احمد بن ابراهیم ثقفی

معنی کلمه احمد بن ابراهیم ثقفی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] احمد بن ابراهیم ثقفی (ابهام زدایی). احمد بن ابراهیم ثقفی ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • ابن زبیر ابوجعفر احمد بن ابراهیم ثقفی ، محدث ، نحوی ، قاری، مفسر، ادیب و مورخ اندلسی معاصر نصریان غرناطه • ابن شاذویه احمد بن ابراهیم ثقفی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری
...

جملاتی از کاربرد کلمه احمد بن ابراهیم ثقفی

120 - ((محمّد بن احمد بن عبيداللّه )): محمّد بن احمد بن عبيداللّه بن منصور كنيه اشابوالحسن است و شيخ او را از اصحاب امام هادى - عليه السلام - نام مى برد.(492)
در این موارد فاطمه برای شکایت پیش محمد می‌رفت.یا احمد بن حنبل در کتاب مسند می‌گوید که در چندین مورد محمد مجبور به دخالت شد که احتمالاً به‌خاطر تلاشِ علی برای ازدواج مجدد بوده‌است. ورنا کلم به‌استناد طبقات اثر ابن سعد، نوشته‌است که فاطمه یک بار از درشتی کلام علی آزرده شد، به پدرش برای میانجی‌گری رجوع کرد که در نتیجهٔ آن علی سوگند یاد کرد دیگر کاری خلاف میل فاطمه انجام ندهد. دنیس صوفی معتقد است در روایت‌های شکایت‌بردن فاطمه به پیامبر، از فاطمه به‌عنوان وسیله‌ای برای بالابردن شأن علی استفاده شده‌است.
و حـمـوى در ( معجم ) گفته كه به عقيق مدينه منسوب است محمّد بن جعفر بن عبداللّهبن الحسين الا صغر معروف به ( عقيقى ) و او را عقب است و در اولاد او رياست بوده ،و از اولاد او اسـت احـمـد بـن حـسـيـن بن احمد بن على بن محمّد عقيقى ابوالقاسم كه از وجوهاشـراف بـوده ، در دمـشق وفات كرد، چهار روز مانده از جمادى الاولى سنه سيصد و هفتاد وهشت در باب صغير به خاك رفت . انتهى .(180)
حديث : 1 ابى رحمه اللهقال حدثنى سعد بن عبدالله عن احمد بن ابى عبدالله عن ابيه عن احمد بن النضر الخزازعن عمرو بن شمر عن جابر قال كان ابوجعفر عليه السلاميقول آن لجمع شهر رمضان لفظلا على جمع سائركفضل رسول الله صلى الله عليه و آله على سائرالرسل .
حديث : 1 ابى رحمه اللهقال حدثنى سعد بن عبدالله عن احمد بن ابى عبدالله عن سليمان بن سماعه عن عمه عاصمالكوفى عن ابى عبدالله عن ابيه عليهماالسلامقال قال رسول الله صلى الله عليه و آله اذا تصامت امتى عن سائلها و مشت بتبخترها حلفربى عزوجل بعزته فقال و عزتى لا عذبن بعضهم ببعض .
احمد بن حنبل با آوردن همين ماجرا چنين اضافه مى كند: امير مؤ منان فرمود: پس از بالارفتن از شانه پيامبر صلى الله عليه و آله خود را در چنان جايگاه بلند و مرتفعى يافتمكه اگر مى خواستم را به آسمان برسانم بر چنين كارى توانايى داشتم . پس بر بامكعبه رفتم و آن بت طلايى و مسينى را كه در بالاى كعبه آويزان شده بود، پس از تكاندادن به سمت راست و چپ و جلو و پشت ، از جاى خود بيرون آوردم . پيامبر صلى الله عليهو آله فرمود: آن را به زير افكن . من نيز به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله آن بترا از فراز بام كعبه به زير افكندم و همانند ظرفهاى بلورين شكستم .
حديث : 1 حدثنى محمد بن الحسن رضى الله عنقال حدثنى محمد بن الحسن الصفار عن احمد بن ابى عبدالله عن ابى محمد عبدالله الغفارىعن على بن ابى على اللهبى عن ابى عبدالله عليه السلامقال من اطعم ثلاثه نفر من المومنين اطعمه الله من ثلاث جنان ملكوت السمائ الفردوس وجنه عدن و طوبى و هى شجره من جنه عدن غرسها ربى بيده .
محل زندگانى چنين كسانى در حجازى نبود تا بتوانند چنان كه عمر و عثمان و پيروانشانمقرر مى داشتند از خانه و موطن خود دو نوبت قصد مكه كنند. آن كس كه در همه عمرش فقطيك بار امكان عزيمت به مكه به قصد حج برايش فراهم مى شد، چه بايد بكند؟ وچگونه چنين آدمى مى توانست به موجب سنت عمر رفتار نمايد؟ و از قديم گفته اند كه اذا اردت ان لا تطاع ، فاطلب ما لا يستطاع . يعنى اگر مى خواهى كه فرمانت نبرند،چيزى بخواه كه در توانشان نباشد. از اين رو بود كه مسلمانان ناگزير شدند تا ازسنت عمر در انجام حج تنهاى بدون عمره به خاطر اينكه توان آن را نداشتند چشم پوشىكنند. برخى كه توانايى و قدرت داشتند، آن را به كار برده از تمتع بين حج و عمرهصرف نظر كردند، و گروهى نيز، چون پيروان مكتب احمد بن -حنبل ، به يكباره سنت عمر را ترك گفتند.
84- التعازى : 13 مسند احمد بن حنبل 3: 34 صحيح البخارى 1: 36 و 2: 92و ن 124، صحيح مسلم به نقل از ابوهريره 4: 2028 الترغيب و الترهيب 3: 76 باتفاوت در الفاظ حديث .