اتمام حجت عیسی

معنی کلمه اتمام حجت عیسی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اتمام حجت عیسی (قرآن). حضرت عیسی علیه السلام با آوردن دلایل روشن با قومش اتمام حجت کردند. در این مقاله آیات مرتبط با اتمام حجت حضرت عیسی علیه السلام معرفی می شوند.
••• اتمام حجّت عیسی علیه السلام بر بنی اسرائیل:۱. إذ قال اللّه یعیسى ابن مریم اذکر نعمتى علیک وعلى ولدتک ... وإذ کففت بنى إسرءیل عنک إذ جئتهم بالبیّنت فقال الّذین کفروا منهم إن هذا إلّاسحر مّبین.
مائده/سوره۵، آیه۱۱۰.
حواریّون، مستحقّ کیفر و عذاب در صورت کفر ورزیدن پس از اتمام حجّت خدا به وسیله عیسى علیه السلام:إذ قال الحواریّون یعیسى ابن مریم هل یستطیع ربّک أن ینزّل علینا مآئِدة مّن السّمآء قال اتّقوا اللّه إن کنتم مّؤمنین • قال اللّه إنّى منزّلها علیکم فمن یکفر بعد منکم فإنّى أعذّبه عذابا لّاأعذّبه أحدا مّن العلمین.
مائده/سوره۵، آیه۱۱۲.
۱. ↑ مائده/سوره۵، آیه۱۱۰.
...

جملاتی از کاربرد کلمه اتمام حجت عیسی

131 اتمام حجت اميرالمؤ منين (ع ) با فضايلش  وقتى على (ع ) را به نزد ابوبكر رسانيدند عمر به صورت اهانت آميزى گفت : (بيعتكن و اين اباطيل را رها كن )!

شايد بيدار شوند و شايد به راه حق باز گردند و ياحداقل اتمام حجت كافى بر آنها بشود. چرا كه اگر آنها بدكار و گنه كارند مهربانى خداوند و لطف و كرم و حكمت او جائى نرفته است !

وقتى امام در مقابل دشمن ، به اتمام حجت ، سخن مى راند و خطبه مى خواند، و شمر دهانبه جسارت مى گشايد و كلام قدسى او را مى شكند، برق غيرت در چشم هاى حبيب مى درخشد، غيرت عاشق به معشوق ، غيرت مريد به مراد، غيرت كودك به پدر و پدر بهكودك ، غيرت غلام به آقا، غيرت سالك به پير غيرت فقيه به دين غيرت قارى به قرآن غيرت دست به چشم و قلب و غيرت ماءموم به امام . غيرتى كه حبيب را چون اسپند ازجا مى جهاند و تمام فريادش را بر صورت شمر مى ريزد

پيامبر خدا به منظور اتمام حجت بيشتر و بستن زبان عذر و بهانه مكيان ، خواست براى آخرين بار آنها را به پرستش خداى عزوجل دعوت كند چنانكه در روز نخست كرده بود. اين بود كه پيش از فتح مكه (و ورود پيروزمندانه اسلام به اين شهر) نامه اى به آنها نوشت .

به گفتهٔ محمد حیدری در مجلهٔ گزارش، فیلم آژانس شیشه‌ای، تصویری از تاریخ تحولات بیست سالهٔ منتهی به سال ساخت فیلم، در جامعه ایرانی است اما بیشتر بر دگرگونی‌های دههٔ پس از جنگ، که جامعه را دستخوش تغییرات همه‌جانبه کرد، تمرکز دارد. قهرمانان فیلم، اگرچه نمادی از هزاران قهرمان گمنام هستند که با انگیزه‌های نیرومند معنوی، هشت سال برای کشور جنگیده‌اند اما در واقع، بهانه‌هایی برای تلنگر به جامعه هستند. از منظری دیگر، این فیلم، ادعانامه‌ای است علیه آنچه که به نام انقلاب، به نام بازسازی، به نام سازندگی، و حتی به نام دفاع از آرمان‌های عقیدتی، در جامعه رخ داده‌است. یکی دیگر از ویژگی‌های فیلم، داشتن پیام صریح، شفاف و بی‌تعارف است اما ایرادی که باعث دشوار شدن فهم این پیام می‌شود، توالی سریع ضرب‌آهنگ‌های فیلم و گفتگوهای سریع و بی‌وقفهٔ بازیگرانِ آن است که فرصت تفکر را از تماشاگر می‌گیرد. در هر صحنهٔ کوتاه، ادعانامه‌ای تکان‌دهنده طرح شده یا اتمام حجتی داده می‌شود و قبل از این که تماشاگر فرصت پیدا کند که مفهوم آن را درک کند، ادعانامه‌ای جدید مطرح می‌شود.
مـا تـنـهـا بـه حـكـم عـقل به بطلان شرك و بت پرستى و حكم وجدانشان به توحيد قناعتنكرديم ، و براى اتمام حجت آنها را مهلت داديم تا اين كتاب آسمانى كه سراسر حق است ،و اين پيامبر بزرگ محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) براى هدايت آنان قيام كند.

استغاثه اول از جانب امام حسين عليه السلام هنگامى بود كه دو لشكر با هم رو به روشدند و خداوند نصرت و يارى را بر حسين عليه السلام نازل كرد، اما آن حضرت لقاى پروردگار را برگزيد. سپس براى اتمام حجت استغاثه فرمود كه اين حالت عزم و همت خاص اصحابش را تحريك كرد و علاوه بر آن تصميم آنهارا بر جنگ تقويت نمود، به نحوى كه براى رفتن به ميدان و جان دادن از هم سبقت مى گرفتند. پس شما هم به پيروى آنها لبيك بگوييد و به تاءسى از آنها بگوييد: ياحسين ! اگر آن هنگام كه استغاثه كردى و طلب يارى نمودى پيكر و زبان من چون شهداءلبيك نگفت : اينك قلب من با عشق به عمل آنها و ديدگانم با گريه ، به شما لبيك مى گويد.

امام (ع ) با سخنان و رفتارش بر همه مسلمانان آن عصر، پيش از رسيدنش به سرزمين كربلا، حجت را تمام كرد، اما چون به عراق قدم گذاشت ، و مردم آن سامان آن روى سكه را به وى نشان داده و همه عهد و پيمان خود را به زير پا نهادند، و دهها هزار رزمنده ايشان ، به خاطر جلب محبت دار و دسته خلافت به ريختن خونش كمر بستند، با سخنان و رفتارش بر همه آنها، بويژه گردانندگان خلافت ، اتمام حجت كرد.

طبيبى بود اهل موصل از دوستان معاويه كه او را خليفه مى دانست . روزى يكى از پيروان مكتب علوى با او ملاقات كرد و در ضمن اتمام حجت به او فهمانيد كه امام بايد داراى فضايل و مكارم اخلاق باشد و اكنون علايم امات حجت به او فهمانيد كه امام بايد داراى فضايل و مكارم اخلاق باشد و اكنون علايم امامت در حسين بن على موجود است ، و از خواناحسان او ايتام و ارامل و مساكين بهره ورند، سخنان او را دردل آن طبيب موثر شد، اما با خود گفت : مى بايد گفتار اين كس را محك زد، اتفاقا در همسايگى او بيوه زنى بود كه يتيمى داشت و آن زن مريض شد. پسرش را نزد طبيب فرستاد و گفت : مادرم چنان حالتى يافته ، طبيب پس از استفسار از عقيده آن پسر ديد از محبان حسين عليه السلام است ، گفت : علاج مرض مادرت جگر اسبى است فلان رنگ . يتيم گفت : از كجا فراهم كنم ؟ پاسخ داد: از امامت حسين بطلب

و از آنـجـا كـه آنها داراى عقل و شعور و ادراك هستند مى توانند، مورد اين بازپرسى قرارگيرند، و براى اتمام حجت و اثبات دروغ مشركان كه مى گويند اينها ما را به عبادت خوددعـوت كـردنـد از آنـها سؤ ال مى شود آيا چنين سخنى صحيح است ؟ و آنها صريحا گفتارمشركان را تكذيب مى كنند!