استراق سمع هدهد

معنی کلمه استراق سمع هدهد در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] استراق سمع هدهد (قرآن). خداوند در قرآن هدهد را مامور سلیمان برای استراق سمع سخنان ملکه سبا و درباریانش دانسته است.
حضرت سلیمان هدهد را، موظف به روی گرداندن از درباریان سبا، پس از افکندن نامه سلیمان علیه السّلام به میان آنان و پنهان کردن خود برای شنود سخنان ایشان نمود.ما لی لا اری الهدهد... . ( سلیمان ) در جستجوی پرنده (هدهد) برآمد و گفت چرا هدهد را نمی بینم یا اینکه او از غایبان است... و جئتک من سبا بنبا یقین چندان طول نکشید (که هدهد آمد و) گفت من بر چیزی آگاهی یافتم که تو بر آن آگاهی نیافتی من از سرزمین سبا یک خبر قطعی برای تو آورده ام. اذهب بکتـبی هـذا فالقه الیهم ثم تول عنهم فانظر ماذا یرجعون. این نامه مرا ببر و بر آنها بیفکن سپس برگرد (و در گوشه ای توقف کن) ببین آنها چه عکس العملی نشان می دهند.

جملاتی از کاربرد کلمه استراق سمع هدهد

شاگرد نبايد ميان استاد و كسى كه با او در حال گفتگو است ، حركت كند. او بايد در جلوو يا پشت سر آنها حركت نمايد، و خود را زياده از حد به آنها نزديك نسازد، و به سخنانآنها گوش فرا ندهد، (و به اصطلاح : استراق سمع نكند)، و به آنها ننگرد. و اگر بهاو اجازه ورود در بحث و گفتگوى خود دادند بايد در كنار آنها قرار گرفته و ميان آنان ،فاصله و جدائى نيفكند.
18 - مگر آنها كه استراق سمع كنند كه شهاب مبين آنان را تعقيب مى كند (و مى راند)
212 - آنها از استراق سمع (و شنيدن اخبار آسمانها) بركنارند.
یکی از جنجالی‌ترین و مهم‌ترین اقدامات دستگاه اطلاعات موازی، گزارش‌هایی است که در ماه‌های پایانی دولت خاتمی پیرامون شنود برخی وزرای دولت از طریق کارگذاردن دستگاه‌های استراق سمع در دفتر کار یا منازل آن‌ها منتشر شد.
(رواياتى درباره استراق سمع شياطين و رجم آنها با نجوم ودرذيل آيه : (ان من شى ء الا عندناخزائنه ) و...)
در طول روز تمامى پرسنل به زمين جبهه كاملا آشنا شدند و يمين و يسار و خلف و امام رابهتر شناختند فاصله خاكريز ما با خاكريز دشمن حدود دويست متر بود و مقدارى سطحجبهه آنها بلندتر از سطح جبهه ما بود در نتيجه تسلط داشتند و با چشم مسلح و غير مسلححركات ما را ميديدند و استراق سمع مى نمودند لذا تمامى حركات و صداها بايد حسابشده و با دقت انجام ميگرفت و كليه تداركات و مهمات و رفت و آمد به خط جبهه از لابلاىكوپه خاكها كه باطراف جاده آسفالت ريخته شده بود صورت ميگرفت و اين جاده كه ازبستان خارج از كناره باتلاقها عبور مى كرد از سمت چپ خاك ريزهاى جبهه به پاسگاهسوبله در مقابل فكه منتهى ميشد و از نظر تصرف و نگهداشتن آن بسيارقابل اهميت بود چون تنها طريق مواصلاتى شهر بستان به شهر فكه بوده است .
او چنين مى نويسد: شيطان چيست ؟ و چگونه مى خواهد استراق سمع كند؟ و چه چيز رااستراق مى كند؟ همه اينها از غيبهاى الهى است كه ازخلال نصوص نمى توان به آن دست يافت ، و پرداختن به آن نتيجه اى ندارد، زيرا برعقيده ما چيزى نمى افزايد، و جز اشتغال فكر انسان به امرى كه به او ارتباط خاصىندارد و او را از انجام عمل حقيقيش در اين زندگى باز مى دارد ثمره اى نخواهد داشت ، بهعلاوه درك تازه اى نسبت به حقيقت جديدى به ما نمى دهد!).
و اين معنا از آياتيكه مى فرمايد: ابليس بآسمان مى رفت ، تا استراق سمع كند، نيزاستفاده ميشود، در روايات هم آمده : كه شيطانها تاقبل از بعثت عيسى عليه السلام ، تا آسمان هفتم بالا مى رفتند، همينكه آنجناب مبعوث شد،از آسمان چهارم ببالا ممنوع شدند، و سپس ‍ وقتى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله وسلم مبعوث شد، از همه آسمانها ممنوع گرديدند، و هدف تيرهاى شهاب قرار گرفتند.