ابوعبدالله محمد بن ابوبکر زهری اندلسی

معنی کلمه ابوعبدالله محمد بن ابوبکر زهری اندلسی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابوعبدالله محمد بن ابوبکر زهری اندلسی است و مورخ می باشد.
«ابوعبدالله محمد بن ابوبکر زهری»، منسوب به قبیله بنی زهره بن کلاب، که در اطراف مکه مکرمه خیمه گاه داشتند، می باشد. درباره زندگی وی اطلاع دقیقی در دست نیست اما با دقت در تاریخ هایی که در کتاب خود به کار برده است، می توان زمان حیات او را تعیین کرد. از بین تواریخی که او آورده است، با عنایت به دو تاریخ، می توان محدوده زمانی فعالیت ها و دوران زندگی او را مشخص نمود. او گزارش می دهد که در سال ۵۳۲ ق آرامگاه اصحاب کهف را در نزدیکی لوشه در ناحیه قرناطه زیارت کرده است و در سال ۵۴۱ ق در شقوره، با بعضی از ساکنان شهر که از قدس بازگشته بودند، ملاقات کرده است. وی در تاریخ دوم، اشاره می کند که هنوز نوشتن کتابش را به پایان نبرده است و همچنان در پی جمع آوری اطلاعات و مواد لازم برای نگارش آن است. تاریخ سومی نیز وجود دارد که او در آن از ستمگری و حیله گری یکی از معاصران خود در ایام فتنه یاد می کند. در این زمان، ابراهیم بن همشک بر اندلس حکومت می کرد، اما او تنها از یک حادثه در مورد او یاد می کند که در سال ۵۵۶ ق بر پایتخت غرناطه دست پیدا کرده است. با مقایسه این سه تاریخ، می توان دریافت که وی بعد از سال ۵۴۱ ق وفات کرده است. او معاصر ادریسی و ابوحامد غرناطی بوده است. نظر غالب این است که وی از خانواده ای اندلسی است و به نظر می رسد که در شهر المریه متولد شده باشد، چون در کتاب خویش بیشتر از این شهر سخن می گوید و توجه ویژه ای به این شهر نشان داده و برای آن اهمیتی خاص قائل است. در مورد اساتید، شاگردان و آثار و تالیفات وی اطلاعی در دست نیست.
عناوین مرتبط
نرم افزار جغرافیای جهان اسلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی. رده های این صفحه : تاریخ نگاران | تراجم

جملاتی از کاربرد کلمه ابوعبدالله محمد بن ابوبکر زهری اندلسی

۲-بخش دیگری بیان می‌کند که محمد بن ابوبکر پدر در حال مرگش ابوبکر را با وجود اینکه کودکی سه ساله بود رد کرد.
ویلفرد مادلونگ می‌نویسد مالک همیشه تسلیم محض علی بود و به عنوان وفادارترین و لایقترین یار علی مطرح بود. مرگ وی، علی را بسیار ناراحت کرد و علی این ناراحتی را ابراز کرد و در دیدار خود با شیوخ قبیله نخعی، مالک را مورد ستایش قرار داد. علی به محمد بن ابوبکر که از فرستادن اشتر به حکومت مصر، ناراحت شده بود، نامه‌ای نوشت و گفت که محمد را به خاطر کم‌طاقتی در جنگ با دشمنان یا عدم جدیت برکنار نکرده، بلکه وی را به حکومت جایی خواهد فرستاد که برایش اداره آن آسانتر باشد. وی در نامه خود به مالک اشاره کرد و گفت که وی یاری مخلص برای علی، سخت سر در جنگ با دشمنان بود و در رکابم کشته شد و من از او رضایت دارم و خدا نیز از او راضی باشد و پاداشش را دو چندان کند.
فاطمه (همچنین شناخته‌شده با نام قَریبه)، مشهور به امّ فَروَه، دختر قاسم بن محمد بن ابوبکر، از زنان محمد باقر و مادر جعفر صادق بود. نسب او هم از سوی پدر، هم از سوی مادر، به ابوبکر، خلیفه اول مسلمانان، می‌رسد. وی راوی حدیث بوده‌است.
یکی دیگر از فرمان‌روایان محلی تاجیکان خراسان، ملوک کرت یا کرت شاهان بودند و عبدالشکور حکیم در کتاب چهره‌های شگفت‌انگیز تاریخ این سلسله را به معرفی گرفته که فشردهٔ آن را اینجا می‌آوریم: مؤسس دودمان کُرت ملک شمس‌الدین محمد بن ابوبکر بوده و نسبش به سلاطین غوری می‌رسد.
محمد بن ابوبکر پسر ابوبکر اولین خلیفه از خلفای راشدین بود و پس از فوت ابوبکر، علی بن ابی طالب سرپرستی او را به عهده گرفت و در دامان علی بزرگ شد.
لارا وسیا وگلییری بر این باور است که احتمالاً به خاطر دیدگاه‌های سازش‌ناپذیر مالک با معاویه، علی که می‌خواست او از کوفیان دور باشد ابتدا وی را به امارت موصل و سپس به امارت مصر گماشت. مالک به جای محمد بن ابوبکر (که به خاطر جوانی، در امور جنگ و سیاست تجربه نداشت) به ولایت مصر انتخاب شد. علی وی را در هنگامی که می‌خواست دومین حمله خود به شام را سامان دهد، به سوی مصر فرستاد و این مهم نشانگر اهمیت مسئله مصر برای علی بود.