احمد بن منصور انصاری

معنی کلمه احمد بن منصور انصاری در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] «آیة الله حاج شیخ احمد آقا سبط شیخ انصاری»، فرزند مرحوم آیة الله آقا شیخ منصور، سبط شیخ انصاری هستند که در سال ۱۳۰۹ ق، در دزفول دیده به جهان گشودند.
وی، ادیب زبردست، اصولی ای توانا، فقیهی نکته سنج و دارای سجایای اخلاقی بی شماری است. ایشان، علوم ادبی را نزد سلیم افندی، مفتی اهل سنت شهر العماره عراق و هم چنین، مرحوم آیة الله آقا میرزا محمد علی معزی صاحب کتاب «تجدید الدوارس» در دزفول فراگرفتند.شوق به ادامه تحصیل، ایشان را بر آن داشت تا در سال ۱۳۶۸ ق، از دزفول به قم بروند و در آن شهر به تحصیل سطح مشغول شوند. پس از مدتی تحصیل در حوزه علمیه قم، به زادگاه خود مراجعت نمودند و تحصیلات خود را در محضر والد بزرگوار خویش ادامه داده و قبل از سن سی سالگی، موفق به دریافت اجازه اجتهاد شدند.در سال ۱۳۸۱ ق، برای ادامه تحصیل به نجف اشرف مشرف شدند و پس از مدتی تلمذ در محضر مرحوم آیة الله شاهرودی، بار دیگر به دزفول مراجعت می نمایند. پس از چندی، به منظور درس، تدریس و تالیف، به قم مشرف می شوند.پس از فوت مرحوم والدشان، بنا به در خواست مردم دزفول، به زادگاه خود برمی گردند و مدرسه مشایخ انصاری معروف به «ایشان مشایخ» را تجدید بنا می کنند.
تالیفات
۱. نمونه در صرف (به چاپ رسیده است)؛۲. شرح اجرومیة در علم نحو؛۳. حاشیه «حل الالغاز» ابن هشام؛۴. هدایة الداعین الی اعراب صحیفة سید الساجدین علیه السّلام ؛۵. خلاصة القوانین در اصول (که تا کنون سه بار تجدید چاپ شده است و دو ترجمه فارسی از آن به عمل آمده است)؛۶. شرح سبیکة الذهب در اصول (به چاپ رسیده است)؛۷. الوسیط بین الوجیز و البسیط در اصول (به چاپ رسیده است)؛۸. تراش ریش از نظر ریش تراش در فقه (به چاپ رسیده است)؛۹. شرح تبصرة المتعلمین در فقه؛۱۰. شرح تحریر الوسیلة در فقه؛۱۱. رسالة النیة در فقه (به چاپ رسیده است)؛علاوه بر تالیفات ایشان، آثاری نیز با سعی و اهتمامشان، چاپ و منتشر شده و در اختیار دانش پژوهان قرار گرفته است که از جمله ی آنها، دو کتاب «صلوة الجمعة» و «مصباح المجتهدین» می باشد.
سال وفات
سرانجام این اسوه ی علم و تقوی و مظهر علم و عمل و مجسمه تحقیق و تالیف و این استوانه عرفان و معرفت در سپیده دم روز جمعه، سیزدهم ربیع الاول ۱۴۱۶ ق، در تهران دیده از جهان فروبست.تنها یادگار ذکور ایشان، حاج آقا شیخ محمود سبط الشیخ، هستند که ایشان فقیهی اصولی و عالمی تواناست و صاحب کتاب ارزش مند «کشف وجوه تازه ای از اعجاز در قرآن کریم» می باشند.
عناوین مرتبط
...

جملاتی از کاربرد کلمه احمد بن منصور انصاری

مؤ لف اين معنا را الدرالمنثور از عبدالرزاق ، و ابن منذر از عبد الرحمان سلمى نيزنقل كرده اند، و همچنين از سعيد بن منصور و ابى يعلى به سندى خوب از مسروق روايتكرده ، و در آن به جاى چهل اوقيه چهارصد درهم آمده ، و نيز از سعيد بن منصور، و عبد بنحميد، از بكربن عبداللّه مزنى آن را نقل كرده ، و اين روايات از نظر معنا نزديك به همند.
و مطرف گوید، «همه شب بخسبم و بامداد شکسته و ترسان برخیزم و دوست تر دارم از آن که همه شب نماز کنم و بامداد تکبر و عجب کنم». و بشر بن منصور یکروز نماز بامداد دراز همی کرد. یکی به تعجب اندر عبادت وی نگریست. چون سلام باز داد گفت، «یا جوانمرد! تعجب مکن که ابلیس مدتهای دراز عبادت همی کرد و خاتمت وی دانی که چه بود».
چون نامه بامیر خراسان نوح بن منصور رسید آن نامه بخواند تعجبها کرد و خواجگان دولت حیران فرو ماندند و دبیران انگشت بدندان گزیدند.
2 - عسجدى (ابونظر عبدالعزيز بن منصور از شعراى بزرگ عصر غزنويان ).
عیسی بن منصور (عربی: عيسى بن منصور الرافقي)، مشهور به الرافقی، (درگذشته به سال ۸۴۷ میلادی) یکی از فرمانداران مصر در دوران خلافت عباسیان بود. او دو دوره به این سمت منصوب شد: از ۸۳۱ تا ۸۳۲ و سپس از ۸۴۳ تا ۸۴۷ میلادی.
نوح بن منصور بترسید از آنکه او مردی سهمگین و کافی بود و بتدارک حال او مشغول گشت.
37. حذيفه بن منصور مى گويد: امام صادق عليه السلام از من پرسيدند: چند بار حجبه جا آورده اى ؟ عرض كردم : نوزده بار. فرمودند: بدان كه همانا اگر بيست و يك باربه حج بروى ، محققا مانند كسى خواهى بود كه (يك بار) امام حسين عليه السلام رازيارت نموده است .
تاریخ دقیق زادن و مرگ او دانسته نیست، ولی او به دستور نوح بن منصور (پادشاهی از ۳۶۵ تا ۳۸۷) آغاز به به نظم درآوردن شاهنامه کرد و فردوسی کار او را در پیرامون سال‌های ۳۶۵ هجری ادامه داد. مرگ دقیقی باید حدوداً پیرامون ۳۶۶ انجام گرفته باشد. افزون بر آن، آنچنان که فردوسی در شاهنامه گزارش کرده است، دقیقی در سن جوانی کشته شد، از این روی می‌توان تاریخ زادن او را پس از ۳۲۰ هجری دانست. به گفتهٔ محمد دبیرسیاقی، چون آغاز فرمانروایی نوح بن منصور در ۳۶۵ ه‍. ق است و فردوسی نیز که کشته‌شدن دقیقی را در شاهنامه خود یاد می‌کند در حدود سال ۳۷۰ ه‍.ق به نظم شاهنامه دست یازیده، بنابراین تاریخ کشته‌شدن این شاعر میان سال‌های ۳۶۷ تا ۳۶۹ هجری قمری باید رخ داده باشد.

زائد بن معين بن زائده در يمن جانشين پدرش بود تا آنكه پدرش كشته شد و منصور بهجاى او حجاج بن منصور را برگزيد و سپس او را هم برداشت و يزيد بن منصور را به جاى وى نهاد.

نوح بن منصور سامانى ، يكى از اميران خود را بعد از فتح خراسان ، بجاى خود حاكمگردانيده و خود به بخارا بازگشت . بعد از برگشتن او آن والىِ جانشين ، ادّعاىاستقلال كرده و بر عليه نوح سامانى ، طغيان و سركشى آغاز نموده و از فرامين اوسرپيچى كرد. 

در اين روز - يا روز 24 - سنه 309، (حسين بن منصور حلاج ) كشته شد بفتوى علما،چه علما و فقهاى آن عصر حكم كردند بحليت خون او، بواسطه شنيدن بعضى كلمات از اوو در محضر (حامد بن عباس ) وزير (مقتدر). (قاضى ابو عمرو) فتوى بر ريختنخون او داد و سايرين نيز فتوى دادند و در سجلى نوشتند و حلاج پيوسته ميگفت : اللهالله فى دمى .
و در معناى اين احاديث حديث ديگرى است ، كه الدرالمنثور آن را از سعيد بن منصور، وفاريابى ، و ابن جرير، و ابن منذر، و ابن ابى حاتم ، آن را از على بن ابيطالب روايتكرده اند كه فرمود: اين حق به عهده امام است ، كه طبق آنچه خدانازل كرده حكم كند، و اين كه امانت را به صاحبش بدهد، كه اگر چنين امامى باشد برمردم واجب و حق است كه دعوت او را بپذيرند و اطاعتش كنند و اشخاصى را كه به سوىچنين امامى دعوت مى كنند اجابت نمايند.

علامه طهرانى مى فرمايد؛ ... گويند علت انحراف حسين بن منصور حلاج در اذانهواشاعه مطالب ممنوعه و اسرار الهيه ، فقدان تعلم و شاگردى او در دست استاد ماهروكامل و راهبر راهرو و به بدين مخاطر مواجه شد و لذا بزرگان از ارباب سلوك وعرفان ، او را قبول ننموده و رد كرده اند ودر مكتب معرفت دراراى وزنى به شمار نياورده اند.