استعارۀ هستی شناختی
جملاتی از کاربرد کلمه استعارۀ هستی شناختی
طباطبایی بیان میکند که بر اساس نظریه هدایت عام، چون عقل بشری نمیتواند قانون کامل سعادت را درک کند و از طریق خلقت به آن دست نیافته است، باید نسبت به این قانون آگاهی کلی وجود داشته باشد. و میتواند در دسترس همه باشد. او میافزاید باید افرادی باشند که وظایف واقعی زندگی را درک کرده و آنها را در دسترس انسان قرار دهند. طباطبایی از این قوه ادراک که غیر از عقل و حس است، به شعور نبوی یا شعور وحی یاد میکند که آیه 4: 163 به این ادراک یعنی وحی اشاره میکند. طباطبایی دریافت وحی، حفظ و نشر آن را سه اصل هدایت هستی شناختی میداند. آنچه پیامبران از طریق وحی به دست آوردند، دینی بود که شامل عقاید و عمل یا روش است. وی در ادامه میافزاید: با گذشت زمان و رشد تدریجی جامعه، تحول تدریجی در شریعت نازل آشکار میشود. کلام خدا از سه طریق به انسان میرسد، از طریق وحی یا الهام الهی. در پشت پرده، انسان میتواند سخنان خدا را بشنود، اما نمیتواند او را بشنود. یا فرشته ای به وسیله رسولی الهام را به مردم میرساند. در آیات 72: 26-28 دو نوع نگهبان از صداقت وحی محافظت میکنند: فرشته ای که از پیامبر در برابر هر نوع خطا محافظت میکند، خدایی که از فرشتگان و پیامبران محافظت میکند.
مناخیم کلنر، فیلسوف و پروفسور یهودی، از فرضیه برخی از یهودیان ارتدوکس مبنی بر وجود «شکاف هستی شناختی بین یهودیان و غیریهودیان» انتقاد میکند، که به عقیده او با آنچه تورات تعلیم میدهد، مخالف است.
طبق مطالعه فیلسوف و پروفسور یهودی مناخیم کلنر در مورد متون ابن میمون (۱۹۹۱)، یک گر توشاو میتواند مرحله ای انتقالی در مسیر تبدیل شدن به یک «گر زدیک (بیگانه درستکار)» باشد (عبری: גר צדק) یعنی یک گرویده کامل به یهودیت. او حدس میزند که طبق گفتهٔ ابن میمون، تنها یک گر زدیک کامل در دوران مسیحا یافت میشود. علاوه بر این، کلنر این فرض را در یهودیت ارتدکس که «یک شکاف هستی شناختی بین یهودیان و غیریهودیان» وجود دارد، انتقاد میکند، که به عقیده او برخلاف آنچه ابن میمون فکر میکرد که یهودیان و غیریهودیان دارای تفاوت ذاتی هستند، تورات بیان میکند که هر دو در تصویر خدا آفریده شدهاند. به گفته مناخم مندل اشنیرسون، وضعیت گر توشاو، حتی در عصر مسیحا، همچنان وجود خواهد داشت. این بر اساس بیانیه حلخوت ملاخیم ۱۲: ۵ است که روشن کرد. «تمام جهان (کل هاعولام) چیزی جز شناختن خدا نخواهد بود.» او اظهار میدارد که کل هاعولم به معنای ساده اش شامل غیریهودیان نیز میشود. او به عنوان دلیل، به ۱۱:۴ اشاره میکند که به دوران مسیحا میپردازد، و اصطلاح مشابه ha'olam kulo، «جهان در تمامیت آن» به غیریهودیان اشاره دارد. در ادامه متن در حلخوت ملاخیم ۱۲: ۵، ابن میمون با استفاده از اصطلاح اسرائیل موضوع را به یهودیان تغییر میدهد و توضیح میدهد که «بنابراین یهودیان حکیمان بزرگی خواهند بود و امور پنهان را میشناسند و به دانش خالق خود پی میبرند. با توجه به گستره کامل توانایی بشر»، که نشان میدهد یهودیان و غیریهودیان در زمان مسیحا همزیستی خواهند داشت.
امنیت هستیشناختی یک وضعیت روانی پایدار است که از احساس تداوم در رابطه با وقایع زندگی فرد حاصل میشود. آنتونی گیدنز (۱۹۹۱) از امنیت هستیشناختی به عنوان احساس نظم و استمرار در رابطه با تجربیات فرد یاد میکند. او معتقد است که این امر به توانایی افراد در معنا بخشیدن به زندگی آنها بستگی دارد. معنا در تجربه احساسات مثبت و پایدار و با اجتناب از هرج و مرج و اضطراب یافت میشود (همان؛ الیاس، ۱۹۸۵). اگر رویدادی رخ دهد که با معنای زندگی فرد سازگار نباشد، این امنیت هستی شناختی آن فرد را تهدید میکند. امنیت هستی شناختی همچنین شامل داشتن دیدگاه مثبت نسبت به خود، جهان و آینده است.
بین دو معنای سادگی: سادگی نحوی (تعداد و پیچیدگی فرضیهها) و سادگی هستی شناختی (تعداد و پیچیدگی چیزهای فرض شده). این دو جنبه از سادگی اغلب به ترتیب به عنوان ظرافت و صرفه جویی شناخته میشوند.
«ترارشتهای نشانگر جوانهای است که میتواند رشد درونزای روح تکاملی آگاهی انتقادی درونی را ارتقا دهد، جایی که دین و علم مکمل یکدیگر هستند. احترام، همبستگی و همکاری باید استانداردهای جهانی برای کل توسعهٔ بشری بدون مرز باشند. این امر مستلزم تغییر اساسی در مدلهای هستی شناختی توسعهٔ پایدار، آموزش جهانی و جامعهٔ جهانی است. ما باید بر به رسمیت شناختن کثرت مدلها، فرهنگها و تنوع اجتماعی-اقتصادی تکیه کنیم. همان گونه که تنوع زیستی راهی برای ظهور گونههای جدید است، تنوع فرهنگی نیز نشانگر پتانسیل خلاق جامعهٔ جهانی است».
فلاسفه میتوانند هستی شناختیها را به روشهای مختلف با استفاده از معیارهایی مانند درجه انتزاع و زمینه کاربرد آن مشخص کنند:
اولا به ائمه و پیامبران مختلف گفته میشود و به جایگاه هستی شناختی یا رسالت اصلی آنان اشاره دارد.