معنی کلمه اسود بن عبد یغوث در دانشنامه اسلامی
اسود از تیره بنی زهره می باشد.
زندگی
وی از بزرگان قریش در جاهلیت بود و با توجه به این که عقبة بن ابی معیط و اسودبن المطلب ، ندیمان وی بوده اند و مقداد را به فرزندی گرفته بود می توان پی برد که هنگام بعثت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بزرگسال بوده است.
از استهزا کنندگان پیامبر
او یکی از ۴ یا ۵ نفری است که همواره پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) را استهزا می کرد. به گفته بلاذری ، با دیدن مسلمانان به یارانش می گفت:پادشاهان زمین که وارثان مُلک کسرا و قیصرند آمدند و از پیامبر به تمسخر می پرسید:آیا امروز از آسمان با تو سخنی گفته نشده؟ وی همچنین کودکان و غلامان را به آزار پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و دشنام دادن به او وا می داشت. بر پایه گزارشی، روزی او و دیگر همدستانش شتری را کشته بودند و چون پیامبر را در حال نماز دیدند، شکمبه آن را بیرون آورده، به غلامی دادند تا بر دوش پیامبر بنهد و او درحالی که پیامبر در سجده بود محتویات شکمبه را بر شانه حضرت خالی کرد.
وفات
...
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
اَسْوَد بن عَبْد یَغوث بن عبد بن الحارث ابن وهب، از تیره بنی زهره
وی از بزرگان قریش در جاهلیت بود و با توجه به این که عقبة بن ابی معیط و اسود بن المطلب، ندیمان وی بوده اند و مقداد را به فرزندی گرفته بود می توان پی برد که هنگام بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله بزرگسال بوده است.
او یکی از 4 یا 5 نفری است که همواره پیامبر صلی الله علیه و آله را استهزا می کرد. به گفته بلاذری، با دیدن مسلمانان به یارانش می گفت: پادشاهان زمین که وارثان مُلک کسرا و قیصرند آمدند و از پیامبر به تمسخر می پرسید: آیا امروز از آسمان با تو سخنی گفته نشده؟ وی همچنین کودکان و غلامان را به آزار پیامبر صلی الله علیه و آله و دشنام دادن به او وا می داشت. بر پایه گزارشی، روزی او و دیگر همدستانش شتری را کشته بودند و چون پیامبر را در حال نماز دیدند، شکمبه آن را بیرون آورده به غلامی دادند تا بر دوش پیامبر بنهد و او در حالی که پیامبر در سجده بود محتویات شکمبه را بر شانه حضرت خالی کرد.
در چگونگی مرگ وی آرای گوناگونی است که همگی حاکی از هلاکت او با عذاب الهی است. بنا به نقلی به اشاره جبرئیل، به خوره و استسقاء مبتلا شد و مرد.
اسود بن عبد یغوث، سید مجتبی موسوی احمدآبادی، دائرة المعارف قرآن کریم، ج3، ص317-320.