استعاره مطلقه

معنی کلمه استعاره مطلقه در دانشنامه آزاد فارسی

استعارۀ مُطْلَقه
نوعی استعاره که بدان از لوازم و ملایمات مستعارٌله و مستعارٌمنه یادی نرود: آویختی آفتاب را دوش/از سلسله های جعد پُر خَم (خاقانی). در این بیت، «آفتاب» استعاره از «روی یار» است، ولی از لوازم آن یادی نرفته است.

معنی کلمه استعاره مطلقه در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] استعاره مطلقه، خلو استعاره از امور متناسب با هریک از مستعارمنه و مستعارله را می گویند.
«استعاره مطلقه» استعاره ای است که چیزی از ملایمات مستعارمنه و مستعارله در آن گفته نشود. این استعاره را از آن رو «مطلقه» نامیده اند که از تقیید به اوصاف و احوال طرفین عاری است.

جملاتی از کاربرد کلمه استعاره مطلقه

برخی از پژوهشگران امروزی، آن را توجیه‌کننده لزوم قدرت مطلقه در تمدن بابل دانسته‌اند. بنا بر دیدگاه این گروه، این حماسه نمایانگر تحول قدرت سیاسی از جمعی که در سیاست‌گذاری برابر هستند به سلطنت مطلقه‌ای است که سیاست‌ها را اعلام می‌کند. بنا بر دیدگاه این گروه، متن استعاره‌ای از تکامل نظامات سیاسی بین‌النهرین از مجمعی شکل‌گرفته از بزرگان به پادشاهی مطلق است که جواز الهی را در مقیاسی منطقه‌ای یا بین‌المللی دارا است. کاتالیزور این تغییر، تهدید قدرت خارجی نمایش داده می‌شود که نیازمند رهبری مصمم در جنگ است. رهبر، برای پذیرفتن رهبری، خواستار فرمانبری مطلق است، حتی وقتی که تهدید جنگ از میان رفته است.