اریماسپ

معنی کلمه اریماسپ در لغت نامه دهخدا

اریماسپ.[ اَ ] ( اِخ ) ( این کلمه را سکائی و بمعنی یک چشم دانسته اند ) آریماسپ. قومی قدیم از سکاهای ساکن آسیا در ماوراء ایمائوس و ساحل شرقی بحر خزر. بر طبق اساطیر، افراد این قوم یک چشم بودند. هرودت گوید: البته در شمال اروپا طلا زیاد است ، ولی نمیتوانم باور داشته باشم که طلا را اریماسپ ها، یعنی مردمی که در همه چیز شبیه سایر مردمانند ولی یکچشم دارند از عنقاها میدزدند. اصلاً من باور ندارم که مردم یکچشم وجود داشته باشد. ( ایران باستان ص 636 ).

جملاتی از کاربرد کلمه اریماسپ

پس از آن اسکندر بسوی سیستان (Drangiana) شتافت و سپس به طرف مردم اِوِرگِت (Evergetes) معروف به آریماسپ (Arimaspes) یا آگریاسپ که در جنوب شرقی سیستان می‌زیستند راند. مردم با آغوش باز او را پذیرفتند و او هدایای فراوان به آن‌ها داد. اهالی گدروزی (بلوچستان کنونی) که در همسایگی مردم آریماسپ سکنی داشتند نیز اسکندر را خوب پذیرفتند. اسکندر از آنجا به سرزمین رُخّج (Arachosia) عازم شد و قبل از حرکت آمِنید (Amenides) را که دبیر داریوش بود والی اورگت‌ها کرد. رُخّجی‌ها را به اطاعت درآورده و کاپیشه‌کانیش (Kāpišakāniš) پایتخت رُخَج را به نامش اسکندریه (Alexandropolis) تغییرنام داد که همان قندهار امروزی است. اسکندر این ولایت را به مِمْنُن (Memnon) داد. بعد شنید که ساتی‌برزن با دو هزار سوار به هرات آمده‌است، بر اثر این خبر سپاهی مرکب از شش هزار پیادهٔ یونانی و ۶۰۰ سوار به سرداری اریگیوس (Erygius) و ارته‌باذ (Artabazus) بدانجا فرستاد و با وجود دلیری‌های ایرانیان اریگیوس موفق به سرکوب ساتی‌برزن در ۳۲۸ ق.م.شد.