اختلال شخصیت وابسته

معنی کلمه اختلال شخصیت وابسته در فرهنگستان زبان و ادب

{dependent personality disorder} [روان شناسی] نوعی اختلال شخصیت که در آن فرد همواره به دیگران اجازه می دهد تا مسئولیت مسائل اصلی زندگانی او را برعهده بگیرند و نیازهای خود را تابع نیازهای آنان می بیند

معنی کلمه اختلال شخصیت وابسته در ویکی واژه

نوعی اختلال شخصیت که در آن فرد همواره به دیگران اجازه می‌دهد تا مسئولیت مسائل اصلی زندگانی او را برعهده بگیرند و نیازهای خود را تابع نیازهای آنان می‌بیند.

جملاتی از کاربرد کلمه اختلال شخصیت وابسته

ممکن است درمانگرشان را یک هفته انسانی کامل و بی‌نقص تصور کنند که می‌تواند آن‌ها را از درد و آشفتگی برهاند، اما هفته بعد اگر درمانگر به دلیلی در دسترس نباشد، ممکن است به شدت عصبانی شوند. ایدئال سازی نزد افراد با اختلال شخصیت مرزی بسیار خطرناک است بخاطر اینکه تجربیات متناقض بیشتری را برای بیماران ایجاد می‌کند وقتی که «خود» یا «موضوع» از برآوردن انتظارات غیر منطقی عاجز است؛ این پدیده عموماً منجر به تغییر ناگهانی ارزش زدایی یا تخریب «خود» یا موضوع ایدئال قبلی می‌شود.
دور ماندن از آسیب‌های احتمالی، ریشه در آسیب‌های کودکی که در خانواده با آنها روبرو شده‌ایم دارد. اگر کودکی در خانواده آسیب دیده باشد، در جنگ و بحث‌های مدام بوده باشد، عزت نفسش رشد پیدا نکرده باشد و ارتباط مؤثر و مفیدی با افراد خانواده نداشته باشد، او را به آسیب‌های دوره بزرگسالی نزدیک می‌کند و پس از آن با مقداری از خشم و کینه و حس خودتخریبی به سمت آسیب سوق داده می‌شود. اعتیاد، طلاق، اختلال شخصیت، اجتماع گریزی و ضد اجتماعی بودن از دسته آسیب‌هایی هستند که متوجه هر فردی است که در کودکی خانواده بامحبت و حمایت گری نداشته است؛ بنابراین خانواده‌ها وظیفه بسیار خطیری در رشد و حمایت فرزندانشان دارند و تنها تأمین غذا و جای خواب خوب، فرزندانشان را فرزندانی با روان سالم و دور از آسیب نمی‌کند. ممکن است فرزندی در خانواده ایی عذای خوب نخورد اما احساس امنیت و حمایت خانوادگی خود را در آن شرایط از پدر و مادرش دریافت کند و بتواند درک کند که «ما همدیگر را دوست داریم و برای رفع نیازهایمان تلاش می‌کنیم و فقط ممکن است الان شرایط بدی داشته باشیم اما یکدیگر را داریم و در کنار هم خواهیم بود».
علائم روان‌پریشی ممکن است در بسیاری از اختلال‌های روانی دیگر موجود باشند، از جمله اختلال دوقطبی، اختلال شخصیت مرزی، مسمومیت با مواد مخدر و جنون ناشی از مواد مخدر. توهمات («غیر-عجیب و غریب») نیز اختلال توهم، و برداشت‌های اجتماعی دراختلال اضطراب اجتماعی، اختلال شخصیت گریزی و اختلال شخصیت موجود هستند. اسکیزوفرنی با اختلال وسواس (OCD) همراه است، به‌طور قابل توجه بیشتر از آن است که بتوان به صورت شانسی در مورد آن بحث کرد، گرچه وسواسی که در OCD از توهمات اسکیزوفرنی رخ می‌دهد را به سختی می‌توان تشخیص داد.
بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید، در بدو معاینه روان‌پزشکی ممکن است به نظر برسد از چیزی ناراحتند. آن‌ها به ندرت تماس چشمی را تحمل می‌کنند. مصاحبه‌گر درمی‌یابد که این‌گونه بیماران دلشان می‌خواهد مصاحبه هرچه زودتر تمام شود. حالت عاطفی آن‌ها محدود، سرد، یا جدی است. شاد بودن برای بیمار کار سختی است. او سعی می‌کند خود را به زور اهل شوخی و مطایبه نشان دهد، اما این تلاش‌ها خام و نابجا به نظر می‌رسد. تکلم بیمار هدفمند است، اما او بیشتر، جواب‌هایی کوتاه به سؤال‌ها می‌دهد و سعی می‌کند در صحبت کردن پیشدستی نکند. این‌گونه بیماران گاه صنایع ادبی غیرمعمول، مثلاً استعارههای غریب به کار می‌برند. آن‌ها ممکن است شیفته اشیای بی‌جان یا مفاهیم ماورای طبیعی باشند. در محتوای ذهنی آن‌ها احساس صمیمت ناموجهی نسبت به کسانی که خوب نمی‌شناسند یا مدت زیادی ندیده‌اند، ممکن است وجود داشته باشد. وضعیت هشیاری و شناخت این‌گونه بیماران سالم است؛ حافظه‌شان خوب کار می‌کند؛ هر چند از هوش هیجانی و اجتماعی پایینی EQ برخوردارند اما از سوی دیگر از سطح هوش آی‌کیوی (IQ) بسیار بالایی نسبت به افراد دیگر برخوردارند که معمولاً آنان را افرادی تنها اما خلاق و مبتکر بار می‌آورد. در طول صحبتشان از ضرب‌المثل‌ها تفسیری انتزاعی ارائه می‌دهند.
نوعی اختلال خوردن به‌شمار می‌رود که در این بیماری فرد ابتدا مقدار زیادی غذا می‌خورد و سپس با ایجاد استفراغ عمدی یا مصرف ملین یا مدر می‌کوشد از افزایش وزن خود جلوگیری کند. شیوع این بیماری در زنان جوان بیشتر است. پرخوری به خوردن مقدار زیادی غذا در مدت زمان کوتاه گفته می‌شود. پاکسازی به تلاش برای از بین بردن غذای مصرفی اشاره دارد. این کار ممکن است با استفراغ یا مصرف ملین انجام شود. تشخیص این بیماری براساس سابقه پزشکی فرد است. با این حال، تشخیص گذاری دشوار است، زیرا افراد معمولاً در مورد عادت‌های پرخوری و پاکسازی پنهانی عمل می‌کنند. به‌علاوه، تشخیص بی اشتهایی عصبی نسبت به پرخوری عصبی برتری دارد. سایر اختلالات مشابه شامل اختلال پرخوری، سندرم کلاین-لوین و اختلال شخصیت مرزی است. در ۱۰ سال پس از دریافت درمان، حدود ۵۰٪ از افراد کاملاً بهبود می‌یابند.
در این فیلم «فرشید کیانی» (مهدی ماهانی) یک «سایکوپات سادیستیک» جنون آدمکشی دارد. «شیرین» (شیلا خداداد) که از همسر اولش دختری به نام «نازنین» دارد به عقد «فرشید» در می‌آید، بی‌آن که از گذشته وی چیزی بداند. «فرشید» که دچار اختلال شخصیتی آنتی سوشیال (ضد اجتماعی) است. دکتر معالج «نازنین» (نیکی کریمی) را وحشیانه می‌کشد. «آرزو حکمی» (بهاره افشاری) که خواهرش به دست «فرشید» در گذشته به قتل رسیده می‌کوشد تا با همکاری خبرنگار روزنامه «خبر حوادث» (حمید گودرزی) و جلب حمایت سرهنگ اداره آگاهی (جمشید هاشم‌پور)، قاتل خواهرش را به دام اندازد. «فرشید»، «آرزو» را از سر راه برمی‌دارد اما خود به دست «شیرین» و «نازنین» کشته می‌شود.
کسانی که اختلال شخصیت مرزی دارند علاوه بر نارسایی یاد شده، هرگز نتوانسته‌اند جنبه‌های مثبت و منفی خودپنداره‌ی خویش یا برداشت از دیگران را یکپارچه کنند. علت این امر در رفتار سرپرستان آن‌ها در دوران کودکی آنان است که هرگاه کودک وابسته به آنان و تسلیم آنان باشد او را با پاداش مواجه می‌سازند اما تلاش‌های کودک را برای استقلال و جداشدن از سرپرست با خصومت و طرد روبرو می‌کنند. به این ترتیب است که شخصیت‌های مرزی خودشان و دیگران را به صورت «یکپارچه خوب» یا «سراسر بد» می‌بینند و بین این دو در تردید می‌مانند. این فرایند را «دوپارگی» نامیده‌اند. تغییرپذیری و نوسان هیجان‌ها و نگرش به روابط‌شان برخاسته از همین دوپارگی است.
طبق DSM-IV-TR اگر بیماری از اوایل بزرگسالی (یا اواخر نوجوانی، در موارد نادر اوایل نوجوانی) لااقل پنج عدد از ملاک‌هایی را داشته باشد که در جدول فهرست شده‌است، می‌توان تشخیص اختلال شخصیت مرزی را در موردش مطرح کرد. از بررسی‌های زیستی هم می‌توان برای تشخیص کمک گرفت، چنان‌که در برخی از بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، دوره نهفتگی REM کوتاه شده، تداوم خواب مختل است، و نتایج غیرطبیعی در تست فرونشانی دگزامتازون و همچنین آزمون تحریک با هورمون آزاد کننده تیروتروپین دیده می‌شود. اما این تغییرات در برخی از بیماران دچار اختلالات افسردگی هم دیده می‌شود.
در حالی که فیلم در ابتدا جکسون را به عنوان قهرمان سنتی وسترن معرفی می‌کند، در نهایت مشخص می‌شود که او متجاوز است. اگرچه جکسون فقط یک بار توسط شخصیت آقای کارور به آن اشاره کرده است، اما به وضوح از نوعی اختلال شخصیت دوگانه رنج می‌برد که در آن خود را قهرمان می‌داند و اعمال شیطانی خود را مانند اقدامات غریبه‌ای که والتون گوگینز به تصویر می‌کشد، درک می‌کند. ظاهراً او از این اقدامات (قتل مرد بزرگراه چینی، دو بومی آمریکایی که به او و کارور کمک کردند) تا بعد از برخورد با کارور بی اطلاع است. رفتار او به طرز محسوسی تغییر می‌کند تا زمانی که به‌طور خصوصی با الکساندرا، مرکز تثبیت او، متحد می‌شود.
به صورت کلی درمان اختلالات شخصیتی دشوار است، زیرا افراد مبتلا به این اختلالات دارای الگوهای تفکر و رفتاری هستند که در وجودشان ریشه دوانده و سال هاست که با آن زندگی می کنند. با این حال، افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی گزینه های خوبی برای درمان هستند، چون اختلالشان باعث رنجش زیاد می شود و علی رغم علاقه به برقراری ارتباط، نمی توانند رابطه برقرار کنند. این تمایل به برقراری ارتباط می تواند انگیزه ای برای افراد مبتلا به این اختلال باشد تا برنامه های درمانی خود را دنبال کنند.