اسکافی محمد بن همام

معنی کلمه اسکافی محمد بن همام در دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] ابوعلی، محمد بن همام بن سهیل اسکافی، از چهره های درخشان و از بزرگان شیعه و از اصحاب سفرای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف(عج) می باشد.
وی در سال 258ق در اسکاف (محلی میان بصره و کوفه) به دنیا آمد. کوفه و اطراف آن به عنوان سرزمین علاقمندان به اهل بیت پیامبر(ص) شناخته می شد.
محمد در خانواده ای تازه مسلمان که اسلام را از شیعیان و علاقمندان به عترت پیامبر صلی الله علیهم(ص) پذیرفته بودند، چشم گشود.
او از کودکی با عشق به خاندان پیامبر(ص) بزرگ شد و همان گونه که خود بیان می کند: «قبل از آنکه من به دنیا بیایم، پدرم نامه ای برای امام حسن عسکری(ع) نوشت و از آن حضرت خواست تا دعا بفرماید که خداوند فرزند صالحی را به ایشان عطا فرماید. امام در ذیل نامه نوشتند: قد فعل الله ذلک یعنی خداوند خواسته تو را برآورده فرمود.» و بدین سان اسکافی پا به جهان خاکی گذاشت.
شهر بغداد در آن زمان مرکز علم و دانش بود و بسیاری از علما و دانشمندان جهان برای فراگیری علوم به آن شهر می رفتند.

جملاتی از کاربرد کلمه اسکافی محمد بن همام

پس از ۴۰ روز حکومت علویان در شهر ساری، داعی کبیر تصمیم گرفت که به آمل بازگردد؛ ولی به توصیهٔ اسپهبدِ پادوسبانی، به «چمنو»[یادداشت ۳] رفت. با پیوستن لشکریان خراسان به سپاه سلیمان بن عبدالله، وی بار دیگر به سوی مازندران شتافت. دیلمیانی که در سپاه داعی بودند، درصدد انتقال غنائم جنگی به منازلشان، بازگشته بودند و داعی با سپاهی کوچک به مقابلهٔ با طاهریان برخاست. دو سپاه در محلی به نام «تمشکی دشت» به مصاف یکدیگر رفتند که موجب شکست و عقب‌نشینی علویان شد. سربازان علوی در بیشه‌ها پراکنده شدند و توانستند «احمد بن محمد بن اوس»[یادداشت ۴] را بکشند. داعی کبیر نیز در زمان عقب‌نشینی، آنقدر روی پُل چمنو ایستاد تا تمامی زخمیان و کشتگان را از آن پل عبور دادند. سپس بازماندگان به سمت چالوس گریختند.