اداب الملوک

معنی کلمه اداب الملوک در دانشنامه آزاد فارسی

آداب الملوک. آدابُ المُلوک
عنوان عمومی کتاب هایی در حکمت عملی برای آموزش شاهان، وزیران و شاهزادگان. این گونه آثار خاستگاه ایرانی دارند و سابقۀ آن ها به دورۀ پیش از اسلام می رسد. اما با ترجمۀ آن ها از پهلوی به عربی، به حوزۀ فرهنگ اسلامی نیز راه یافتند. ابن مقفع یکی از نخستین مترجمان این گونه آثار از زبان پهلوی به زبان عربی است. این آثار را در اصطلاح عربی «ادب» و در میان فارسی زبانان «سِیَرالملوک»، «سیاست نامه» و «آداب الملوک» می گویند. آداب الملوک ها برآیند تأملات فلسفی و برداشت های عقلی به شیوۀ فیلسوفان نیستند، بلکه یک دسته تجارب و ملاحظات اجتماعی هستند که نویسندگان، آن ها را در ضمن داستان ها و عبارات کوتاه و بلند بزرگان و فرمانروایان و پیران و خردمندان جهان دیده بیان می کنند. موضوعات آن ها بسیار گسترده است و آداب و آیین های فراوانی را دربرمی گیرند. در آداب الملوک، «اندرز نیوش» (پند شنونده) که غالباً پادشاه است به داشتن صفاتی چون خردمندی، دلیری، گشاده دستی، دانش دوستی و میانه روی ممتاز است و اندرزگو او را به پیش گرفتن رفتار شایسته و به کاربندی دستورهای دینی و اندیشیدن تدابیری بایسته تشویق می کند. داستان هایی که در آداب الملوک ها روایت می شود غالباً از شاهان ایران در دورۀ پیش از اسلام، شاهان قدرتمند ایران در دورۀ اسلامی و خلفای بزرگ اموی و عباسی، مانند معاویه، منصور، هارون و مأمون است. از میان معروف ترین این کتاب ها، می توان به قابوس نامۀ کیکاوس بن اسکندر، سیر الملوک/سیاست نامه از خواجه نظام الملک، نصیحةالملوک امام محمد غزالی، آداب الحرب و الشجاعۀ فخر مدبر مبارک شاه و روضة الانوار عباسی از ملا محمدباقر محقق سبزواری اشاره کرد.

معنی کلمه اداب الملوک در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آداب الملوک. آدابُ الُمُلوک، شرحی فارسی بر فرمان نامه امیرالمؤمنین علی (ع) خطاب به مالک بن حارث بن عبدِیَغوث نخعی معروف به مالک اشتر (ه م) که به هنگام واگذاری حکومت مصر به وی صادر شد.
این شرح نوشته میرزا محمدرفیع الحسنی الحسینی الطباطبائی التبریزی (د ۱۳۲۶ق/۱۹۰۸م) ملقب به نایب الصّدر و نظام العلماء ، فرزند میرزا علی اصغر مستوفی است.
سبب تالیف
میرزا رفیع که در اندیشه جمع آوری نصایح اخلاقی برای حکمرانان و دیگر طبقات مردم بود، نامه علی (ع) به مالک اشتر را وافی به مقصود خویش دانسته و به شرح آن پرداخت.
محتوی
مؤلف عهدنامه (فرمان نامه) را به عبارات کوتاه تحت عنوان «اصل» تقسیم می کند و بعد از هر «اصل» ترجمه آن به فارسی و سپس شرح آن را با شواهدی از احادیث ، حکایتهایی از پیشوایان دین و خلفا و پادشاهان ، و گاه شعر یا ضرب المثل می آورد. در این شرح از منابعی چون: اخلاق ناصری ، مجمع البحرین ، اخلاق محسنی، زینه المجالس ، کشکول شیخ بهایی ، بحارالانوار ، انوار نعمانیه، زهرالرّبیع و جواهر الایقان، استفاده شده، اما در همه جا مرجع ذکر نگردیده است.
موضوعات
...
[ویکی شیعه] آداب الملوک (کتاب). آدابُ الُمُلوک، نوشته میرزا محمدرفیع الحسنی الحسینی الطباطبائی التبریزی، شرحی فارسی بر فرمان نامه امیرالمؤمنین علی(ع) خطاب به مالک بن حارث بن عبدِیغوث نخعی معروف به مالک اشتر که به هنگام واگذاری حکومت مصر به وی صادر شد.
این شرح نوشته میرزا محمدرفیع الحسنی الحسینی الطباطبائی التبریزی (درگذشت ۱۳۲۶ق/۱۹۰۸م) ملقب به نایب الصّدر و نظام العلماء، فرزند میرزا علی اصغر مستوفی است.
میرزا رفیع که در اندیشه جمع آوری نصایح اخلاقی برای حکمرانان و دیگر طبقات مردم بود، نامه امام علی (ع) به مالک اشتر را بهترین متن برای رسیدن به مقصود خویش دانسته و به شرح آن پرداخت.

جملاتی از کاربرد کلمه اداب الملوک

ثعالبی در سال ۳۹۲، به نیشابور بازگشت و به نوشتن آثار دیگرش پرداخت و دو کتاب خود، اَجناس التجنیس و الاقتباس، را به امیر نیشابور، ابوالمظفر نصربن ناصرالدین سبکتگین، اهدا کرد و سحرالبلاغة را به سپهسالار، ابوعمران موسی بن هارون، تقدیم نمود. با بروز قحطی و خشکسالی در ۴۰۱ در خراسان، نخست به اسفراین و سپس به گرگان رفت. آنگاه به دعوت امیرابوالعباس مأمون بن مأمون خوارزمشاه به خوارزم رفت و چندین کتاب خود را به نام او و وزیرش ابوعبداللّه محمدبن حامد تألیف کرد که از آن جمله است: آداب الملوک، اللطائف و الظرائف، المشرق، نثر النظم، الکنایة و التعریض، تحفة الوزراء، و أحسنُ ما سَمعتُ. ثعالبی مدت زیادی در خوارزم نماند و پس از کشته شدن خوارزمشاه، به غزنه رفت و مدتی در دربار سلطان محمود غزنوی ماند و کتاب لطائف المعارف را برای وی تألیف کرد. به نوشته عبدالسلام محمد هارون، ثعالبی این کتاب را برای صاحب بن عَبّاد نوشته است. ثعالبی کتاب تحسین القبیح و تقبیح الحسن را نیز به یکی از فضلای خراسان به نام عیسی کرجی، اهدا نمود، سپس به هرات رفت و دو کتاب خود، اللّطیف فی الطیب و الایجاز و الاعجاز، را برای قاضی ابواحمد منصوربن محمد اَزْدی تألیف کرد.