استغاثه انسان

معنی کلمه استغاثه انسان در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] استغاثه انسان (قرآن). هنگامی که انسان به بیماری سختی مبتلا می شود یا در امواج توفان دریا گرفتار می آید و دست خود را از همه جا کوتاه می بیند، به اقتضای فطرت توحیدی، این حقیقت را درمی یابد که در عالم، قدرتی هست که بتواند وی را در هر شرایطی که باشد نجات دهد. در این حالت، انسان با تضرع و زاری، فقط به خدا استغاثه می کند؛ اما پس از رفع آن، دوباره ناسپاسی و بی اعتنایی را از سر می گیرد.
انسان در حال محنت و گرفتاری به پیشگاه خدا استغاثه می کند، و پس از رفع آن، مجددا ناسپاسی و بی اعتنایی را از سر می گیرد: •• «قُلْ مَن یُنَجِّیکُم مِّن ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَخُفْیَةً لَّئِنْ أَنجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ؛ بگو: «چه کسی شما را از تاریکی های خشکی و دریا رهایی می بخشد؟ درحالی که او را با حالت تضرع (و آشکارا) و در پنهانی می خوانید؛ (و می گویید:) اگر از این (خطرات و ظلمت ها) ما را رهایی می بخشد، از شکرگزاران خواهیم بود».
← تفسیر آیه
مسرفان در حال محنت و گرفتاری به درگاه خدا استغاثه کرده و پس از رفع آن، دوباره ناسپاسی می کنند: •• «وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَآئِمًا فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَن لَّمْ یَدْعُنَا إِلَی ضُرٍّ مَّسَّهُ کَذَلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ؛ هنگامی که به انسان زیان (و ناراحتی) رسد، ما را (در هر حال:) در حالی که به پهلو خوابیده، یا نشسته، یا ایستاده است، می خواند؛ اما هنگامی که ناراحتی را از او برطرف ساختیم، چنان می رود که گویی هرگز ما را برای حل مشکلی که به او رسیده بود، نخوانده است! این گونه برای اسراف کاران، اعمالشان زینت داده شده است (که زشتی این عمل را درک نمی کنند)!».
← دیدگاه تفسیر المیزان
انسان هنگام گرفتاری و محنت، شدیداً به خداوند متعال استغاثه می کند: •• «وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَی الْإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأی بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاء عَرِیضٍ؛ و هرگاه به انسان (غافل و بی خبر) نعمت دهیم، روی می گرداند و به حال تکبر از حق دور می شود؛ ولی هرگاه مختصر ناراحتی به او رسد، تقاضای فراوان و مستمر (برای برطرف شدن آن) دارد!».
← تفسیر آیه
...

جملاتی از کاربرد کلمه استغاثه انسان

نكته مهم در اين استغاثه و اغاثه آن است كه نصاب لازم براى رسيدن صداى اغاثه به سمع مبارك انسان مغيث همان است كه در متون مقدس دينى آمده است وگرنه ممكن است برخى تبه كاران تيره دل آن چنان از لياقت دريافت رحمت به دورد باشند كه نام و ياد و ناله ولابه آنان از صحنه حضور و اطّلاع انسان كامل مستور باشد و آن انسان كامل هيچ گاه به ياد چنين تبه كارانى نباشد؛ چنان كه حضرت نوح عليه السلام هرگز به ياد فرزند كافر خود نيست و از اين رو،متاءثّر هم نخواهد شد. اين معناى دقيق را مى توان از حديثى كه در اين زمينه نقل شده استفاده كرد.

جـمـع ديـگـرى از مـفسران گفته اند مخاطب در واقع فرشتگان مرگ و قبض ارواحند، و گفتنكـلمـه رب يـكنوع استغاثه به درگاه خدا مى باشد كه در سخنان روز مره ما نيز فراوان است كه وقتى انسان در بحرانى سخت قرار مى گيريد نخست به درگاه خدا استغاثه مى كـند و بعد از مردم يارى مى طلبد و فرياد مى زند: (اى خدا! اى خدا! مرا نجات دهيد، به كمك من بشتابيد).

ذكر خدا در جمله (و اذكروا الله كثيرا) به معناى ياد خدا دردل و در زبان است ، چون اين هر دو قسم ، ذكر است و معلوم است كه آن چيزى كه مقاصد آدمى را از يكديگر مشخص و جدا مى كند آن حالات درونى و قلبى انسان است ،حال چه اينكه لفظ هم با آن حالت مطابق باشد،مثل كلمه (ياغنى ) از فقيرى كه از فقر خود به خدا پناهنده مى شود، و يا كلمه(ياشافى ) از مريضى كه از مرض خود به خدا پناه مى برد، و يا مطابق نباشد،مثل اينكه همان فقير و مريض بجاى آن دو كلمه بگويند (اى خدا) چون همين (اى خدا)از فقير به معناى (اى بى نياز) و از مريض به معناى (اى شفادهنده ) است ، چون مقتضاى حال و آن احتياجى كه اين دو را به استغاثه وادار كرده شاهد اين است كه مقصودشان از (اى خدا) جز اين نيست ، و اين خيلى روشن است .

و در مورد سرنوشت انسان ، همين معنا وجود دارد زيرا او قادر مطلق است و مى تواند بر طبقاعمال هر كسى تقديرات خود را در مورد او انجام دهد و اگر كسى بر خلاف آن معتقد باشدتوحيد را نشناخته است زيرا خدائى كه نتواند سرنوشت مناسبى براى او، مطابق باكارهايش جانشين سازد بطور يقين نقص و محدوديت در قدرت او لازم مى آيد و اين بر خلافصريح قرآن وتوصيه كارشناسان الهى در مورد پروردگار است و در بحث مالك واقعىبه اين موضوع اشاره كرده ايم بهر حال وسيله اى بنام دعا همين معنا را آشكار مى سازد ودر طول تاريخ بشر اين حقيقت مورد توجه پيشوايان دينى بوده است چونكه دعا نشان دهندهباور و يقين انسان بخداى متعال است وقتى كه او با استغاثه و استمداد از پروردگارخود، وارد صحنه زندگى مى شود و بطور خودكار در هنگام احساس ‍ نياز، لب بدعا مىگشايد تا اينكه بتواند با پناهنده گى كامل به خالقمتعال از سنگينى و فشار مشكلات بكاهد و اميد به پيروزى ونيل به خواسته هايش را در عمق وجودش تقويت كند.
و اعلم ان شرف الرجل قيامه بالليل ، و عزة استغاثه عن الناس : و بدانكه شرافت انسان در برخاستن از بستر خواب براى عبادت شب است ، و عزت او در بىنيازى او از مردم است .(504)
- معلوم نيست . احتمالا به عصب چشم او لطمه وارد شده است ، هنوز چيزى معلوم نيست ، بايددعا كنيد. تنها وسيله اى كه هيچ گاه انسان را بى پاسخ نمى گذرد، دعا و استغاثه است؛ اين را همه احساس مى كنند. از همين رو دست ها به دعا بلند مى شود.

و استغاثه به خداى تعالى و تضرع به درگاه او در هنگام برخورد با مصائب و هجوم شدايدى كه اميد انسان از هر جا و از هر سببى از اسباب ظاهرى قطع مى شود مطلبى است ضرورى كه احدى در آن شك ندارد، آرى انسان هر چند هم كه دين نداشته باشد و به خداى سبحان ايمان نياورده باشد مع ذلك در هنگام هجوم شدايد اگر به وجدان خود مراجعه نمايد مى يابد كه اميدش قطع نشده و هنوز به جايى دل بسته است .