اسمان و ریسمان
جملاتی از کاربرد کلمه اسمان و ریسمان
بارون شکایت راوی را به ژنرال میبرد و ژنرال که از یک سو نگران موقعیت اجتماعی سخت متزلزل خود است و از سوی دیگر از طرف بلانش که سال قبل با بارون در همین شهر اصطکاکی داشته و مایل نیست خاطرهٔ ماجرا زنده شود، تحت فشار قرار میگیرد و بیدرنگ عذر آلکسی ایوانوویچ را میخواهد و او را به خاطر عدم نزاکتش شماتت میکند. راوی با خونسردی در توجیه رفتارش آسمان و ریسمان میبافد و در نهایت میگوید بارون با این کارش به او توهین کردهاست. چرا که او را آنقدر صغیر و وابسته دانسته که نتواند مسئولیت کارهایش را برعهده گیرد و شکایت او را به ژنرال برده. راوی ژنرال را تهدید میکند که حتماً از بارون در این زمینه به واسطهٔ مستر آسلی توضیح خواهد خواست و اگر توضیح لازم و عذرخواهی او را دریافت نکند، وی را به دوئل دعوت میکند. ژنرال از این بیباکی راوی به وحشت میافتد و سعی میکند با تطمیع او را آرام کند؛ ولی میل شیطنت آمیز راوی به رسوایی به بار آوردن باعث میشود که او لج کند. دوگریو برای این که راوی را از تصمیمش منصرف کند واسطه میشود و چون سرسختی او را میبیند، دستخطّی از پولینا به او نشان میدهد که از او میخواهد ماجرا را تمام کند. راوی به خواست پولینا تن میدهد؛ ولی سخت به رابطهٔ او و دوگریو مشکوک میشود و حدس میزند که پولینا از جانب او و ژنرال تحت فشار بوده که این نامه را نوشته.