اسیه و موسی

معنی کلمه اسیه و موسی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آسیه و موسی. در قرآن مجید به آسیه و موسی اشاره شده است.
آسیه، امیدوار به پسرخواندگی موسی علیه السّلام برای خود:«و قالت امرات فرعون قرت عین لی و لک... او نتخذه ولدا...»همسر فرعون (چون دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت: «نور چشم من و توست! او را نکشید شاید برای ما مفید باشد، یا او را بعنوان پسر خود برگزینیم!» و آنها نمی فهمیدند (که دشمن اصلی خود را در آغوش خویش می پرورانند)!
قصص/سوره۲۸، آیه۹.
آسیه (همسر فرعون)• ارتباط حضرت موسی با خداوند•بعثت حضرت موسی•حضرت موسی و حضرت شعیب•حضرت موسی و قتل یک جوان•خواب فرعون•رحلت حضرت موسی•ماجرای تولد حضرت موسی•آرامش بخشی به مادر موسی (قرآن)•آرامش بخشی به موسی (قرآن)•آل فرعون و موسی•آل موسی•اذیت موسی (قرآن)•ارتباط موسی با خداوند•ارهاصات موسی•استعاذه موسی (قرآن)•استعانت از موسی

جملاتی از کاربرد کلمه اسیه و موسی

عمادی حائری در دانشنامهٔ جهان اسلام می‌نویسد احادیثی از محمد بیانگر آن است که علی، حسن و حسین و نُه تن از فرزندان حسین مقام امامت دارند. ابن بابِوَیْه این مطلب را که امامان بعدی شیعه از فرزندان حسین بوده‌اند و نه حسن، به ماجرای هارون و موسی تشبیه می‌کند. عمادی حائری در ادامه برای اثبات امامت حسین از دیدگاه شیعه از وصیت حسن دربارهٔ جانشینی حسین و سفارش به محمد حنفیّه در مورد تبعیت از حسین استفاده می‌کند. شیخ مفید معتقد است امامت حسین پس از درگذشت حسن قطعی بوده، اما حسین در زمان معاویه به سبب تقیّه آن را آشکار نمی‌کرده، ولی در زمان یزید آن را علنی کرده است. از دیدگاه شیعه، یکی از پیش‌نیازهای امامت، علم کامل به معارف دین است. عمادی حائری به روایتی اشاره می‌کند که علی از حسین خواست تا برای مردم سخنرانی کنند تا در زمان‌های بعد، قُرَیْش او را بدون علم خطاب نکنند. علاوه بر آن عمادی حائری برای اثبات امامت حسین از دیدگاه شیعه، به سخنانی از صحابه دربارهٔ مقام علمی حسین و درخواست فِتوا از او، به سخنان خود حسین دربارهٔ امامت خود و برخی معجزات و کرامات به‌دست وی اشاره می‌کند و در ادامه بیان می‌کند که در روایات، برخی از کرامات و معجزات را به هر دو — حسن و حسین — نسبت داده‌اند و تفکیکی صورت نپذیرفته است.
آن همه خون کرد و موسی زاده شد وز برای قهر او آماده شد
در دوران امامت محمد باقر، جعفر صادق و موسی کاظم، شیعیان به گونه‌ای پرورش یافته‌بودند که هر کدام در فقه و کلام، صاحب‌نظر محسوب می‌شدند؛ با رویکرد شیعیان به سمت اجتهاد، جعفر صادق و علی بن موسی الرّضا طی رهنمودهایی بر آن مهر تأیید زدند. علی بن موسی الرّضا در این‌باره به احمد بن اَبی‌نَصْرِ بَزَنْطی گفته‌است: «بر ماست که اصول را بر شما عرضه کنیم و بررسیِ فروعِ هر مسئله و بحث دربارهٔ آن به عهدهٔ شماست». علاوه بر پرورش و معرفی راویانِ فقیه توسط امامان شیعه، آنها شیعیان را به مراجعه به این شاگردان تشویق و سفارش می‌کردند. در این‌باره علی بن موسی الرّضا شیعیانش را به بعضی اصحاب مانند یونُس بن عبدالرّحمن ارجاع داده‌است. در چنین شرایطی، علی بن موسی الرضا در وضعیت بهتری از جهت آزادی عمل به سر می‌برد. سفر وی به خراسان که در تاریخ امامان شیعه، بی‌نظیر تلقی می‌شود، سبب شد تا ناحیه خراسان و به‌خصوص نیشابور، نسبت به تشیع گرایش پیداکنند.
از برای رغم من گویی ازین میدان حسن عیسی مریم برفت و موسی عمران بماند

وجود دو امامزاده اسحاق و موسی در این محل تأثیر زیادی داشته‌است. در لغت نامه دهخدا به نقل از جلد 1 فرهنگ جغرافیایی ایران آمده است

محمد تقی خان لسان الملک سپهر در کتاب ناسخ‌التواریخ در رابطه با حضور پهلوان موسی خمیس گرزدین‌وند در سپاه شاهزاده محمد علی میرزا قاجار چنین می‌نویسد: او - شاهزاده محمد علی میرزا دولتشاه- روز دیگر که خورشید سر بر زد، ساخته جنگ گشت و موسی و ده معلم انگریز -افسران انگلیسی مسئول زنبورک خانه و توپخانه- را با جماعتی از سرباز و سوار و توپخانه و زنبورک‌خانه از میان دره چنان‌که خصم ندیده و ندانست بفرستاد تا ناگاه از قفای دشمن درآیند و نبرد آزمایند و خود لشکر را جنبش داده میمنه و میسره راست کرد و بر فراز تلی صعود کرده جبین بر خاک نهاد و از کارسازِ بی‌نیاز طلب نصرت نمود و سخت بگریست. آنگاه به میان سپاه آمد. از دو سوی گیرودار دلیران بالا گرفت و دهان توپ و تفنگ صاعقه‌بار آمد و از خون مردان خاک میدان گونهٔ لعل و مرجان گرفت. رومیان (عثمانی‌ها) را مجال درنگ نماند، پشت با جنگ داده به یک بار روی برتافتند.
«رب ارنی» گفتم و موسی صفت رفتم به کوه [خواستم دیدار] او حیرت به یاد آمد مرا
چون وارث محمد و موسی تویی، بحق آمد برون ترا ز شجر مصحف و عصا
در مقابل، یهودیان و مسیحیان به‌طور سنتی همواره بر اساس اشارات موجود در کتاب مقدس، بر این باور بوده‌اند که موسی نبی نگارندهٔ حقیقی تورات (پنج کتاب پیدایش، خروج، لاویان، اعداد، تثنیه) است. به نظر می‌رسد عیسی مسیح نیز موسی را نگارندهٔ تورات خوانده باشد. باید توجه داشت که امروزه پس از کشف نسخه‌های قُمران در سال ۱۹۴۷ با قطعیت می‌دانیم که تورات‌های در زمان عیسی مسیح، همان کتبی هستند که امروزه در دسترس هستند. در نتیجه یهودیان و مسیحیان به صورت سنتی قائل به نگارش تورات توسط موسی نبی هستند. با این وجود، مسیحیان، هیچ‌گاه نسبت به سوالاتی همچون "چگونه ممکن است موسی نبی وفات خود را در تورات کتابت کرده باشد؟" بی‌تفاوت نبوده‌اند و نظریه‌های متفاوتی مطرح کرده‌اند. بخشی از مسیحیان معتقداند، همان خدایی که قوم اسرائیل را از میان رود/دریا به طرز معجزه‌آسایی از مصر خارج کرد، وقایع آینده (از جمله شرح درگذشت موسی نبی) را به او آشکار ساخت و موسی آن‌ها را به کتابت درآورد. بخش دیگری از مسیحیان باور دارند، آیات پایانی تورات را قدّیس یوشع بن نون به فرمان خداوند، پس از درگذشت موسی نبی، نگاشت و به این ترتیب نگارش کتاب تورات بسته شده و به اتمام رسید.
ضریح امامزاداگان عبدالله و موسی با آب طلا و نقره ساخته شده‌است.

دلشاد خاتون دختر دمشق خواجه و نوهٔ امیر چوپان که زن ابوسعید بود نیز از «اردو» بیرون رفت و رهسپار بغداد گردید و چون آبستن بود، امرای آنجا و امیرعلی پادشاه منتظر ماندند که اگر پسری بزاید، او را به جای ابوسعید به سلطنت موسوم گردانند، اما چون دختری آورد، امیرعلی پادشاه با امرای مخالف آرپاخان در دیاربکر و عراق متحد شد و یکی از احفاد هولاکو را که از نسل بایدو بود و موسی‌خان نام داشت، به پادشاهی برداشت که البته عنوانی ظاهری بود و قدرت واقعی در دست امیرعلی پادشاه بود

شه سکندر قدر و اندر موکبش خضر و موسی همعنان بینی به هم
عبدالمنعم الهونی نماینده شورای انتقالی لیبی در قاهره نیز ضمن تأیید این امر دلیل واقعه را اعلام کرد: قذافی مدعی آگاهی از همه امور سیاسی و دینی بود. برخلاف آنچه گفته شده قذافی و موسی صدر دیدار کرده‌اند. در طول یک دیدار قذافی به مذهب تشیع پرداخت و در آن تشکیک کرد و پاسخ موسی صدر نیز شدید بود و او قذافی را به ناآگاهی از علوم دین اسلامی به صورت کلی، و همچنین ناآگاهی از مذهب شیعه و سنی متهم کرد. پس از آن قذافی به موسی صدر دشنام داد و صدر نیز در مقابل قذافی را به خیانت و مزدوری متهم کرد. پس از این جریان بود که قذافی فرمان قتل موسی صدر را صادر کرد.
خلافت هارون الرشید با موسی بن جعفر کاظم که رهبری علویان را برعهده داشت، مقارن بود. از نظر علما و خیل عظیمی از مردم، تنها فرد شایسته‌ای که توانایی سیادت بر عباسیان را داشت، موسی بن جعفر کاظم بود و همین امر حساسیت هارون را در پی داشت و منجر به زندانی شدن موسی بن جعفر کاظم شد. رویارویی هارون و موسی بن جعفر به از لحاظ تاریخی به درستی مشخص نیست و می‌توان بر اساس گفته‌ها این برخورد را در سه بخش جای داد.
• برنده جشنواره بین المللی کتاب سال رضوی، برای کتاب به بلندای آن ردا و موسی‌ترین طور