اتش دست

معنی کلمه اتش دست در لغت نامه دهخدا

( آتش دست ) آتش دست. [ ت َ دَ ] ( ص مرکب ) جلد و چست در کار.

معنی کلمه اتش دست در فرهنگ عمید

( آتش دست ) چست وچالاک و چابک دست در کار.

معنی کلمه اتش دست در فرهنگ فارسی

( آتش دست ) جلد و چست در کار

جملاتی از کاربرد کلمه اتش دست

از زبان نرم خاکستر بر آتش دست یافت شمع از آتش زبانی در دهان گاز ماند
اشک میبارید همچون ابر زار پس چو آتش دست میزد بیقرار
سوختن صد داغ بر دل در دمی کارهای عشق آتش دست اوست
بدون ترديد، آن همه ستايش و ارزش از آن اينان نيست . كسانى مى توانند از نمونه هاىاحاديث بالا باشند كه دست كم ، همانند مسلمانان صدر اسلام ، با ستم و فساد مبارزه كنندو به مسؤ وليتهاى خود، جامعه عمل بپوشانند اگر غير اين باشد، آتش دست گرفتن و اجرهزار شهيد بدر، احد و حنين را داشتن ، بى معنى خواهد بود.
صراط مستقيم در دنيا به صورت دين و اولياى آن ، يعنى پيامبران و امامان معصوم (عليهمالسلام ) ظهور مى كند و در آخرت به صورت پلى بر روى جهنم است و غصبمال يتيم نيز در دنيا با عنوان حرام بيان مى شود و در آخرت به صورتشعله عيان مى گردد . پس تبهكاران و حرام خواران هم اكنون در آتشند و سخنىكه خداى سبحان با كافران و تبهكاران دارد نظير سخنى است كه سرپرست كودك باكودك نافرمان دارد كه : اگر به آتش دست بزنى هم اكنون مى سوزى ؛ نه مانند سخنپزشك با بيمار ناپرهيز كه : اگر به اين توصيه هاعمل نكردى ، پس از مدتى با خطر روبه رو خواهى شد .
فخرالدین عراقی نخستین کسی است که ساقی‌نامهٔ مستقلی در قالب ترجیع بند سرود. مخاطب عراقی در بیشتر ابیات، ساقی آتش دست است. عراقی از وی می‌خواهد از بند خویش رهاییش دهد و آن جام جهان‌نمایی که آفتاب روی ساقی را در آن می‌توان دید، بدو بخشد. نمونه‌هایی از ابیات در ساقی‌نامه ذکر گردیده‌است.