[ویکی نور] احادیث ساختگی: بررسی و نقد احادیثی که در ترتیب خلفا و فضایل آن ها آمده است، ترجمه فارسی و ویرایش کتاب «الأحادیث الواردة فی الخلفاء علی ترتیب الخلافة» سید علی حسینی میلانی، توسط هیئت تحریریه مرکز حقایق اسلامی قم است. ناشر متن اصلی و ترجمه کتاب یکی است. سخن ناشر در ترجمه فارسی با سخن ناشر عربی کتاب یکی نبوده و متن جدیدی است. مترجم در سخن ناشر از تغییر مسیر اکثریت مسلمانان پس از پیامبر(ص) و بقای اقلیتی که در طول تاریخ شیعه از حق دفاع کردند، سخن می گوید. او شیخ طوسی ، خواجه نصیر، علامه حلی، قاضی نورالله شوشتری، میر حامد حسین، سید شرف الدین، علامه امینی و... را سپیده باورانی می داند که در مسیر دفاع از حقایق اسلامی و تبیین واقعیات مکتب اهل بیت با زبان و قلم به بررسی و پاسخ گویی شبهات پرداخته اند و امروزه آیت الله سید علی حسینی میلانی ادامه دهنده همان مسیر است ... ترجمه در عین تحت اللفظی بودن، روان و مطلوب است. فهرست مطالب در ترجمه در ابتدای کتاب ذکر شده و در متن عربی در انتهای آن. از جمله کارهای مفید مترجم افزودن کتابنامه به پایان کتاب است. مترجم به جای شماره گذاری احادیث (چنان که مؤلف کتاب اصلی این کار را کرده است)، آنها را عنوان بندی کرده است؛ مثلا حدیث شماره یک، با عنوان مژده بهشت به سه خلیفه و شماره سیزده با عنوان نوشتاری بر روی برگ های درختان بهشتی در ترجمه آمده است. پاورقی های ترجمه در پنج مورد...، افزون بر پاورقی های متن عربی کتاب است؛ در این پنج مورد توضیحاتی درباره مرجئه، مُقارب الحدیث، حدیث حسن، افزودن مسند دمشق در مسند عبدالوهاب کلابی و جیش العسرة داده شده است. مطالعه کتاب احادیث ساختگی در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور
جملاتی از کاربرد کلمه احادیث ساختگی
در زمانی که مسلمانان درگیر جنگهای داخلی (دوران علی) بودند، وی از شرکت در این جنگها خودداری کرد. او در انجام دستورهای دینی بسیار مقید بود و حتی جزئیات زندگی اش مانند نحوه کوتاه کردن و خضاب کردن ریشش در منابع آمدهاست. روایات زیادی در منابع در مورد علم و دانش، تقوا، ملایمت، عفت و زهد وی آمدهاست. دانشنامهٔ اسلام بر این باور است گرچه ممکن است برخی از این روایات ساختگی باشد، اما نجابت عبدالله را نمیتوان انکار نمود. وی در روایت کردن احادیث بسیار دقیق بود و تمام سعی اش را میکرد که حدیث را بدون کم کردن یا اضافه کردن منتقل نماید.
تا قرن دوم هجری، اسناد راویان را ذکر نمیکردند و در چنین دورهٔ متأخری، محتمل است زنجیرهٔ راویان ساختگی باشند. یکی از روشهای پژوهشگران معاصر برای محک اعتبار احادیث، «ملاک خِجلت/انقطاع» نام دارد: بعید است مسلمانان مطلبی خلاف اعتقاداتشان جعل کنند و به محمّد نسبت دهند؛ لذا وقتی حدیثی با باورهای اسلام تناقض و تفاوت دارد اما در منابع اسلامی حفظ شده، احتمالاً واقعی است. ممکن است نسخههای دیگری از روایات صدر اسلام — بهویژه مطالب مربوط به نزدیکی آخرالزمان — به دلیل ناسازگاری با اسلامِ قرن دوم هجری از بین رفته باشند.
گلدزیهر «مطالعه انتقادی صحت حدیث» را آغاز کرد و به این نتیجه رسید که «اکثر احادیث منسوب به پیامبر متعلق به آن زمان نیستند» بلکه «در چند قرن بعدی» ایجاد شده اند، یعنی تعداد زیادی از احادیث تقلبی هستند. این شامل احادیثی میشد که «حتی در انتقادیترین حلقه های مسلمانان نیز پذیرفته میشدند»، به این معنی که معلوم شد «آن اسناد دقیقی که از موثق بودن آنها حکایت داشتند کاملا ساختگی بودند». گلدزیهر در کتاب «مطالعات اسلامی» استدلال میکند که این احادیث محصول «مناظرهها و استدلالهای دینی در جامعه نوظهور اسلامی و وسیله ای برای تایید یا تکفیر گروهها برعلیه همدیگر از طریق حرف نهادن در دهان پیامبر اسلام بوده اند»
موارد استثنایی مانند ابن خلدون در کتاب «مقدمه» وجود دارد که آشکارا با اعتقاد به مهدی مخالفت میکند و تمام احادیث مربوط به مهدی را ساختگی میداند. در میان محدثین و علمایی که به مهدی پرداختهاند، دیدگاههای مختلفی وجود دارد. نام مهدی بارها در کتاب «مُسند» احمد بن حنبل (رئیس مکتب فقه حنبلی از فِرَق اربعهٔ اهل سنت و از امامان چهارگانه اهل تسنٌن) ذکر شدهاست و احادیث گوناگون و متعددی در خصوص نشانههای ظهور مهدی موعود (و قرار گرفتن عیسی در رکاب وی) در آن وجود دارد. احمد بن حنبل در اثر خود آوردهاست که:
با توسعهٔ دکترینِ مهدویت در نزد شیعیان، فقهِ اهل سنت سعی نمود تا از اعتقاد به مهدی فاصله بگیرد. با وجود حمایت از اعتقاد به مهدی توسط بعضی محدثینِ مهمِ اهل سنت، اعتقاد به مهدی هیچگاه بهعنوان مبانیِ اصلیِ فقهِ اهل سنت در نیامدهاست. در اعتقادات اهل سنت به مهدی اشاره شدهاست، ولی بهصورت نادر. بسیاری از علمای مشهورِ اهل سنت مانند محمد غزالی از بحث کردن در مورد این موضوع اجتناب کردهاند. البته بهگفتهٔ مادلونگ این اجتناب کمتر بهخاطر عدمِ اعتقاد به مهدی و بیشتر (بهگفتهٔ رضا اصلان بخشی) بهخاطر برنیانگیختنِ شورشها و جنبشهای اجتماعی بودهاست. هر چند همچنان بحثهای شدیدی بین علمای سنی در خصوصِ نقشِ مهدوی و سیاسیِ وی وجود دارد. موارد استثنایی مانند ابن خلدون در کتاب مقدمه وجود دارد که آشکارا با اعتقاد به مهدی مخالفت میکند و تمامِ احادیثِ مربوط به مهدی را ساختگی میداند. در میان محدثین و علمایی که به مهدی پرداختهاند دیدگاههای مختلفی وجود دارد. در احادیثی در کتابهای اهل سنت مهدی همان عیسی مسیح است. در روایاتی دیگر حرفی از هویت فرد نیست یا گفته شدهاست که بههمراهِ عیسی قیام میکند. همچنین مهدی از نسل حسین، نسل حسن یا فرزند حسن عسکری، امام یازدهم شیعه دوازده امامی، ذکر شدهاست.
بنوشته رضا اصلان با توسعه دکترین مهدی در نزد شیعیان فقه سنت سعی نمود تا از اعتقاد به مهدی فاصله بگیرند. بنوشته مادلونگ با وجود حمایت از اعتقاد به مهدی توسط بعضی محدثین مهم اهل سنت، اعتقاد به مهدی هیچگاه به عنوان مبانی اصلی فقه اهل سنت در نیامدهاست. در اعتقادات اهل سنت به مهدی اشاره شدهاست، ولی به صورت نادر. بسیاری از علمای مشهور اهل سنت مانند محمد غزالی از بحث کردن در مورد این موضوع اجتناب کردهاند. البته به گفته مادلونگ این اجتناب کمتر بخاطر عدم اعتقاد به مهدی و بیشتر (بگفته رضا اصلان بخشی) بخاطر برنینگیختن شورشها و جنبشهای اجتماعی بودهاست. موارد استثنایی مانند ابن خلدون در کتاب مقدمه وجود دارد که آشکارا با اعتقاد به مهدی مخالفت میکند و تمام احادیث مربوط به مهدی را ساختگی میداند. در میان محدثین و علمایی که به مهدی پرداختهاند. دیدگاههای مختلفی وجود دارد. در احادیثی در کتابهای اهل سنت مهدی همان عیسی مسیح است، در روایاتی دیگر حرفی از هویت فرد نیست. یا گفته شدهاست که به همراه عیسی قیام میکند. همچنین مهدی از نسل حسین، نسل حسن یا فرزند حسن عسکری امام یازدهم شیعیان ذکر شدهاست. در طول تاریخ تا عصر حاضر اهل سنت مناظرات عمیقی بین علمای اهل سنت در مورد نقش منجیگونه مهدی و نقش سیاسی او وجود داشتهاست.