ازاده دل
معنی کلمه ازاده دل در فرهنگ فارسی
فارغ بال حلال زاده
جملاتی از کاربرد کلمه ازاده دل
انسان آزاده دل از دنياى دون مى برد و به حق رو مى كند و راه كمال را بدرستى طى مى كند؛ اما آن كه همه چيز را در خدمت نفسانيت خويش مى خواهد، آن كه خود را در عالم مستقل مى بيند و به حق پشت مى كند، تربيت حقيقى (خروج از ظلمات به سوى نور) را نمى پذيرد.
آزاده دل آنان که اسیرند، همه عمر در بند دل آویز کمندی که تو داری
آزاده دل آن است که در ترک تعلق گر در خم نیلش فکنی، رنگ نگیرد
زایران راهم از او نعمت و هم دانش وانگه از منت آزاده دل و گردن
ای جوانمردی آزاده دلی نیکخویی که ترا یار نیابند به هر هفت اقلیم
غرض، چون بیند آن آزاده دل را که هستند اهل معنی دوستدارش
چون گل هوای اطلس شاهی نکرده ام آزاده دل چو سرو کهن زنده بوده ام
کنون چون بدیدم تو را ساده دل شدم از غم و رنج آزاده دل
چون سلسله عشق سراسر همه قیدست آزاده دل آن قوم که در قید جنونند