اسکندر شدید

معنی کلمه اسکندر شدید در لغت نامه دهخدا

اسکندر شدید. [ اِ ک َ دَ ش َ ] ( اِخ ) او راست : بیان الصناعة من اتقان فن الزراعة، که در مطبعةالرغائب در زقازیق بسال 1905م. طبع شده. ( معجم المطبوعات ج 1 ستون 438 ).

معنی کلمه اسکندر شدید در فرهنگ فارسی

او راست : بیان الصناعه فی اتقان فن الزراعه که در مطعبه الرغائب در زقازیق بسال ۱۹٠۵ طبع شد .

جملاتی از کاربرد کلمه اسکندر شدید

در جریان فرار سلوکوس به مصر، مقدونیه دستخوش آشوب شدیدی بود. المپیاس مادر اسکندر مقدونی توسط پولیپرخون به مقدونیه دعوت شده بود تا کاساندر را بیرون کند. او در میان ارتش مقدونیه احترام زیادی بود، اما زمانی که فیلیپ سوم و همسرش اوریدیک را به قتل رساند و همچنین از بسیاری از اشراف‌زادگان را که به خاطر حمایت از آنتی پاتر در طول سلطنت طولانی او انتقام گرفت، بخشی از آن احترام را از دست داد. کاساندر سال بعد در پیدنا مقدونیه را پس گرفت و سپس او را به قتل رساند. اسکندر چهارم که هنوز یک کودک خردسال بود و مادرش روکسانا در آمفیپولیس تحت نظر قرار گرفتند و در شرایطی مرموز در سال ۳۱۰ قبل از میلاد درگذشتند، احتمالاً به تحریک کاساندر به قتل رسیدند تا به دیادوخوی‌ها اجازه دهد عنوان پادشاه را به خود اختصاص دهند.
پس از فتح سغد، اسکندر رو به سوی جنوب بازگرداند. با این حال فاتح مقدونی با مقاومت شدید مردم روبرو شد و در فتح بلخ ناکام ماند. پس از دو سال تلاش برای فتح منطقه، اسکندر پذیرفت وخشه‌ارته حاکم بلخ بماند و همچنین با روخشنه دختر او نیز ازدواج کرد.

در واقع آنچه باعث پیشرفت این شهر شد تمایل شدید پادشاهان ساسانی به جمع‌آوری بخش‌های پراکنده اوستا و مطالب دینی زرتشتی بود. قسمت عمده اوستا-که بیشتر شامل بخش‌های علمی آن بود-با حمله اسکندر و پس از آن بر اثر کم‌توجهی پارتیان، پراکنده شد.

راویِ سوگ مغان که به نظر می‌آید دچار ناراحتی شدید روانی شده است، به توصیهٔ روانکاو به زادگاهش بم می‌رود تا شاید در آنجا به آرامش برسد. همزمان با سفر، تعدادی از نشانه‌های رمزی ترسناک شروع می‌شوند. درویشی بیابانگرد و مارگیر که در کوزه قدیمی خود دست بریده‌ای را حمل می‌کند و … راوی داستان در سفر خود به مکانی ما قبل تاریخ می‌رسد و در آنجا با موجودی اهریمنی آشنا می‌شود. در بم راوی سوگ مغان با دوستان خود از ستم‌های مکرر کسانی مثل اسکندر و آغا محمد خان و اربابان محلی صحبت می‌کند و هر بار در فاجعه‌های بزرگ، راوی، مغان را می‌بیند که با آدابی خاص و اندوهی فراوان سوگوار هستند.