احمد بن حسین بن سعید اهوازی

معنی کلمه احمد بن حسین بن سعید اهوازی در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این محدث گران قدر نامش احمد، کنیه اش ابوجعفر و لقب مشهورش، دندان است و چون زمانی در اهواز زیسته نسبتش اهوازی است.
در زندگی نامه ها به این که او در کدام یک از دو شهرِ کوفه یا اهواز، به دنیا آمده و نیز این که تولدش در چه سالی رخ داده، اشاره ای نشده است. البته از آن جا که شاگردش محمد بن حسن صفار قمی در سال 290 ق. دیده از جهان فروبسته، شاید بتوان فهمید که او در اواخر نیمه اول سده دوم هجری قمری در خاندانِ حسین بن سعید پا به عرصه وجود گذاشته است.
زادگاه و پایگاه رشد پدر بزرگوار و نیز عموی احمد، (حسن بن سعید) شهر کوفه بود و بدین لحاظ به آنان کوفی گفته شده است. این دو از کوفه به سمت اهواز مهاجرت کردند و به اندازه ای در این شهر، ماندگار شدند که به اهوازی شهرت یافتند. روشن نیست که احمد بن حسین در کوفه به دنیا آمد یا بعد از هجرتِ پدر به اهواز مهاجرت کرده است؛ ولی به هر حال، او نیز مانند پدر و عمویش به اهوازی شهرت یافته است. گرچه به ظاهر، زادگاه احمد کوفه است؛ اما مشخص نیست چه عوامل و انگیزه هایی سبب شد تا پدرش، حسین بن سعید از کوفه به اهواز، هجرت نماید. پس از مدتی احمد بن حسین، همراه پدرش، از اهواز به قم هجرت کرد. شهر قم، در آن عصر به دلیل برخورداری از دانشوران بزرگ و محدثان نام آور شیعی و نشر و گسترش اخبار امامان شیعه، به عنوان یکی از شهرهای فرهنگی و جایگاه نشر تفکر شیعی از شهرت بسزایی برخوردار بود. شاید این عوامل، انگیزه هجرت آنان به این شهر باشد. احمد در این شهر، به گسترش آموزه های دینی پرداخت. گروهی از راویان، محضر او را غنیمت شمردند و در حوزه درسش حاضر و از دانشش بهره مند شدند.
احمد بن حسین بن سعید، برای فراگیری و بهره مندی از اصحاب حدیث، بسیار کوشا بود و از محضر استادان فراوانی در کوفه، اهواز و شاید در مدینه و بغداد نیز کسب فیض کرد. وی از تمامی استادان روایتی پدرش، روایت نقل می کند مگر حماد بن عثمان.
در این که آیا وی از یاران حضرت امام جواد و امام هادی علیهماالسلام به شمار می رود یا نه، تردید وجود دارد. گرچه بعضی از پژوهشگران این احتمال را از نظر دور ندانسته اند که او نیز بسان پدرش، محضر آن بزرگواران را درک کرده باشد. البته روایاتی که از احمد در دست هست همه با واسطه از امامان علیهم السلام روایت شده است.پر روشن است که حسین بن سعید، استادان فراوانی داشته و احمد نیز از آن ها روایت نقل کرده مانند:

جملاتی از کاربرد کلمه احمد بن حسین بن سعید اهوازی

مجموعه روایاتی پیرامون نسب طاهر بن حسین، پدر طلحه، بیان شده است که به کمک آن می‌توانیم از پیشینه و نسب طلحه نیز اطلاع یابیم. بر اساس این روایات، نسب طاهر به یکی از دو شکل ذیل است: طاهر بن حسین بن مصعب بن رزیق بن ماهان یا طاهر بن حسین بن مصعب بن زریق بن اسعد بن زادان. طاهریان دارای‌تبار ایرانی بودند و لقب خزاعی را به سبب این که از موالی قبیلهٔ خزاعه بودند، به دست آورده‌اند. به همین سبب، نسب خود را به قبیلهٔ خزاعه که در دوران دعوت محمد، پیامبر اسلام، از قبایل بزرگ مکه بودند، می‌رساندند. عده‌ای از راویان و مورخان از یک سو و طاهریان نیز از سمتی دیگر خاندان طاهری را منسوب به رستم، پهلوان ایرانی و منوچهر، پادشاه ایرانی می‌دانستند. مورخان بر این عقیده‌اند که علت این نسب‌سازی‌ها، اهمیت نسب و ریشه هر خاندان در آن دوره بوده است که طاهریان و به‌طور ویژه طاهر با تلاش‌های هوادارانشان توانستند از این راه حمایت و دوستی خاندان‌های محلی را جلب کنند و از این طریق نفوذ و قدرت خویش را افزایش دهند.
جمال عبدالناصر بن حسین بن خلیل بن سلطان المری[َ ۱] در ۱۵ ژانویهٔ ۱۹۱۸، مصادف با روزهای شکل‌گیری انقلاب ۱۹۱۹ در خانهٔ پدری اش واقع در -شمارهٔ ۱۲ خیابان قنوات- محلهٔ باکوس در اسکندریهٔ مصر، متولد شد. جمال نخستین فرزند فهیمه و ناصر حسین بود.[َ ۲] پدر جمال در روستای بنی مر در استان اسیوط متولد شد و در اسکندریه بزرگ شد. که در آنجا وکیل دفتر نامه‌رسانی در محلهٔ باکوس شد و در ۱۹۱۷، با دختری به نام «فهیمه» که در ملوی در منیا متولد شده بود، ازدواج کرد. حاصل این ازدواج ناصر و دو فرزند بعد از او به نام «عز العرب» و «اللیثی» بود. نویسندگان زندگی‌نامهٔ ناصر نظیر روبرت استیونس و سعید ابوالریش نوشته‌اند، خانواده پدری جمال به «مفهوم شکوه و عظمت عرب» اعتقاد داشتند که این در نام برادر ناصر «عز العرب» (به معنی عزت و شکوه عربی)، که استفاده از آن اسم در مصر رایج نبود مشهود است.
در سال ۲۰۰۷، مصطفی ابراهیم، تبعه کشور مصر، به دلیل استفاده از جادو در تلاش برای جدایی یک زوج متأهل، و همچنین زنا و هتک حرمت به قرآن، در عربستان اعدام شد. در همین سال عبدالحمید بن حسین بن مصطفی الفکی، تبعه سودان، نیز به جرم مشابهی کشته شد.
کتابخانهٔ آیت الله نجومی کرمانشاهی که مشتمل بر جلد اول تفسیر است و کاتب آن «برهان بن حسین بن حسن» ذکر شده و تاریخ پایان کتابت چهارشنبه ۱۰ محرم ۸۹۶ است. نسخهٔ اخیر دارای حاشیه‌نویسی‌هایی می‌باشد.
مجموعه روایاتی پیرامون نسب طاهر بن حسین، پدر عبدالله بیان شده است که به کمک آن می‌توانیم از پیشینه و نسب عبدالله نیز اطلاع یابیم. بر اساس این روایات، نسب طاهر به یکی از دو شکل ذیل است: طاهر بن حسین بن مُصعَب بن رُزَیق بن ماهان یا طاهر بن حسین بن مصعب بن زَریق بن اَسعَد بن زادان. طاهریان دارای‌تبار ایرانی بودند و لقب خُزاعی را به سبب این که از موالی قبیلهٔ خزاعه بودند، به‌دست آورده‌اند. به همین سبب، نسب خود را به قبیلهٔ خزاعه که در دوران دعوت پیامبر از قبایل بزرگ مکه بودند، می‌رساندند. عده‌ای از راویان و مورخان از یک سو و طاهریان نیز از سمتی دیگر خاندان طاهری را منسوب به رستم، پهلوان ایرانی و منوچهر، پادشاه ایرانی می‌دانستند. مورخان بر این عقیده‌اند که علت این نسب سازی‌ها، اهمیت نسب و ریشه هر خاندان در آن دوره بوده است که طاهریان و به‌طور ویژه طاهر با تلاش‌های هوادارانشان، توانستند از این راه حمایت و دوستی خاندان‌های محلی را جلب کنند و از این طریق نفوذ و میزان قدرت خویش را افزایش دهند.
نام کامل وی: سلطان بن احمد بن راشد بن حسین بن مطر بن راشد بن سلیمان بن مساوی بن نشوان بن مرزوق المرزوقی.
عبدالعزیز بن حسین اغلبی شهرت‌یافتهٔ فراگیر به قاضیِ جلیس (به‌معنای: نشسته؛ به‌خاطر «مجالست/هم‌نشینی»هایش با خلفای فاطمی) (نسب: عبدالعزیز بن حسین بن حَباب أغلبی سَعدی تمیمی) (۱۰۱۹ - ۱۱۶۵م) قاضی، نویسنده، ادیب و شاعر مصری سیسیلی‌تبار بود.