خواجه و بچگان جهازی ساختند بر ستوران جانب ده تاختند
هرچند که برخی در مورد وی گفتهاند، که وی در زمان کودکی از غلام بچگان خانهٔ مل کزاده خانم عزتالدوله، خواهر تنی ناصرالدین شاه بودهاست. در همین ارتباط مهدی بامداد، از قول دوست نزدیک خود، خلیل ثقفی، شرحی بدین مضمون از آغاز زندگی اسماعیل بزاز نقل کرده و در ضمن آن توضیح داده که این شرح را، خودِ اسماعیل بزاز، در ضمن عملیات خود، برای حضار نقل کردهاست
کعبه در میکده از مغ بچگان گر طلبی بر رخ دل درِ این دورنما بگشایند
فقير گويد: كه حسين بن حمدان روايت كرده كه در اوقاتى كه جابر خود را ديوانه كردهبـود سـوار نـى شده بود و با كودكان بازى مى كرد شخصى شبى به طلاق زنش قسمخـورد كـه فـردا مـن اول كـسـى را كـه مـلاقـات مـى كـنـم ازحـال زنـهـا از او مى پرسم ، اتفاقا اول كسى را كه ملاقات كرد جابر بود سوار بر نىشـده بـود، آن مـرد پـرسـيـد از او از زنـهـا، فـرمود: زنها سه قسمند، و حركت كرد، آن مردگـرفـت نـى او را كه حركت نكند فرمود: رها كن اسب مرا پس دوانيد خود را با بچگان ، آنمرد چيزى نفهميد ملحق شد به جابر و گفت : بيان كن سه قسم زنها را كه گفتى . فرمود:يـكـى از آنها براى تو نفع دارد و يكى براى تو ضرر و يكى نه نفع دارد و نه ضرر،اين را گفت و فرمود: بگذار اسب مرا و حركت كرد، باز آن مرد نفهميد خود را به او رسانيدو گـفـت : نفهميدم آنچه گفتى ، فرمود: آن زنى كه نفعش براى تو است باكره است ، و آنزنـى كـه بـراى تـو ضـرر دارد زنى است كه شوهر كرده و از شوهر سابقش اولاد دارد وآنكه نه نفع دارد و نه ضرر زن ثيّبه است كه اولاد نداشته باشد.(53)
گرگ گردون کیفر سگ بچگان شام را انتقام از شیر بطحا تا بکی خواهد کشید
شادی بچگان و یاد دوستان دوستان رفته را از نقش آن
جواب : (هرگاه در وقت صحابه ، عايشه و معاويه و زبير و طلحه فتوى بر خطا نوشتند و با شاه على ، طايفه بغاة حرب كردند و در وقت تابعين ، شاه حسين را زار زار كشتند وهرگاه مصطفى صلى الله عليه و آله خبر داده بود، هزار ماه خاندان منهزم و مقهور و ياغيان، مظفر و منصور شوند. چنانكه در خزانه جلاليّه آورده است ، مصطفى صلى الله عليه وآله در خواب ديد كه سگ بچگان بر منبر برآمده ، هف هف و بف بف مى كنند و از آن تعبير فرمود كه : (فلان فلان يزيديه تقلب كنند و بر منابر لعنت فرمايند بر خاندان )
روان شوند سبک بچگان دیده من به زیر زانوی من خاک را خلاب کنند
رزبان ز بچگان رزان باز کرد پوست بی آنکه بچگان رزانرا رسد زیان
همه بیشه شیرند با بچگان همه بچگان شیر مادر مکان
شیرمردان ولایت همه چو آهو بچگان چنگ فرسود سگان
چو آبستنان کند همی ابر نالهها که تا خرد بچگان بزاید ز ژالهها
نیروهای مهاجم؛ بعد قتلعام مدافعین شجاع قلعه عسگرآباد، شروع به غارت و قتل فجیع زنان و کودکان بیپناه شدند. در این هنگام حداقل دویست نفر از اهالی و پناهندگان روستاهای مجاور، از مرد و زن و کودک به مسجد بزرگ داخل قلعه پناهنده شده بودند. مسیحیان تمام درهای مسجد را گرفته و بعد به آن جا داخل شده، به احدی رحم نکردند. شیون و ناله زنان و بچگان از زمین به آسمان بلند گردیده، همه آنها را در جلو چشم یکدیگر کشتند. عده کشته شدگان در مسجد قریه به قدری زیاد بود که خون از پنجرهها و کف مسجد به بیرون جاری شد. اثرات این جنایت؛ شصت سال بعد از این فاجعه، بر روی دیوارای مسجد قدیمی باقی و دیوارها را به بلندی یکمتر برنگ قهوهای خون خشک شده رنگ کرده بود.
چون ختائی بچگان بزم صبوح آرایند بوی مشک ختن از ساغر صهبا بشنو