اتمام حجت انبیاء

معنی کلمه اتمام حجت انبیاء در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اتمام حجت انبیاء (قرآن). خداوند انبیاء الهی را برای اتمام حجت با انسان ها فرستاد. در این مقاله آیات مرتبط با اتمام حجت انبیاء معرفی می شوند.
← اتمام حجّت انبیا و عذاب اصحاب قریه
...

جملاتی از کاربرد کلمه اتمام حجت انبیاء

ايـن آيـه حـكايت دعوت حضرت عيسى (عليه السلام ) است تنها به عبادت خدا و اين كه تنهاخـداى عـزوجـل رب او،و رب هـمـگـى ايـشـان اسـت . و بـا ايـن بـيـان عـليـه كـسـى كـه قائل به الوهيت آن جناب بود اتمام حجت مى كند.

امام عليه السلام در رابطه با جنگ معاويه ،قبل از توسل به جنگ جهت اتمام حجت ، ((جرير ابن عبدالله بجلى )) را به شام فرستادتا از معاويه بيعت بگيرد، و معاويه ((جرير)) رامعطل كرد، تا اينكه حضرت اين نامه را براى ((جرير)) فرستاد كه ابلاغ كند: يا بيعت يا جنگ 

اولا آن را بعنوان عيدى كه اختصاص به او و امتش داشته باشد معنون نمود، چوندرخواستى بود ابتكارى و بى نظير در بين معجزات انبياء (عليهم السلام ) چه معجزاتانبياء يا براى اتمام حجت بود و يا براى اين بود كه امت محتاج بهنزول آن مى شدند و امت مسيح داراى هيچ يك از اين دو صفت نبودند.
اين بود فراز از اجتجاج و اتمام حجت عمومى حسين بن على عليه السلام كه در اين فرازهابود مورد خطاب آن حضرت ، همه لشكريان ابن زياد و همه افرادى است كه براى جنگ بافرزند رسول خدا در كربلا شده بودند.
امام براى اتمام حجت بر آنها از دنيا به اين قناعت كرد كه به يكى از سرحدات برود وسپس به قناعت خود تا به آن حد افزود كه از تمام دنيا واموال آن ، به كهنه پيراهن پاره اى كه ارزشى نداشت قناعت نمود.

و اينجاست كه امكان دارد اين اتمام حجت ولو تنها يك نفر از آنان را از عذاب دايمى نجات بخشد و براى هيچ يك از آنان در روز قيامت بهانه و توجيهى وجود نداشته باشد و نگويد

پرهيز از كشتن و آواره ساختن يكديگر، دو پيمان ديگر از پيمان هايى است كه چونان منشورى از مسائل اعتقادى ، اخلاقى ، حقوقى و فقيهى براى همه پيروان ادثيان توحيدى است . اين پيمان ها از يهود عصر نزول تورات گرفته شد. يهود عصر نزول قرآن نيز ميثاق اسلاف خود را انكار نمى كردند و به سبب وحدت فكرى و عملى با اسلاف خود واين كه اينان نيز به قرينه ايمان به رسالت موساى كلى عليه السلام و تورات از متعهدان و ملتزمان به آن پيمان ها محسوب مى شوند، نقض پيمان به آنان ، يعنى معاصران رسول اكرم صلى الله عليه و آله نسبت داده شد و توبيخ شدند كه شما شاهدان بر آن ميثاق و قرار هستيد كه خون يكديگر را مى ريزيد و يكديگر را از سرزمين خود آواره مى سازيد و اين گونه دچار نقض پيمان و تناقض در رفتار مى شويد؛ در حالى كه عصيان و نقض پيمان جانب شما از روى سهو و نيسان نيست ، بلكه بر اثر طغيان عمدى و پس از قيام بينه و اتمام حجت و ادراك رؤ يت حق است .

در بخش گذشته با پيام هاى حسين بن على عليه السلام كه ياران خود را در ماندن يا رفتن آزاد گذاشته بود، آشنا شديم و اينك پيامهاى ديگرى از آن حضرت كه در آنها(احتجاج و اتمام حجت ) مى باشد در اختيار خواننده عزيز قرار مى دهيم .

حرف لام در جمله (لينذروا به ...) لام غايت و عطف است بر لام ديگرى كه در تقدير استو به خاطر فخامت و عظمت امر حذف شده ، چون آن قدر عظيم الشان است كه فهم مردم بهآن احاطه نمى يابد و آن قدر مشتمل بر اسرار الهى است كه مردم طاقت درك آن را ندارند، وعقول بشر تنها مى تواند نتائج آن اسرار را درك كند، و آن همين انذارى است كه گوشزدشان مى شود. و خلاصه كلام اين كه :عظمت آن اسرار به حدى است كه ممكن نيست آنرا در قالب الفاظ كه تنها راه تفهيم حقايق است گنجانيد.آنچه ممكن است اين است كه بشررا از آنها ترسانيده ، به وحدانيت خدا آگاه ساخت و مومنين را متذكر نمود و همين هم بس است، زيرا منظور اتمام حجت به وسيله آيات توحيد است .آن كه به خدا ايمان ندارد با شنيدنآن آيات حجت برايش تمام مى شود و آن كه ايمان دارد از همين آيات توحيد به معارف الهى آشنا مى شود و نيز مومنين متذكر مى شوند.

امام على عليه السّلام خود، با آنان چندين بار گفت وگو كرد و سرآخر در ميدان نهروان ،ضمن خطبه اى با آنان اتمام حجت كرد و آنان را از آتش افروزى و خون ريزى بى حاصل مسلمانان برحذر نمود.