیم الهی حضرت علامه طباطبایی الهیات شفا و اسفار الأربعه و قریب یک دوره اصول فقه و قسمتی از تفسیر قرآن را فراگرفت. پس از این دوره به سفر انفس و آفاق پرداخت. در قزوین از محضر پر فیض آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی سفر اسفار را آموخت و سپس در سال 1336 جهت تکمیل علوم نقلی راهی نجف شد. مدت دو سال از محضر آیات عظام حکیم، عبدالهادی شیرازی و به ویژه آیت الله میرزا سید حسن بجنوردی بهره مند شد. در همین زمان سخت بیمار شد و به ناچار به ایران بازگشت. پس از مداوا در تهران مدتی به حوزه درس اسفار حکیم محقق میرزا احمد آشتیانی و مدتی نیز به طور متفرقه به درس میرزا مهدی آشتیانی راه یافت.
استاد سال 1338ش آهنگ ارض ملکوتی رضوی کرد و در آن دیار در حدود پنجاه سال به تصنیف و تدریس فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه فردوسی مشهد (دانشکده الهیات) پرداخت و این دوره بحق دوره پر بار عمر آن حکیم الهی است که حاصل آن صدها کتاب و مقاله فلسفی - عرفانی است، که نظیر آن را در هیچ یک از تألیفات مدعیان فلسفه و عرفان عصر حاضر نمی توان یافت و دیگر خیل شاگردانی است که در کشور پهناور ایران پراکنده اند و حتی از کشورهای دیگر نیز به درس آموزی به خدمت استاد می رسیدند. همین تألیف ها و تدریس متون عالی از وی شخصیت عظیم جهانی ساخته بود، متونی که تدریس و فهم آنها فیلسوف و عارفی چون حکیم آشتیانی را شایسته و بایسته بود. دریغا که با رفتن این حکیم الهی دوران غریبی این اوراق دوباره فرارسید تا حکیمی و آشتیانی دیگری و استاد در این باره می فرماید «اگر کسی می توانست عبارات شِفا و حکمت الاشراق سهروردی درس بدهد شق ّالقمر کرده بود» و در جای دیگر به گونه ای صریح تر می فرماید
«با کمال تأسف چراغ فروزان حکمت متعالیه و عرفان که به دست لرزان افراد نادر از اکابر علمای امامیه تا این اواخر اطراف خود را روشن می نمود رو به خاموشی رفت. در عصر ما استاد وارد در عرفان که از عهده تدریس آثار عرفانی برآید وجود ندارد و در حکمت و فلسفه نیز جز عده بسیار معدود کسی باقی نمانده است، چرا که محیط موجود، مستعد و آماده برای پرورش شاگرد نمی باشد و اگر به نام درس فلسفه و تصوف حوزه ای دیده شود باید چیزی شبیه کاریکاتور تلقی شود.» این مسائل قلبش را به درد آورده بود. در راه ترمیم این دردها حدود پنجاه سال شب ها را تا به صبح نخوابید و تارهای وجودش نغمه های حکمت و عرفان را نواخت. سلامُ اللهِ ما کَرَّ اللَّیالی و جاوبَتِ الْمَثانی وَالْمَثالی. او عمری را با حکمت و عرفان زندگی کرد، وجوه حکمت (لفظی، کتبی، ذهنی و عینی) در دل و جان او ریشه کرد و از او حکیمی جامع ساخت، مرتبه ای که هر قلندری توان دستیابی به آن را نداشت.
سرانجام آن استاد بزرگ و بی نظیر حکمت و عرفان پس از هشتاد سال عمر پر برکت و تلاش بی وفقه و خدمتهای بی نظیر خود، روز چهارشنبه سوم فروردین ماه 1384 دار فانی دنیا را وداع گفت و به دیار ابدیت شتافت.

جملاتی از کاربرد کلمه اشتیانی جلال الدین

جام و می رنگین بهم، صبح وشفق را بین بهم تخت و جلال الدین بهم کیخسرو آثار آمده
نگاهی به تاریخ هند نشان می‌دهد که نوروز ریشه طولانی در فرهنگ این منطقه دارد، اما تنها از آغاز سلطنت حاکمان اسلامی در هند (زمان حکومت مغول‌ها) بر این سرزمین، نوروز شکوه جشنی ملی را داشته‌است. ابوالفتح جلال الدین محمد اکبر(۱۶۰۵–۱۵۴۲م) نقش مهمی در اشاعه فرهنگ ایرانی در سرزمین هند داشت. او در سال ۹۹۲ هجری (۱۵۸۴م)، تقویم اسلامی را منسوخ و تقویم خورشیدی ایرانیان را به جای آن رواج داد. اکبر بزرگ که زندگی‌نامه رسمی خود را به فارسی نوشته‌است، چنین توصیف می‌کند که با زنده کردن جشن‌های کهن که به مدت هزار سال از شیوع افتاده بود، شادی به خاطره‌های مکدر و غمگین بازگردانده شد. او در یادداشت‌های خود، دلیل این اقدام را ابتقای مرضیات الهی خوانده‌است. جشن‌های نوروز در سلطنت ۱۸ ساله جهانگیر، پسر اکبر شاه (۱۶۲۷–۱۶۰۵م) که بر هند و پاکستان حکومت می‌کرد، هر سال از ابتدای فروردین تا هجدهم جشن نوروز برپا می‌شد و روز نوزدهم با برگزاری «جشن شرف» پایان می‌یافت. بر اساس اسناد تاریخی موجود، نورجهان، ملکه ایرانی این دربار از منجمین می‌خواسته که رنگ مربوط به سال را به او بگویند تا دیوارها، پرده‌ها، فرش‌ها، لباس کنیزها و … را به همان رنگ تغییر دهد. در دربار پسر جهانگیر، یعنی شاه جهان، (۱۶۵۸–۱۶۲۸) که سازنده تاج محل است هم برگزاری نوروز ادامه یافت، اما نوروز در زمان محی الدین اورنگ زیب (جانشین شاه جهان)، که مسلمانی متعصب و مقتصد بود، متوقف شد.
هویدا نام پاکش از خصالش جلال الدین محمد کز جلالش
این شهر دارای سه امامزاده به نام‌های امامزاده سید جلال الدین (سید بالا) و امامزاده سید محمدکاظم (سید پایین) و امامزاده سید محمد است که همگی از نوادگان موسی بن جعفر می‌باشند.
با گریز امیر نوپاشا و مرگ سیدرکابزن کیا، لاهیجان دگرباره آرامش یافت و باشندگان آن از محمدبن جلال الدین خواسته تا فرزندان امیرجهان را به لاهیجا ن بازگرداند و برتخت فرمانروایی پدر بنشاند.
مطابق با برخی نظریه ها شاهان دودمان خلجی اصالتاً ترک بودند. طبق این نظریه اجداد آنها طوایفی از ترک‌ها بودند و در اوایل سال ۶۶۰ میلادی دودمان کابلشاهان را در کابل ایجاد کردند. به باور رادهی شیام چاوراسیا، ترکان خلج به تدریج تحت تأثیر آداب و رسوم و فرهنگ اوغان‌ها قرار گرفتند به‌طوری که بزرگان ترک تبار سلطنت دهلی آنها را ترک تبار به حساب میاوردند و حتی با به سلطنت رسیدن جلال الدین فیروز خلجی به عنوان جانشین دودمان ممالیک، پس از شورش خلج‌ها، مخالف بودند .
افسر خسروان جلال الدین ظل حق آفتاب جان ملوک
بنابر این هرچه به زمان زیست نویسنده نزدیک می‌شویم دقت روایت‌ها بیشتر می‌گردد تا زمانی که به حوادثی پرداخته می‌شود که تنها شهاب الدین به عنوان منشی روایت گر رویدادهای زمان جلال الدین است.

وقتی یکی از افراد وی به ترکان خاتون گفته شد از مغول های متجاوز فرار کند و به جلال الدین اعتماد کن و بگذار او وارث تاج و تخت شود و سپاه را به او بسپار.

میر سید حسین جلال الدین بخارایی عالم، عارف و فقیه قرن هشتم هجری قمری می‌باشد. وی فرزند سید هاشم می‌باشد. او پدر میر سید علی ولی از عالمان و عارفان قرن نهم هجری و داماد معین الدین شاهرخ تیموری است.
کتاب «مولانا جلال الدین، زندگانی، فلسفه، آثار گزیده‌ای از آن‌ها» ترجمهٔ توفیق سبحانی، در دورهٔ سوم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان کتاب سال برگزیده شد.
دکتر محمدمهدی رکنی یزدی در سال ۱۳۰۹ در مشهد متولد شد و پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در سال ۱۳۲۹ برای ادامه تحصیل به تهران رفت و مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران اخذ کرد. پس از بازگشت به مشهد از مهرماه سال ۱۳۳۵ به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و در دبیرستان‌های مشهد از جمله دبیرستان علوی و دانشسرای مقدماتی مشغول به تدریس شد. همجنین با شرکت در جلسات مذهبی و بهره‌گیری از دانشمندانی همچون استاد محمد تقی شریعتی، آیت‌الله میرزا جوادآقا تهرانی و آیت‌الله مجتبی قزوینی خراسانی به تکمیل مطالعات اسلامی خود پرداخت. در سال ۱۳۴۰ در مقطع دکترای دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پذیرفته شد و برای ادامه تحصیل به تهران رفت و از اساتید برجسته‌ای همچون استاد جلال الدین همایی، بدیع الزمان فروزانفر، محمد معین، ذبیح‌الله صفا، عبدالعظیم قریب و محمد محمدی بهره جست و پایان‌نامه دکترای زبان و ادبیات فارسی را با عنوان «تحقیق در تفسیر کشف‌الاسرار و عدةالابرار» با راهنمایی استاد محمدتقی مدرس رضوی در سال ۱۳۴۷ دفاع نمود.
جلال الدین قبول کرد و ملکه و جلال‌الدین هردو به خوی و سپس به نخجوان رفته و ازدواج در این شهر انجام شد.
خسرو مشرق جلال الدین که کرد ذوالجلالش کامران مملکت
میرزای ما جلال الدین بسست از سخن سنجان طلبکار سخن
گفت از آن پس بشه جلال الدین گرچه در علم نادری و گزین