احسان به مسکین

معنی کلمه احسان به مسکین در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] احسان به مسکین (قرآن). خداوند درباره احسان به مسکین، در قرآن سفارش نموده است.
نیکی به مسکینان، سفارش خداوند: واذ اخذنا میثـق بنی اسرءیل... وبالولدین احسانا... والمسـکین... واعبدوا الله... وبالولدین احسـنا... والمسـکین...

جملاتی از کاربرد کلمه احسان به مسکین

از امام امير مؤ منان نقل است كه در فضيلت اين ماه فرمود: خداوند آن را شعبان ناميده زيرانيكى ها در آن شاخه مى شود، درهاى بهشت را در آن گشوده و نعمتهاى بهشتى را باارزانترين قيمت و آسانترين راه بر شما عرضه كرده . آنگاه فرمود: شاخه هاى نيكى دراين ماه ، نماز، روزه ، زكات ،امر به معروف و نهى از منكر ،نيكى به پدر و مادر وخويشان و همسايگان ، ايجاد صلح و صفا بين مردم و احسان به فقرا و مساكين است .
7 - فرمود: چنين نيست كه احسان كردن به نا اهل هدر باشد، بلكه احسان به مانند بارانتند است كه به نيك و بد هر دو مى رسد.
بعضى ديگر گفته اند عدل ، توحيد است ، و احسان اداء واجبات (طبق اين تفسيرعدل به اعتقاد اشاره ميكند و احسان به عمل ).
به گفته مخبر دو درمانگاه سیار احسان به‌همراه تیم‌های درمانی و ۲۰ پزشک جهادی در استان لرستان مستقر شدند. او همچنین از پرداخت خسارت به خانه‌های آسیب‌دیده روستایی استان خوزستان تا سقف ۳۵ میلیون تومان از طرف بیمه طرف قرارداد بنیاد برکت خبر داد.
كلمه (وصيت ) به طورى كه راغب گفته به معناى آن است كه به ديگرى پيشنهاد كنىكـه فـلان كـار را بـكـنـد، و ايـن پـيـشـنـهـاد تـواءم بـا موعظه و خيرخواهى باشد. و كلمه(تـوصـيـه ) بـر وزن تـفـعـيـل و از مـاده وصـيـت است ؛ و در قرآن آمده : (و وصى بهاابراهيم بنيه ) پس مى توان گفت مفعول دوم اين كلمه كه با حرف (باء) مفعولش مىشـود، از قـبيل اعمال است (چون هميشه انسان ، ديگرى را توصيه مى كند كه عملى را انجامدهد)، در نتيجه توصيه خدا به والدين ، توصيه فرزندان است به عملى كه مربوط بهوالدين باشد كه عبارت است از احسان به آنان .
ابوالفرج اصفهانى روايت كرده است كه متوكل ، عمر بن فرج رخجى را والى مكه و مدينهكـرده بـود عـمـر مـنـع كرد مردم را از احسان به آل ابوطالب وسخت در عقب اين كار شد بهحـدى كـه مـردم از تـرس جان دست از رعايت علويين برداشتند وچندان كار بر اولاد اميرالمؤمنين عليه السلام تنگ شد كه زنهاى علويات تمام لباسهاى ايشان كهنه وپاره شده بودويـك لبـاس درسـت نـداشـتـنـد كـه نـماز در آن بخوانند مگر يك پيراهن كهنه براى ايشانبـاقـى مـانده بود كه هرگاه مى خواستند نماز بخوانند يك يك آن پيراهن را به نوبت مىپـوشـيـدند ونماز مى خواندند، پس از فراغ از نماز از تن بيرون مى كردند وديگرى مىپـوشـيـد وخـود برهنه به چرخ ‌ريسى مى نشست ، پيوسته به اين عسرت گذرانيدند تامـتـوكـل هـلاك شـد.(75) وشـرح خـبـاثـت و كـفـرمـتـوكـل طـويـل واز رشـتـه كلام خارج است واز ملاحظه همين قدر معلوم مى شود كه چه اندازهسخت بر حضرت امام على نقى عليه السلام گذشته در ايام او، واللّه المستعان .
يكى ديگر از وظايف فرزند بعد از مرگ پدر و مادرش اين است كه در جلب رضايت آنان وبه خاطر شادى روحشان از انجام اعمال نيك دريغ نورزد، به اين ترتيب كه دوستان آنانرا مورد احترام و محبت قرار دهد، نماز بخواند و ثواب آن را به پدر و مادر هديه كند،براى آمرزش آنان دعا نمايد، اگر عهد و پيمان وقول قرارى دارند به آن وفا كند، در اداى قرض آنانسهل انگارى نكند، آشنايان و فاميل هاى پدر و مادر را ديدار نموده و از احسان به آنانمضايقه نكند و خلاصه هر كارى را كه احساس مى كند در راستاى جلب رضايت پدر و مادرو شادى روح آنان است به نحو شايسته اى به انجام برساند.
وقوع جمله (تعالوا) در آغاز رهنمود احسان به والدين : (قل تعالوا اءتل ماحرّم ربّكم عليكم أ لاّ تشركا به شيئاً وبالوالدين احساناً)(783)، بدين معناست كه احسان به آنان تعالى و رشد عامل را به همراه دارد؛ زيرا تعال با إ ليّ متفاوت است ؛ اكنون نيز در بين عرب زبانان رايج است كه اگر براى فراخواندن مخاطب به اجيگاه بلند از فعل تعال (بالا بيا) بهره مى گيرند، نه إ ليّ؛ زيرا اين واژه در مواردى به كار مى رود كه داعى و مدعوّ هم سطح باشند. جمله (قل تعالوا...) بدين معناست كه حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله در مرتبه برين وجودى است و به مخاطبان خود تعالى مى بخشد. برخى از اديبان اهل معرفت واژه تعال را براى فرس تازى دانستند(784).
ب . همان طور كه در اثناى بحث تفسيرى گذشت احسان به والدين و پرهيز از عقوق آنان از احكام عمومى و بين المللى اسلام است كه لزوم رعايت آن مخصوص به حوزه مسلمانان نيست . تنها چيزى كه آن را تحديد مى كند همانا قانونِ لاطاعة لمخلوقٍ فى معصية الخالق (839) است كه قبلاً بازگو شد.
پس معناى آن بازگشتن سالك است به خداى و به اواقبال كردن به سه چيز: يكى به باطن كه هميشهدل به جانب حق باشد و در افكار و عزايم ، طلب قرب او كند. و ديگر بهقول . سوم به اعمال ظاهره كه هميشه به اعمالى كه سبب قربند مواظبت نمايد، مانند:صلوات فرايض و نوافل و بذل صدقات و احسان به خلق خدا و جمله احكام شرع نمودنتقربا الى الله .