احمد بن صالح جیلی

معنی کلمه احمد بن صالح جیلی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جیلی ، ابوالفضل احمدبن صالح ، محدّث ، مورخ و فقیه حنبلی است.
وی به سرزمین جیل (گیل ، گیلان ) منسوب و به ابن شافع نیز معروف بوده است .
او در ۱۸ ذیقعده ۵۲۰ در بغداد به دنیا آمد و در همان جا زیست .
پدرش أبوالمعالی صالح بن شافع (متوفی ۵۴۳) و جدّش ابومحمد شافع بن صالح (متوفی ۴۸۰) از بزرگان حنابله بغداد بودند.
فعالیت علمی
جیلی در کودکی نزد پدرش دانش آموخت و همراه وی از محدّثانی همچون ابوغالب احمدبن حسن بن بناء، ابوالحسین محمدبن فرّاء، قاضی ابوبکر انصاری و ابوالقاسم هبهاللّه بن احمد حریری حدیث شنید، سپس خود به کسب دانش پرداخت و قرآن را به روایات مختلف نزد ابومحمد عبداللّه بن علی بن احمد (نوه دختری ابومنصور خیاط ) و دیگران فراگرفت .
جیلی به آموختن حدیث عنایتی تمام داشت و پس از چهل سالگی نیز به طلب حدیث ادامه داد و در محضر کسانی چون عبدالملک بن ابوالقاسم کروخی ، ابوبکربن زاغونی ، حافظ ابوالفضل بن ناصر و بسیاری دیگر به سماع حدیث پرداخت .
در واقع ، وی در محضر ابن ناصر پرورش یافت و به همین سبب ، در حدیث دنباله رو او شمرده می شود.
جیلی هر چند تا پایان عمر به کسب حدیث اشتغال داشت ، به سبب مرگش در میانسالی (۴۵ سالگی )، حدیث چندانی از وی روایت نشده است .
کسانی همچون ابن اخضر، حافظ عبدالغنی ، شیخ موفق ، علی بن احمد زیدی ، ابراهیم بن محمود شعار و عمرالقرشی از او روایت کرده اند.
خصایص
علمای رجال ، جیلی را در حفظ و نقل حدیث توثیق و به علم و تقوا و قرائت نیکوو خط خوش ستوده اند و از وی با عنوان حافظ و در زمره مشاهیر محدّثان یاد کرده اند.
فعالیت اجتماعی
...

جملاتی از کاربرد کلمه احمد بن صالح جیلی

نهادهای مذهبی در این زمان در میان عامه قدرت فراوان داشتند. در زمان سامانیان وقتی امیر سامانی از مردم خواست تا به یاری او و مقابله با افراسیابی‌ها بشتابند، آن‌ها با نهادهای مذهبی مشورت کردند و علما به مردم این اطمینان را دارند که افراسیابی‌ها افراد با ایمانی هستند و نیازی نیست به خاطر سامانیان بی‌ایمان با آن‌ها مبارزه کرد. شمس‌الملک قراخانی با طبقات مذهبی درگیر شد و در سال ۴۶۱ ه‍.ق امام ابو ابراهیم صفاری را اعدام کرد. در زمان احمد بن خضر خان طبقات مذهبی که از سلطان ناراضی بودند فردی را به نام طاهر بن عدیک به سوی ملک‌شاه فرستادند و او در سال ۴۸۲ ه‍.ق از او علیه احمد خان دستور کمک کردند که باعث شد سلطان سمرقند را فتح کرده و او را خلع کند؛ اما پس از مدتی تاج و تخت را به او برگرداند، سپس در سال ۴۸۸ ه‍.ق همین نمایندگان مذهبی سلطان را به جرم پذیرفتن کیش اسماعیلی در سمرقند اعدام کردند.