ارۀ عرض بر
جملاتی از کاربرد کلمه ارۀ عرض بر
که چون آرند یوسف را به بازار کنندش عرض بر چشم خریدار
واعظ چه کنی مطلب خود عرض بر دوست؟ «آنجا که عیانست چه حاجت به بیان است »؟
عرض بر حسب بیت فایل ثبات معمولاً تعداد بیتهای اندازه کلمه پردازنده است. گاهی اوقات کمی پهنتر میشود تا بیتهای «اضافی» را به هر ثبات متصل کند، مانند بیت سم. اگر عرض کلمه داده با عرض یک آدرس متفاوت باشد - یا در برخی موارد، مانند ۶۸۰۰۰، حتی زمانی که عرض آنها یکسان باشد - ثبات های آدرس در یک فایل ثبات جداگانه نسبت به ثباتهای داده قرار دارند.
اگر صد روضه بر آدم کنی عرض برون از روضه ی رضوان نخواهد
اگر صد روضه بر آدم کنی عرض برون از گلشن رضوان نخواهد
تذكر: سنت ، چنانكه در فصلچهارم تبيين خواهد شد، به دو قسم منقسم مى شود: يكى سنت قطعى و ديگرى سنت غيرقطعى و آنچه بايد بر قرآن عرضه شود سنت غير قطعى است و هرگز سنت قطعى نيازىبه عرض بر قرآن ندارد؛ زيرا صدور آن از مقام عصمت قطعى است و چنين صادرى يقينابه خداوند منسوب است .
نكته اى كه در حديث شناسى مطرح است و در مسئله عرض حديث بر قرآن كريم سهمكليدى دارد آن است كه اولا، سنت به دو قسم منقسم است : يكى قطعى و ديگرى غير قطعى ،ثانيا، آنچه بايد بر قرآن عرضه شود سنت غيرقطعى است و هرگز سنت قطعى نيازىبه عرض بر قرآن ندارد؛ زيرا صدور آن از مقام عصمت قطعى است و چنين صادرى يقينابه خداوند منسوب است . ثالثا، سنت قطعى همانند قرآن كريم گذشته از بى نيازى ازعرض بر منبع ديگر، خودش به عنوان منبع جداگانه مورد عرض سنت غير قطعى است ؛يعنى حديث غير يقينى همان طور كه بر قرآن عرضه مى شود، بر سنت قطعى نيزمعروض مى گردد . رابعا، گرچه سنت قطعى از دو جهت همانند قرآن كريم است ؛ يعنى دربى نيازى از عرض بر منبع ديگر و در اين كه خودش منبع عرض سنت غيرقطعى بر آناست ؛ همانند قرآن كريم است ، ليكن حجيت و اعتبار آن متوقف بر ثبوت رسالترسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم است و رسالت آن حضرت متوقف بر معجزه بودنقرآن است ( در صورتى كه رسالت پيامبر به معجزه ديگر تكيه نكند ).
حاصل اين كه ، قرآن هم ارزش سندى روايات را تاءمين مى كند( گرچهمحتمل است حجيت سند با معجزه ديگر غير از قرآن ثابت شود ) و هم ارزش دلالى آن را . دراين قسمت اخير فرقى بين حجيت سند به وسيله قرآن يا معجزه ديگر نيست ؛ زيرا سنت غيرقطعى در هر حال از جهت اعتبار دلالى بايد بر قرآن عرضه شود . قرآن سند رسالت استبى واسطه و سند امامت است با واسطه و خود، هم در سند از غير بى نياز است و هم دردلالت ، و حجيت آن از هر دو جهت ذاتى است ( البته نه ذاتى اولى مانند برهان قطعى ،بلكه نسبت به سنت ذاتى است ) . بنابراين ، روايات بايد در دامان قرآن به نصابحجيت برسد و در تاءييد محتوا با قرآن ارزيابى شود . اين حقيقت ، هم پيام قرآن است كهخود را اصل و سنت معصومين را فرع مى شمارد ( در ارجاع مسلمانان به پيامبر اكرم صلىالله عليه و آله و سلم ) و هم پيام معصومين (عليهم السلام ) كه قرآن رااصل و حديث خود را فرع معرفى مى كنند ( در حديث ثقلين و احاديث عرض بر كتاب ) .
6 گرچه هدف از عرض سنت بر قرآن احراز عدم مخالفت با آن است ، نه اثبات موافقت باآن ، ليكن براى احراز عدم مخالفت با قرآن بايد اعتراف كرد كه همه معارف و احكام قرآنكريم ، هر چند به كمك آيات متناسب ، به طور شفافقبل از مراجعه به سنت روشن است تا بتوان به طور صريح گفت فلان مطلب كه در سنتآمده بعد از عرض بر قرآن روشن شد كه مخالف با قرآن نيست . اگر برخى از آياتقرآن مبهم باشد و بدون سنت اصلا روشن نگردد، هرگز چنان عرضه اى و چنين نتيجهگيرى ممكن نيست . البته سنت به عنوان مرجع علمى و تبيين غير از مرجع تعبدى است .
مده بر عکس خورشید ای گل اندام سپاه حسن چون مه عرض بر شام
گرچه در صورت ثبوت رسالت آن حضرت به وسيله معجزه ديگراصل حجيت سنت آن حضرت صلى الله عليه و آله و سلم بدون دستور ثابت مى شود، ليكنبرابر اطلاق نصوص لزوم عرض بر قرآن در اينحال نيز بايد همه كلمات غير قطعى آن حضرت را بر قرآن كريم معروض داشت . پس دراين صورت هم مرجع تعبدى نخواهد بود .
3 نيز حضرت امام صادق ( عليه السلام ) مى فرمايد: كل شى مردود الى الكتاب و السنة و كل حديث لا يوافق كتاب الله فهو زخرف (145) . در اين حديث ابتدا كتاب و سنت قطعى مرجع ارزيابى هر سخن معرفى شده وپس از آن ،تنها قرآن كريم مرجع سنجش شناخته شده است ؛ زيرا سنت قطعى گرچه ازلحاظ عرض بر محتواى قرآن بى نياز است ، ليكناصل حجيت سنت قطعى به حجيت قرآن و اعجاز آن وابسته است ؛ زيرا رسالترسول اكرم و نبوت او به وسيله معجزه بودن قرآن ثابت مى شود؛ مگر آن كهاصل رسالت آن حضرت با اعجاز ديگرى غير از قرآن ثابت شده باشد؛ ليكن چنان معجزهاى جاودانه نخواهد بود و براى نسلهاى كنونى و آينده سودمند نيست ؛ مگر آن كه از راهتواتر اصل چنان معجزه اى ثابت شده باشد كه در اينحال در سايه اعتماد بر تواتر اعجاز، نبوت آن حضرت جاودانه خواهد بود . سنت غيرقطعى نيز گذشته از اصل حجيت ، بايد از لحاظ محتوا با قرآن كريم ارزيابى شود واگر مخالف با محتواى آن بود زخرف و باطل است .
لازم به توضيح نيست كه هدايت الهى اعم از پيامبر و امام و سنت و سيرت معصومانه آناناست ؛ چنان كه اعم از برهان عقلى و نقلى است . البته براى اوحدى از سالكان ره ياب وگوهر شناس ، شهود قلبى نيز پس از عرض بر شهود ولى معصوم به عنوان هدايت الهىمعتبر خواهد بود.
اما احاديث قطعى الصدور تنها در ناحيه سند، يعنىاصل حجيت (نه سند مصطلح رجالى ) نسبت به كسى كه نبوترسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم از راه معجزه ديگر براى وى ثابت نشده باشدبه قرآن وابسته است و پس از تاءمين اصل حجيت آن به وسيله قرآن در همه شئون همتاىقرآن كريم است ؛ يعنى در طول قرآن كريم حجتمستقل غير منحصرى است كه همانند قرآن محتوايش حجت و همسان قرآن ميزان سنجش سنت غيرقطعى است . از اين رو احاديث عرض بر كتاب ، سنت قطعى را همانند قرآن ميزان ارزيابىسنت غير قطعى مى داند .
وجود، نمیتواند از اوصاف برای موجودات باشد. صفات همان ماهیت ها هستند و وجود نمیتواند صفت برای چیزی باشد؛ در غیر اینصورت خود آن چیز چیست که وجود(=بودن) صفت و عرض بر آن است؟! چنین امری ممکن نیست. با فرض صفت بودن "وجود"، چیزی میتواند وجود نداشته باشد و در عین حال چیزی باشد تا این صفت به آن چیز افزوده شود! چنین تصوری به تناقض میانجامد.
بیرون نهم از خویش اگر پای «نظیری » یک پایه فروتر بنهم عرض برین را