آزمون توانایی {ability test} [روان شناسی] آزمونی برای سنجش مهارت های کنونیِ فرد ازلحاظ جسمی و ذهنی
جملاتی از کاربرد کلمه ازمون توانایی
دیویس همچنین استدلال کرد که گودار پیشنهاد کرده بود که ضریب هوشی پایین مردان و زنان باهوش غیرعادی که در آزمون توانایی شناختی شرکت کردهاند، احتمالاً از محیطهای اجتماعی آنها ناشی میشود نه از وراثت ژنتیکی مربوطهشان، و به این نتیجه رسید که «ممکن است فرزندانشان از هوش متوسطی برخوردار شوند و اگر درست تربیت شوند، شهروندان خوبی خواهند بود.» گولد در برخی از ادعاهای دیویس، در نسخه اصلاحشده کتاب در سال ۱۹۹۴ از مواضع خود عقبنشینی کرد.
گولد بهعنوان یک زیستشناسی فرگشتی و تاریخدان علم، تنوع زیستی (فرض انتقال هوش از طریق وراثت ژنتیکی) را پذیرفت، اما با جبر زیستشناختی مخالفت کرد، که معتقد است ژنها سرنوشت اجتماعی قطعی و غیرقابل تغییری را برای هر مرد و هر زن و جامعه در زندگی تعیین میکنند. اندازهگیری نادرست انسان، تجزیه و تحلیلی از همبستگی آماری، ریاضیاتی است که توسط روانشناسان برای تعیین اعتبار آزمونهای IQ و وراثتپذیری هوش بهکار میرود. برای مثال، برای اثبات اعتبار این گزاره که IQ توسط یک عامل هوش عمومی (عامل g) پشتیبانی میشود، پاسخهای چندین آزمون توانایی شناختی باید بهطور مثبت همبستگی داشته باشند؛ بنابراین، برای اینکه عامل g یک صفت قابل وراثت باشد، نمرات آزمون هوش پاسخدهندگان با رابطه نزدیک باید بیشتر از نمرات آزمون هوش پاسخدهندگان با رابطه دور مرتبط باشد. با این حال، همبستگی دلالت بر علیت ندارد. برای مثال، گولد گفت که معیارهای تغییرات، در طول زمان، در «سن من، جمعیت مکزیک، قیمت پنیر سوئیسی، وزن لاکپشت خانگی من، و میانگین فاصله بین کهکشانها» همبستگی مثبت و بالایی دارند. با این حال، این همبستگی نشان نمیدهد که سن گولد بهدلیل افزایش جمعیت مکزیک افزایش یافتهاست. یک همبستگی مثبت و بالا بین ضریب هوشی والدین و فرزند را میتوان بهعنوان مدرکی مبنی بر اینکه IQ بهصورت ژنتیکی به ارث میرسد یا اینکه IQ از طریق عوامل اجتماعی و محیطی به ارث میرسد فرض کرد. علاوه بر این، از آنجایی که دادههای آزمونهای IQ میتوانند برای استدلال اعتبار منطقی هر یک از گزارهها - وراثت ژنتیکی و وراثت محیطی - اعمال شوند، دادههای روانسنجی ارزش ذاتی ندارند.