[ویکی فقه] اخبار مرّه و مرّتین روایات بیانگر تعداد زدن دست بر زمین در تیمم و شستن دست در وضو را گویند. منظور از اخبار یاد شده در وضو، روایاتی است که تعداد شستن دست را برخی یک بار و برخی دیگر دو بار بیان کرده اند. مشهور فقها، اخبار یک بار شستن را بر بیان مقدار واجب شستن در وضو و اخبار دو بار را بر بیان مقدار مستحب و مرتبه کمال حمل کرده اند.
جملاتی از کاربرد کلمه اخبار مره و مرتین
و من دعائه عليه السلام بعد السجود فى قوله اتوب الى اللّه مائه مره بعدركعتينليله الفطر فى اوليهما بعد الحمد يقرا الف مره و فى الثانيه مرهواحده
سر وحدت و كثرت ، مره و تكرار، اجمال و تفصيل مشهود در قصه هاى قرآنى شايد همينباشد كه احسن بودن هر داستانى با داستان ديگر متفاوت است . از اين رو قصه اعلامخلافت آدم عليه السلام يك باز بازگو شده ، ولى جريان دستور سجده ، براى او وامتثال ملائكه و تمرد ابليس چند بار ذكر شده است .
6- عبداللّه ابن ابى كرب ، اءبولينه ، كارگزار صدقات بنى مره و عكراش .
ثواب من كبر الله مائه مره و سبحه مائه مره و حمد مائه مره و هلله مائه مره
الذين عهدت منهم ثم ينقضونعهدهم فى كل مره و هم لا يتقون (56)
تو را به طلب خون عثمان چه كار؟ تو از قبيله بنى تيم بن مره و او از قبيله عبد مناف است. و ميان شما خويشاوندى وجود ندارد و در زمان حيات وى نيز با وى موافق نبودى .
الذين عاهدت منهم ثم ينقضون عهدهم فى كل مره و هم لا يتقون
و وهب روايت كرده است كه : چون بخت نصر بنىاسرائيل را محصور كرد و ايشان از مقاومت او عاجز شدند تضرع و توبه و انابه كردندبسوى پروردگار خود و رو به خير و خوبى آوردند و سفيهان را منع كردند از معاصى واظهار معروف كردند و نهى از منكر نمودند، پس خدا ايشان را غالب گردانيد بر بختنصر بعد از آنكه مغلوب او شده بودند و شهرهاى ايشان را فتح كرده بود و برگشتند،و سبب برگشتن او آن بود كه تيرى بر پيشانى اسب او آمد و اسب او برگشت تا را ازشهر بيرون برد پس باز بنى اسرائيل متغير و فاسد شدند ومشغول گناهان شدند و به سبب اين باز بخت نصر اراده كرد كه بر سر ايشان بيايد،چنانچه حق تعالى مى فرمايد فاذا جاء وعد الاخره (753) پس چون رسيد وعده عقوبتديگر ايشان ليسوؤ ا وجوهكم و ليدخلوا المسجد كما دخلوهاول مره و ليتبروا ما علوا تتبيرا (754) برانگيختيم ايشان را تا روهاى شما رابه حال بد برگردانند و تا داخل مسجد بيت المقدس شوند چنانچهاول مرتبه داخل شدند و تا هلاك كنند ايشان را به قدر مدت بلندى و طغيان ايشان هلاك كردنى (755).