اتمام حجت صالح

معنی کلمه اتمام حجت صالح در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اتمام حجت صالح (قرآن). حضرت صالح علیه السلام با آوردن دلایل روشن با قومش اتمام حجت کردند. در این مقاله آیات مرتبط با اتمام حجت حضرت صالح علیه السلام معرفی می شوند.
تمام شدن حجّت بر قوم ثمود از سوى صالح علیه السلام:۱. وإلى ثمود أخاهم صلحا قال یقوم اعبدوا اللّه ما لکم مّن إله غیره قد جآءتکم بیّنة مّن رّبّکم هذه ناقة اللّه لکم ءایة ....
اعراف/سوره۷، آیه۷۳.
استحقاق قوم ثمود براى کیفر شدن، به دلیل عصیان در مقابل اتمام حجّت صالح علیه السلام:۱. وإلى ثمود أخاهم صلحا قال یقوم اعبدوا اللّه ما لکم مّن إله غیره قد جآءتکم بیّنة مّن رّبّکم هذه ناقة اللّه لکم ءایة فذروها تأکل فى أرض اللّه ولاتمسّوها بسوء فیأخذکم عذاب ألیم.
اعراف/سوره۷، آیه۷۳.
۱. ↑ اعراف/سوره۷، آیه۷۳.
...

جملاتی از کاربرد کلمه اتمام حجت صالح

در سنت‌های اسلامی آنان را ستاره‌پرست دانسته‌اند. اما مندائیان خود را پیروان یحیی پیامبر می‌دانند؛ اینکه مندائیان را ستاره‌پرست بدانیم نادرست است؛ چرا که عده‌ای از ستاره‌پرستان اهل حران از ترس خلیفه مسلمین که با آنان اتمام حجت کرده بود خود را به دلیل اغماضی که قرآن نسبت به صابئین روا داشته بود صابئی خواندند.

3. امام ، تنها با مخالفان مذهبى و سياسى كه مسلحانه عليه امام و برنامه هاي شان بپاخيزند، بر خوردى قهرآميز دارد. در مورد آنان نيز، از جاده انصاف بيرون نمى رود و با آنان مدارا مى كند. حضرت ، پيشاپيش با مخالفان اتمام حجت مى كند و به قرآن و سنتپيامبر، با ايشان به گفت و گو مى نشيند. در مواردى كه دشمن ، كينه خود را آشكار مى سازد و، جنگ را مى آغازد و دست به خون ياران مهدى مى آلايد، امام دستور مقابله مى دهد(576) .

خداى تعالى بعد از آنكه مساله پيمان گرفتن از اهل كتاب بر اينكه رسولان او را يارى و تعظيم و احكام او را حفظ كنند، خاطرنشان كرد، و نيز بعد از آنكه مساله نقض پيمان را ذكر كرد، اينك در اين آيات آنان را دعوت فرموده به اينكه به فرستاده اى كه او فرستاده و به كتابى كه او بر وىنازل كرده ايمان بياورند چيزى كه هست اين دعوت را با زبان معرفى رسول و كتاب و استدلال بر اين كه آن رسول و كتاب حقند و اتمام حجت عليه آنان بيان كرده .

7- نزول عذاب پس از اتمام حجت و فرستادن پيامبران و كتب ، نه فقط ظلم نيست ، بلكه عينعدل است . ( و ما ظَلَمهم ا )
4 - سـرانـجـام چـهـارمـيـن حكم را به اين صورت بيان مى كند كه ما هيچ شخص و قومى رامـجـازات نـخـواهيم كرد مگر اينكه پيامبرى را براى آنها مبعوث كنيم تا وظائفشان را كاملاتشريح و اتمام حجت كند (و ما كنا معذبين حتى نبعث رسولا).

3. در روايت اولى آمده است كه آن چهل نفر گفتند چند روزى از ملاقات ما با امام زمان (ع )نگذشت كه امام حسن (ع ) در گذشت . معلوم مى شود آن ملاقات در آخر عمر امام يازدهم صورت گرفته است و اين ، منافات ندارد كه در هنگام ولادت و يا بعد آن ، در سامرا نمى زيسته و اواخر عمر امام حسن (ع )، براى تحويل امور امامت و خلافت و نيز اتمام حجت ، به سامرا آمده باشد.

ابن عباس به سوى ايشان رفت و با آنها صحبت كرد و اتمام حجت نمود، ولى گوش شنواو قلبى پذيراى حق مشاهده نكرد و آمادگى و تصميم آنها را براى جنگ دريافت .(107)

اكـنـون شـمـا عـزيـزان بـر سـر دوراهـى سـعـادت ابـدى و تحصيل رضاى حق و خاصان او و شقاوت و محروميت ابدى هستيد و اميدوارم به بركت مواقيت و مـواقـف مـتـبـركـه و دعـاى مـلت مـحـروم كـه بـدرقـه راه شـمـاسـت ، از طـبـقـه اول بـاشـيـد و اسـلام و شـهدا و جانبازان و ملت و ميهن خود را سرافراز كنيد و دست رد به سـيـنـه دشـمـنـان اسـلام و مـسـلمـانـان زنـيـد و دشـمـنـان رامـخـذول و دل شـكـسته و دوستان را شاد نماييد و شما گرچه مى دانيد بايد چه بكنيد و ازچـه پـرهـيـز نماييد لكن اين جانب نيز براى اداى تكليف و اتمام حجت به مهمات آنها اشاره مى كنم 

اين آن مطلبى است كه آقايان از آيه و روايات فهميده و در صدد اثبات آن و دفاع از آنبر آمده اند، و حال آنكه ضرورت ، آن را دفع نموده و قرآن كريم و همچنين روايت بدون شك مخالف آن است ، براى اين كه هيچ راهى براى اثبات آن نيست و چطور مى توان اثبات كرد كه يك ذره از ذرات بدن زيد - كه يك جزء از اجزائى است كه از صلب آدم و از طريق نطفه او به فرزندش و از آن فرزند به فرزند فرزندش و همچنين از فرزند چندمين پشت او منتقل به زيد شده - عينا خود زيد و داراى عقل و ضمير و ادراك و گوش و چشم زيد است ، و همين يك ذره از زيد است كه مورد توجه تكليف است و براى همين يك ذره اتمام حجت شده و از آن عهد و ميثاق گرفته شده است وثواب و عقاب همه بر او واقع مى شود؟ و حال آنكه حجت قطعى عقلى و نقلى قائم است بر اينكه انسانيت انسان به نفس او است كه امرى است ماوراء ماده و حادث به حدوث دنيوى ، ودر سابق مختصر بحثى از اين معنا گذشت .

حسين بن على عليهما السلام به عنوان اتمام حجت دوبار با عمرسعد ملاقات و به وىموعظه و نصيحت نمود و حتى وعده داد هرنوع خسارت مادى را كه ممكن است بر وى متوجهگردد، جبران نمايد و امام عليه السلام خواست از اين راهها او را ارشاد و هدايت نمايد تادست به اين جنايت هولناك نزند و به بدبختى دنيا و آخرت گرفتار نگردد.