اسکافی محمد بن عبدالله

معنی کلمه اسکافی محمد بن عبدالله در دانشنامه آزاد فارسی

اِسْکافی، محمد بن عبدالله ( ـ۲۴۰ق)
متکلم معتزلی. شاگرد جعفر بن حرب همدانی و استاد ابن ابی دُؤاد بود. نزد معتصم، خلیفۀ عباسی، احترام و ارج بسیار داشت. برخی وی را به سبب تمایلات شیعی، به شیعه منتسب کرده اند. آثار وی در علم کلام فراوان است. از آثارش: المَقامات فی تفضیلِ علی (ع)؛ اثباتُ خَلْقَ القرآن؛ الرَّدُ عَلی مَن اَنْکَرَ خَلْقُ القُرآن؛ اِبطالُ قولِ مَنْ قالَ بِتَعْذیبِ الاَطْفال؛ کتابٌ یَفْضَلُ فیه علیاً علی ابی بکر.

معنی کلمه اسکافی محمد بن عبدالله در دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] اِسکافی، ابوجعفر محمد بن عبدالله، متکلم پرآوازه و تشیع گرای مکتب معتزله بغداد (د 240ق)، با اینکه نیاکانش اهل سمرقند بودند، او را ظاهراً به واسطه اقامت در اسکاف، اسکافی خوانده اند. اسکاف، نام ناحیه ای از نهروان بود که بین بغداد و واسط قرار داشت.
سال تولد اسکافی همچون دیگر جزئیات زندگی اش روشن نیست و دانسته های ما از سرگذشت وی به اشاره های جسته گریخته ای محدود می شود که در لابه لای روایت های منابع تاریخی و کلامی به چشم می خورد.
ظاهراً در جوانی به علم کلام علاقه مند می شود و در حوزه درسی متکلمان به فراگیری این علم می پردازد. دیری نمی پاید که پدر و مادرش به سبب تنگی معیشت، او را وادار می کنند که درس و بحث را کنار گذاشته، به پیشه خیاطی بپردازد، اما جعفر بن حرب (د 236ق)، متکلم نامدار مکتب بغداد که به استعداد او پی برده بود، محروم ماندن وی را از تحصیل برنتافت و با پرداخت مقداری پول به خانواده اش به طور ماهیانه، شرایط ادامه تحصیل را برای اسکافی فراهم کرد. از جمله های ستایش آمیزی که ابن ندیم درباره اسکافی به کار برده، چنین برمی آید که در دانش اندوزی و کسب کمالات پیشرفت حیرت انگیزی داشته است.
اسکافی از قرار معلوم در دوران خلافت معتصم عباسی (218 - 227ق) شهرت و اعتباری یافته بود، چرا که معتصم او را به دربار پذیرفته بود و احترام بسیاری برایش قائل بود؛ چندان که وقتی اسکافی در مجلس معتصم سخن می گفت، همه خود را موظف می دانستند که تا پایان سخنرانی خاموش بمانند. برخی روایت ها نشان می دهند که اسکافی تا واپسین سال های عمرش همچنان این اعتبار را حفظ کرده بود.
اسکافی همچون دیگر متکلمان هم روزگارش به بحث و مناظره با سایر متکلمان می پرداخت. حسین بن علی کرابیسی، سکاک - که یکی از یاران هشام بن حکم بود - و ابوعفان فارقی از کسانی بودند که با وی مناظره ها داشته اند. ظاهراً مناظره های اسکافی با سکاک متکلم شیعی در چندین نوبت انجام شده بود، چرا که متن این گفت وگوها در کتابی با عنوان «مجالس» جمع آوری شده بود.
اسکافی را بر اساس طبقه بندی اعتزالیان، در طبقه هفتم جای داده اند. ناگفته نماند که این طبقه بندی ساختگی است، چرا که قاضی عبدالجبار و برخی دیگر از اعتزالیان کوشیده اند تا پیشینه فرقه معتزله را به بزرگان دین که پیش از واصل بن عطا می زیستند، برسانند؛ چنان که خود واصل را در طبقه چهارم جای داده اند. بدین قرار، اسکافی در واقع به طبقه چهارم معتزله تعلق دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه اسکافی محمد بن عبدالله

امام زين العابدين عليه السلام روزى به عيادت محمد بن اسامة كه مريض ‍ بود، رفتند ومحمد را گريان ديدند. به او فرمودند: حالت چطور است ؟ عرض كرد: قرض دارم (وناراحت بدهى خود هستم )! امام فرمود: چه مقدار مقروض هستى ! گفت : پانزده هزار دينار؛فرمود: همه آن قرض را مى پردازم (و قرض او را پرداخت )(608).
هنگامى كه ((رفاعه )) از گناهى كه مرتكب شده بود توبه كرد، خودش را به چوبتوبه محكم ببست و سوگند خورد هرگز آن بند را نگشايد مگر اينكه محمد بن عبدالله(ص ) بدست خود آنرا باز فرمايد، و اين را نشانقبول شدن توبه خود قرار داده بود، تا اينكه آيهقبول شدن توبه او از جانب پروردگار نازل شد و در آن هنگام حضرت فاطمه (ع ) ارادهفرمود آن بندها را بگشايد، و لى ابالبابه گفت : كسى جز پيامبر اكرم (ص ) نبايد مرااز بند رها نمايد، زيرا من به اين امر سوگند ياد كرده ام ، و چون اين سخن به گوشپيامبر اكرم (ص ) رسيد، حضرت فرمود: ((همانا، فاطمه پاره تن من است ، درود خدا براو و بر فاطمه باد.
از محمد بن منكدر نيز در فضل آن حضرت نقل شده است كه گفت : ((گمان نمى كردم بعد ازامام على بن الحسين عليهماالسّلام كسى پيدا شود كه در علم وفضل با او برابرى كند، تا اينكه پسرش امام باقر را ديدم )).(149)

محمد بن طلحه (علامه شافعى مذهب ) از ابونعيم حديث مى كند كه اميرالمؤ منين على (عليهالسلام ) روزى با پسرش امام حسن (عليه السلام ) گفتگوى شيرينى بهميل كشيده بود. على (عليه السلام ) سؤ ال مى كرد و حسن (عليه السلام ) جواب مى داد.

ثواب پنهانى انجام دادن كار خوب و گناه   حديث : 1 حدثنى محمد بن الحسن رضى الله عنهقال حدثنى محمد بن الحسن الصفار عن محمد بن عيسى عن عباس بنهلال قال سمعت ابا الحسن الرضا عليه السلاميقول المستتر بالحسنه تعدل سبعين حسنه و المذيع بالسيئهمخذول و المستتر بالسيئه مغفور له .

گروهى از سران كوفه به مدينه آمدند و با وساطت محمد بن حنفيه به حضور امام سجادعليه السلام رسيدند. آن گروه از قيام مختار پرسيدند.

امام توسط محمد بن طلحه پيام داد چه كنم تا شما خشنود شويد؟ آنها در جواب گفتند: يكىاز ما را حاكم بصره و ديگرى را فرماندار كوفه كن .
مصمغان از جمله حامیان داعی بود که با ورود به شهر مامطیر، در روز ۲۶ شوال سال ۲۵۰ هجری قمری برای او بیعت گرفت و موجب شد که این شهر بدست علویان افتد. خود داعی نیز نمایندگانی را برای اخذ بیعت به شهرهای فیروزکوه، دماوند و ری اعزام کرد. همچنین در ۴ ذی‌القعده همان سال گروهی را با «امیر الحاج» قرار دادن محمد بن حمزه، به حج فرستاد.
تپوری‌ها در عصر آشوریان، هخامنشی و اسکندر در ارتفاعات البرز و در منطقه ای بین هیرکانیا و آمارد سکونت داشتند. کوچ گسترده برخی تیره‌های قوم تپور و جایگزین شدن این بخش از تپوری‌ها به جای آماردها در نواحی غربی در دوران فرهاد اشکانی به شکل‌گیری سرزمین تپورستان منجر شد. چنانچه بعدها از سرزمین تپورستان در نقشه‌های جغرافیایی یونانی و رومی و گزارش مورخان یونانی و رومی، چه در دوران اشکانیان و چه در دوران ساسانیان می‌توانیم ببینیم. مانند تصویر نقشه‌ای از قلمرو دولت یونانی بلخ که ارائه شده‌است؛ که در پی شکست اشکانیان از دولت یونانی بلخ، تپورستان باستان (TAPURIA) و خراسان باستان (TRAXIANE) برای مدتی در تصرف دولت یونانی بلخ مانده بود. پس از حمله عرب‌ها و اشغال ایران به‌دست عرب‌ها، تپورستان در نوشته‌ها و منابع ایرانی و عربی به طبرستان معرب گشت و پسوند نام بسیاری از بزرگانش، طبری بود، چون محمد بن جریر طبری و ابن ربن طبری و مازیار بن قارن طبری و فضل بن قارن طبری و …