ابوعبدالله حارث محاسبی

معنی کلمه ابوعبدالله حارث محاسبی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حارث مُحاسِبی، ابوعبداللّه بصری، زاهد، واعظ، محدّث، عارف، فقیه و متکلم قرن سوم است.
وی در بصره متولد شد و در همان جا پرورش یافت.تاریخ تولد وی را حوالی دهه هفتم از قرن دوم و حدودآ در ۱۶۵ هجری ذکر کرده اند. برخی او را عَنَزی، منسوب به عَنَزه، از قبایل عدنانی ، دانسته اند.

جملاتی از کاربرد کلمه ابوعبدالله حارث محاسبی

قرن سوم قمری، تصوف گسترش یافت و از آداب ساده زاهدانه گذشت و به محبت و خدمت به خلق گرایید و تعینات و ظواهر متعدد طریقت پیدا کرد و ابعاد علمی (متأثر از فلسفه یونانی به‌خصوص در ارائه مفهومی وحدت وجود) را نیز محکم ساخت. در این قرن صوفیه در قالب یک فرقه و طبقه خاص اجتماعی با آداب خاص طریقت متشکل شدند و از سویی مورد انتقاد شدید فقها و متشرعان بودند. از جمله بایزید توسط متشرعان به عقیده اتحاد و حلاج به اعتقاد به حلول متهم شدند. از بزرگان صوفیه در سدهٔ سوم: حارث محاسبی، ذوالنون مصری، سری سقطی، بایزید بسطامی، سهل تستری، جنید بغدادی و حلاج می‌باشند.
حارث محاسبی را پرسیدند از صدق، گفت صادق آنست که باک ندارد اگر او را نزدیک خلق هیچ مقدار نباشد از بهر صلاح دل خویش و دوست ندارد که مردمان ذرّۀ از اعمال او ببینند و کراهیت ندارد که سرّ او مردمان بدانند که کراهیت داشتن آن، دلیل بود بر آنک دوست دارد نزدیک خلق جاه و این خوی صدّیقان نباشد.
جنید گوید از حارث محاسبی شنیدم که گفت هرگز نگفتم اللهُمَّ اّنّی اَسألُکَ التَّوْبَةَ مگر همه گفتم اَسْألُکَ شَهْوَةَ التَّوْبةِ.
وی به همراه حارث محاسبی، جنید بغدادی، ابومحمد بن رُوَیم و ابوالعباس بن عطا از جمله مشایخ عرفانی، مانند ابن خفیف شیرازی، شایسته آن بودند که مقتدا و پیشوای دیگران باشند؛ زیرا آنها علم و حقایق را به هم آمیخته بودند و در شریعت و حقیقت امام به‌شمار می‌آمدند. این موضوعی که قشیری بیان می‌کند دو نکته مهم را آشکار می‌سازد؛ یکی آنکه جایگاه عمرو در تصوف قرن سوم به اندازه‌ای بلند است که مرتبه او را در حدّ مقام جنید بغدادی و حارث محاسبی قرار می‌دهند. دیگر آنکه مشی وی با مرام عارفانه جنید بغدادی سازگار و موافق بوده‌است.
حارث محاسبی گوید جوانمردی آن بود که داد بدهد و داد نخواهد.
و حارث محاسبی، صاحب مذهب رضی اللّه عنه گوید: «الرّضا سُکُونُ الْقَلْبِ تَحْتَ مَجارِی الأحکام.»
شیوه کلی نگارش این کتاب، سبک خاطره‌نویسی است. در بسیاری از موارد آقا نجفی قوچانی علاوه بر خاطرات خود، آموزه‌های اسلامی و احکام دینی را ذکر کرده و آیات قرآن، روایات حدیثی و شعائر اخلاقی زیادی را در این زمینه مورد بحث قرار داده‌است. با اتخاذ این روش، آقا نجفی قوچانی به وضوح از سبک سنتی نوشتن شرح حال اسلامی استفاده کرده‌است: او، مانند دیگر علمای معروف اسلامی مانند حارث محاسبی و غزالی، به مطالب آموزنده و اخلاقی خاطرات خود اهمیت زیادی می‌داده‌است.
از استاد ابوعلی دقّاق شنیدم که گفت حارث محاسبی چون دست فرا طعام کردی اگر نه از حلال بودی رگی بر سرانگشت وی بجستی دانستی که حلال نیست نخوردی.
خواجه عبدالله انصاری، ابوالعبّاس بن مسروق را یکی از اساتید رودباری ذکر می‌کند: «نام وی احمد بن مسروق الطوسی سکن به بغداد و مات بها، در سنة تسع و تسعین و مائتین و گفتند که در صفر سنه ثمان و تسعین» والله اعلم. جنید از وی حکایت کند، از استادان بوعلی رودباری است شاگرد حارث محاسبی و سری سقطی و محمّد بن منصور و محمّد بن الحسین البرجلانی، باایشان صحبت کرده، از قدیمان مشایخ قومست و أجلّهٔ ایشان.» و شیخ عبدالرّحمن جامی نیز به احتمال بسیار با استفاده از همین منبع در نفحات الانس در شرح حال ابوالعبّاس بن مسروق آورده: «از طبقهٔ ثانیه است. نام وی احمدبن محمّد بن مسروق است. از اهل طوس است به بغداد ساکن شد و هم آنجا از دنیا برفت، در سنهٔ تسع و تسعین و مأتین و گفته‌اند در صفر سنهٔ ثمان و تسعین و مأتین و اللهّ تعالی اعلم. جنید از وی حکایت کند. از استادان ابوعلی رودباری است. شاگرد حارث محاسبی و سَریّ سَقَطی و محمّدبن منصور و محمّدبن الحسین البُرجلانی است. با ایشان صحبت داشته از قدمای مشایخ قوم است و أجلّهٔ ایشان.»
حارث محاسبی گوید سه چیز است که آنرا چون بیابند بدان بهره گیرند و ما آنرا گم کرده ایم، روی نیکو با صِیانت و آواز خوش با دیانت و دوستی با وفا.