ازدواج برده

معنی کلمه ازدواج برده در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ازدواج برده (قرآن). زن یا شوهر دادن بردگانِ «صالح» تکلیف اخلاقی صاحبان آنان است حتی ازدواج مرد یا زن مسلمان آزاد با برده مسلمان، اگر لازم باشد، جایز است.
و انکحوا الایـمی... و امائکم... «مردان و زنان بی همسر را همسر دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را، اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بی نیاز می سازد، خداوند واسع و آگاه است».
جواز و تشویق نکاح با کنیز
... فانکحوا ما طاب لکم من النسآء مثنی و ثلـث و ربـع... فان خفتم الاتعدلوا فوحدة او ما ملکت ایمـنکم... «و اگر می ترسید از اینکه (به هنگام ازدواج با دختران یتیم) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشم پوشی کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمایید، دو یا سه یا چهار همسر، و اگر می ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانی که مالک آنهایید هستید استفاده کنید. این کار، بهتر از ظلم و ستم جلوگیری می کند». (مقصود آیه این نیست که رعایت عدالت در مورد کنیزان لازم نیست و می توان در حق آنان ستم کرد، بلکه از جهت تشریع نشدن حق همخوابگی برای کنیزان، اجرای عدالت بین آنان آسان تر خواهد بود. (گفتنی است که منظور از «ما ملکت ایمانکم» ازدواج معهود (که همراه با عقد و تعیین مهریه است) نمی باشد، بلکه منظور، مالک شدن کنیز (از راه های مشروع) است، بنابراین مطرح کردن ازدواج با برده، تسامحی و عرفی است).
جواز ازدواج محمد با برده
یـایها النبی... • لایحل لک النساء من بعد... الا ما ملکت یمینک... «ای پیامبر! ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته ای برای تو حلال کردیم، و همچنین کنیزانی که از طریق غنائمی که خدا به تو بخشیده است مالک شده ای و دختران عموی تو، و دختران عمه ها، و دختران دائی تو و دختران خاله ها که با تو مهاجرت کردند، هر گاه زن با ایمانی خود را به پیامبر ببخشد (و مهری برای خود قائل نشود) چنانچه پیامبر بخواهد می تواند با او ازدواج کند اما چنین ازدواجی تنها برای تو مجاز است نه سایر مؤمنان، ما می دانیم برای آنها در مورد همسرانشان و کنیزانشان چه حکمی مقرر داشته ایم (و مصالح آنها چه ایجاب می کند) این به خاطر آن است که مشکلی (در ادای رسالت) بر تو نبوده باشد، و خداوند آمرزنده و مهربان است. بعد از این دیگر زنی بر تو حلال نیست و نمی توانی همسرانت را به همسران دیگری تبدیل کنی (بعضی را طلاق دهی و همسر دیگری بجای او برگزینی) هر چند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود، مگر آنچه که به صورت کنیز در ملک تو در آید و خداوند ناظر و مراقب هر چیز است (و به این ترتیب فشار قبائل را در اختیار همسر از آنها، از تو برداشتیم)».
جواز ازدواج با کنیزان مؤمن
...

جملاتی از کاربرد کلمه ازدواج برده

رشادت را از مادرش و شجاعت را از پدرش (ع ) به ارث برده بود، و بنابراين آرزوىعلى (ع ) در ابوالفضل تحقق يافت . زيرا كه ازدواج اميرالمؤ منين (ع ) با ام البنين ، بهمنظور داشتن فرزندى رشيد و شجاع ، صورت گرفته بود.
اندک زمانی بعد خسرو پرویز برای آنکه خود را در پیش افکار عامه از مداخله و همدستی در قتل پدر پاک نماید به فکر انتقام از کسانی که در سقوط یا قتل پدرش دست داشتند افتاد. در واقع مجازات دایی‌های خود را که با جنایت خونبار خویش راه او را برای نیل به سلطنت هموار کرده بودند و در او به چشم یک دست نشاندهٔ خویش می‌گریستند، را اجتناب ناپذیر یافت و بندوی، سرگنجور را به بهانهٔ آنکه در پرداختی تعلل کرده بود به مجازات مرگ رساند. سپس برای ویستهم پیغام فرستاد که برای انجام کار مهمی به پایتخت بیاید ویستهم چون از قتل برادر اطلاع یافت به دیار دیلم پناه برد و سر به طغیان برداشت. قبل از این ماجرا بهرام چوبین نیز در اثر توطئه‌ای که خسرو ترتیب داده بود در مرو به قتل رسید. پس از مرگ بهرام یاران و سپاهش به سرزمین دیلم مهاجرت کردند، رهبری این گروه را خواهر بهرام گردیه به عهده داشت، مردم دیلم با روی گشاده از سپاهیان بهرام استقبال و به آن‌ها جا و مکان و زمین اعطا نمودند. ویستهم پس از فرار به دیلم برای تثبیت موقعیت خود با گردیه ازدواج نمود و با انجام این کار عدهٔ بسیاری از طرفداران و سپاهیان بهرام را با خود متحد ساخت، آن‌ها او را پادشاه خوانده و تخت طلایی را که بهرام از مداین به ترکستان برده بود و در بازگشت از آنجا با خود به دیلم آورده بودند، به او هدیه کردند و تاج بر سرش نهادند. بزرگان دیلم نیز او را فرمانبردار شدند و بدینسان ویستهم بر ضد خسرو پرویز قیام کرد.
در سال ۱۸۱۶، زمانی که لینکن ۷ ساله بود همراه با پدر و مادرش به بخش بری ایندیانا نقل مکان کرد. او بعدها پی برد که این جابجایی بعضاً به دلیل برده داری و نیز به علت مشکلات اقتصادی موجود در کنتاکی صورت گرفته بود. در سال بعد در سال ۱۸۱۸که لینکن ۹ ساله بود مادرش در سن ۳۴ سالگی بر اثر عارضه‌ای ناشی از شیر جان باخت. اندک زمانی بعد پدر لینکن با سارا بوش جانستون ازدواج کرد. سارا لینکن را مانند بچه‌های خودش بزرگ کرد و سال‌ها بعد در مقایسهٔ لینکن با پسر واقعی خودش چنین گفت: «هر دو بچه‌های خوبی بودند. اما اکنون که دیگر هیچکدام نیستند باید بگویم که آبراهام بهترین پسری بود که در تمام عمرم دیدم.»
کنت از نتیجه دادگاه و اینکه ازدواج مادر و پسر غیرممکن است، عصبانیست؛ فیگارو والدینش را در آغوش می‌گیرد و سوزانا هم با کمی پول - برای ادای بخشی از قرض فیگارو - وارد می‌شود. سوزانا که فیگارو را در آغوش مارچلینا می‌بیند، ناامید شده و به اشتباه فکر می‌کند که فیگارو دیگر او را نمی‌خواهد. او عصبانیتش را به فیگارو ابراز داشته و قبل از گوش دادن به توضیحات فیگارو سیلی محکمی به او می‌زند. مارچلینا فرزندش را دلداری می‌دهد و می‌گوید همه اینها نشان دهنده عشق سوزانا به اوست. کمی بعد، با توضیحات فیگارو، سوزانا پی به اشتباه خود برده و به شادمانی فیگارو و خانواده اش ملحق می‌شود. مارچلینا و بارتولو هم به یمن پیدا شدن فرزندشان، تصمیم به ازدواج و برپایی جشن در همان شب - هم‌زمان با عروسی سوزانا و فیگارو - می‌گیرند.
ازدواج موقت است ، و به اصطلاح در اين باره حقيقت شرعيه مى باشد، گواه بر آن ايناست كه اين كلمه (متعه ) با همين معنى در روايات پيامبر (صلى الله عليه وآله ) و كلماتصحابه مكرر به كار برده شده است .
(از اينجا بود كه ماءمون نخستين كارى كه كرد، دختر خويش امّالفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد، تا مراقبى دائمى و از درون خانه ، برامام گمارده باشد. رنجهاى دائمى كه امام جواد (ع ) از ناحيه اين ماءمور خانگى برده است ،در تاريخ معروف است ).(98)
یک تبارشناس که در سال ۲۰۱۶ میلادی اسنادهای مرتبط به شجره خانوادگی بنکر را مورد بررسی قرار داد، می‌گوید که قادر نبود هیچ سندی را دریابد که نشان دهد بنکر یک مادربزرگ سفیدپوست داشته، اما وی نیز این احتمال را رد نکرد. در این گزارش آمده‌است که نام «بنکر» ممکن است با نام باناکا دارای یک منشأ باشد، باناکا یک قریه کوچک در منطقه کالی امروزی در شهرستان بومی و در شمال غرب کشور لیبریا است که روزی در تجارت برده آفریقایی شرکت داشت. یک نسخه بروز شده این تبارشناسی در ۲۰۲۱ بیان کرد که پدر بنجامین بنکر که رابرت نام داشت در ۱۸ می ۱۷۳۱ با مری لیت (که بعداً مری بنیکا نامیده شد) ازدواج کرده بود، مری دختر یک زن سفیدپوست و یک مرد برده بود. این نسخه جدید هم‌چنین بیان نمود که باناکا زادگاه مردم وای بود، کسانی که از ۱۵۰۰ سال بدین‌سو بعد از ترک امپراطوری مالی در آن‌جا به زندگی می‌پرداختند.
بلافاصله صدای انفجاری از بالا شنیده شد: اسلحه خراب شده بود.تایلر آسیبی ندید، زیرا به سلامت زیر عرشه مانده بود، اما تعدادی دیگر از جمله اعضای مهم کابینه او، گیلمر و آپشور، فورا کشته شدند.همچنین ویرجیل ماکسی از مریلند، نماینده دیوید گاردینر از نیویورک، کمودور بورلی کنون، رئیس ساخت و ساز نیروی دریایی ایالات متحده، و آرمیستد، برده سیاه پوست و خدمتکار بدن تایلر کشته و یا زخمی شدند.مرگ دیوید گاردینر تأثیر مخربی بر دخترش جولیا داشت که بیهوش شد و توسط خود رئیس جمهور به مکان امنی منتقل شد.جولیا بعداً از اندوه خود بهبود یافت و در 26 ژوئن با تایلر ازدواج کرد.
بیستون هم با بوییان متحد شد و با دختر عضدالدوله بن رکن‌الدین ازدواج کرد. بیستون پایتخت خود را به طبرستان برده و در آمل مستقر شد و گرگان توسط قابوس که برتری او را به رسمیت شناخته بود، اداره می‌شد. او نخستین فرد از زیاریان است که خلیفه بدان لقب و لوا و منشور حکومت اعطا کرد و لقب «ظهیرالدوله» بخشید.