ابوعبدالله جریر بن عبدالله بجلی

معنی کلمه ابوعبدالله جریر بن عبدالله بجلی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جَریرِ بْنِ عَبْدُاللّهِ بَجَلی، ابوعمرو یا ابـوعبـدالله (د ح۵۱ ـ ۵۴ق/۶۷۱ ـ ۶۷۴ م)، صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و از مردان مشهور نیمه نخست سده یک قمری است.
جریر بن عبدالله بجلی که از صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به شمار می رود، کنیه وی ابوعمرو بود
واقدی، محمد بن سعد کاتب، الطبقات الکبری، ج۶، ص۴۶۸، ترجمه محمود مهدوی دامغانی تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ش.
نسب او به بنی بَجیله، یکی از تیره های قبیله یمانی ازد می رسید.
کلبی، هشام، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۷۵ ـ ۳۷۶، به کوشش ناجی حسن، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
در مورد خصوصیات ظاهری او آمده است که وی دارای قد بلندی بود؛ به صورتی که بر بالای کوهان شتر می نشست و مردی بود، زیبا و دارای کمالات که او را یوسف امت می گفتند.
مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ (آفرینش و تاریخ)، ج۲، ص۷۹۶، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، نشر آگه، سال ۱۳۷۴ش.
...

جملاتی از کاربرد کلمه ابوعبدالله جریر بن عبدالله بجلی

علی نامه‌ای برای معاویه نوشت و آن را به دست جریر بن عبدالله بجلّی، فرماندار پیشین همدان که از سوی عثمان برگزیده شده بود، داد تا به دست معاویه برساند و از او بیعت بگیرد ولی معاویه به بهانه‌های گوناگون جریر را در آن سرزمین نگه داشت و در این مدت دمشق را آمادهٔ نبرد با علی کرد. 

از ۱ ذی‌الحجه ۳۶ (قمری) درگیری‌های سطحی بین دو طرف در جریان بود و پس از آن در محرم ۳۷ (قمری) به مدت یک ماه متارکه کردند. پس از به نتیجه نرسیدن مذاکرات، از اول ماه صفر درگیری‌های سنگینی به مدت ۱۱ روز در محلی به‌نام صفین که در ناحیه غربی عراق میان بالس و رقه است از سر گرفته شد. علی در آغاز خلافت، معاویه را از کارگزاری شام معزول و سهل بن حنیف را جانشین وی کرد. معاویه نپذیرفت و شام را زیر فرمان خود گرفت. پس از پایان جنگ جمل، علی، جریر بن عبدالله را به شام فرستاد تا از معاویه بیعت بگیرد. اما معاویه بیعت با علی را نپذیرفت و برای خون‌خواهی عثمان لشکری برای جنگ با علی آماده کرد. علی هم از کوفه عازم جنگ شد و در صفین جنگ سختی میان سپاه شام و عراق درگرفت. پس از نبردهای طولانی، سپاه علی در شرف پیروزی بود که با پیشنهاد عمروعاص، سپاه معاویه قرآن‌ها را بر سر نیزه کردند. با دیدن این صحنه گروهی از سپاه عراق جنگ را ترک کردند. علی مالک اشتر یا عبدالله بن عباس را برای نمایندگی و حکمیت انتخاب نمود؛ اما گروهی که جنگ را ترک کرده بودند، نپذیرفتند و ابوموسی اشعری را برگزیدند؛ بنابراین تعیین خلیفه به حکمیت میان عمروعاص و ابوموسی اشعری سپرده شد، لکن خلافت به معاویه سپرده و علی از آن عزل شد.
علی بی‌درنگ پس از کامیابی در ساکت‌کردن شورش طلحه و زبیر، به تدبیر امور شام روی آورد. معاویه حاکم سرزمین شام بود. او در زمان عمر، خلیفه دوم، به فرمانداری این منطقه گماشته و در زمان عثمان در آنجا تثبیت شده بود. میان شورش‌های طلحه و زبیر با شورش معاویه یک تفاوت اصلی بود که در مورد نخست، طلحه و زبیر به دنبال شورای خلافت و برگزیدن یک خلیفهٔ دیگر بودند، ولی معاویه ادعا می‌کرد که به خونخواهی عثمان برخاسته است و درخواست مجازات قاتلان وی را دارد. پوناوالا می‌نویسد علی معتقد بود که عثمان به این دلیل کشته شد که مردم به خاطر اعمال مستبدانهٔ وی تحت ظلم بودند؛ بنابراین آن‌ها مشمول مجازات نمی‌شوند. علی نامه‌ای برای معاویه نوشت و آن را به دست جریر بن عبدالله بجلّی داد تا به دست معاویه برساند و از او بیعت بگیرد ولی معاویه به بهانه‌های گوناگون جریر را در آن سرزمین نگه داشت و در این مدت دمشق را آمادهٔ نبرد با علی کرد.