معنی کلمه ابوحذیفه اسحاق بن بشر بخاری در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] ابوحذیفه، اسحاق بن بشر بن محمد بن عبدالله بن سالم بخاری (د ۱۲ رجب ۲۰۶ق/۱۱دسامبر ۸۲۱م)، راوی تاریخ و قصص بود. ابوحذیفه مولای بنی هاشم بود خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۲۶. ابوحذیفه در بلخ تولد یافت، در بخارا زیست و همان جا درگذشت. ابن حبان، محمد، المجروحین، ج۱، ص۱۳۵. در میان مشایخی که ابوحذیفه بدون واسطه از آنان روایت کرده است، به امام جعفرصادق (علیه السلام) نجاشی، احمد بن علی، الرجال، ج۱، ص۷۲. ... [ویکی حج] اسحاق بن بشر بن محمد قرشی هاشمی بخاری، اهل سنّت است اما صحابی و روایِ امام صادق(ع) نیز هست. کتابی دارد با نام "حفر زمزم". نجاشی نام کاملش را "إسحاق بن بشر أبوحذیفة الکاهلی الخراسانی" ثبت کرده و او را سنّی موثق توصیف کرده است. او در بلخ متولد شد ولی در بخارا ساکن بود. او در سال 206ق در بخارا وفات یافت. همه ی کتاب های او تاریخی است. برخی آثار او به این شرح است:
جملاتی از کاربرد کلمه ابوحذیفه اسحاق بن بشر بخاری
و در كتاب (البداية و النهايه ) در باره ذوالقرنين گفته : اسحاق بن بشر از سعيدبن بشير از قتاده نقل كرده كه اسكندر همان ذوالقرنين است ، و پدرش اولين قيصر رومبوده ، و از دودمان سام بن نوح بوده است . و اما ذوالقرنين دوم اسكندر پسر فيلبس بودهاست . (آنگاه نسب او را به عيص بن اسحاق بن ابراهيم مى رساند و مى گويد:) او مقدونىيونانى مصرى بوده ، و آن كسى بوده كه شهر اسكندريه را ساخته ، و تاريخ بنايشتاريخ رايج روم گشته ، و از اسكندر ذوالقرنين به مدت بس طولانى متاخر بوده .
و اينكه گفته اين حديث از احاديثى است كه تابعين آن رانقل كرده اند نه صحابه ، درست نيست براى اينكه او توجه نداشته كه حديث مورد بحث از(ابن عباس ) و (حذيفة بن اليمان ) روايت شده و در روايت ابن عباس (بطورى كهالدر المنثور آن را از اسحاق بن بشر، و ابن عساكر آن را از طريق جويبر، ومقاتل آن را از ضحاك نقل كرده اند) آمده : (همين كه چهره صبح نمايان شدجبرئيل دست به كار قريه هاى لوط شد و آنچه از مردان و زنان و ميوه ها و مرغان در آنهابود همه را گرد آورده در هم پيچيد و سپس زمين را از طبقات زيرين در آورده زيربال خود گرفت و به طرف آسمان دنيا بالا برد (تا جايى كه ) ساكنان آسمان دنياصداى سگها و مرغان و زنان و مردان را از زيربال جبرئيل شنيدند آنگاه آن سرزمين را پشت و رو به پايين انداخت و دنبالش رگبارى ازسنگريزه بر آن سرزمين بباريد، و سنگها براى آن بود كه اگر چوپانها و تجار در آنسرزمين باقى مانده اند آنها نيز به هلاكت برسند...)
دستورالمنجمین از نسخههای نجات یافته الموت است، که به دلیل دقت و امانتداری نویسندهناشناس، در ذکر منابع و نام مؤلفان کتب موجود در الموت اهمیت بسیاری دارد. نویسنده آن از اتباع حسن صباح بوده که بین سالهای ۴۸۷_۵۱۳ هجری آن را نوشتهاست. عنوان یکی از فصلهای کتاب، «فی حرکه الفلک مقبلا و مدبرا علی مذهب اصحاب الطلسمات» است. در آن به حرکت نوسانی شکل فلک اشاره شدهاست که به مدت ۶۴۰ سال حرکتی از مغرب به مشرق دارد که این حرکت را «اقبال فلک» نامگذاری کردند و ۶۴۰ سال بعد از آن حرکتی از سمت مشرق به مغرب است به نام «ادبار فلک». در ادامه توضیحاتی است از این دو حرکت و در آخر این فصل نام چندتن از نویسندگان و آثار آنها ذکر شدهاست؛ که میتوان به کتاب «التفهیم» نوشته ابوریحان بیرونی، «صورالکواکب» نوشته ابوجعفر خازن و کتاب «العالمین» اشاره کرد. در بخش تاریخی این کتاب مؤلف پس از یادآوری تعدادی از منابع که جدولهای خود را بر اساس آنها ایجاد کردهاست، نام آنها را ذکر میکند. «تورات»، «تاریخ یعقوبی» ابن واضح یعقوبی، «المبتدا» از ابوحذیقه اسحاق بن بشر قرشی و… از این نمونه کتب بودند. برای بررسی آثار موجود در کتابخانههای اسماعیلیان میتوان به اسناد بازمانده از نزاریان شام توجه کرد.
در الدر المنثور است كه اسحاق بن بشر و ابن عساكر هر دو از ابن عباس روايت كرده اندكه گفت : قوم نوح (عليه السلام ) آن جناب را كتك مى زدند (تا ازحال مى رفت ) پس او را در نمدى مى پيچيدند، و بهخيال اينكه جان داده ، به درون خانهاش مى انداختند، ولى او بهحال مى آمد و دوباره براى دعوت آنان از خانه بيرون مى شد، و اين وضع همچنان ادامهداشت تا اينكه از ايمان آوردن قومش مايوس گشت ، در اين زمان بود كه مردى بافرزندش نزد وى آمد در حالى كه آن مرد به عصايى تكيه داشت و به پسرش رو كرد وگفت : پسرم مواظب باش كه اين پير مرد تو را فريب ندهد.
و اينكه گفته اين حديث از احاديثى است كه تابعين آن رانقل كرده اند نه صحابه ، درست نيست براى اينكه او توجه نداشته كه حديث مورد بحث از(ابن عباس ) و (حذيفة بن اليمان ) روايت شده و در روايت ابن عباس (بطورى كهالدرالمنثور آن را از اسحاق بن بشر، و ابن عساكر آن را از طريق جويبر، ومقاتل آن را از ضحاك نقل كرده اند) آمده : (همين كه چهره صبح نمايان شدجبرئيل دست به كار قريه هاى لوط شد و آنچه از مردان و زنان و ميوه ها و مرغان در آنهابود همه را گرد آورده در هم پيچيد و سپس زمين را از طبقات زيرين در آورده زيربال خود گرفت و به طرف آسمان دنيا بالا برد (تا جايى كه ) ساكنان آسمان دنياصداى سگها و مرغان و زنان و مردان را از زيربال جبرئيل شنيدند آنگاه آن سرزمين را پشت و رو به پايين انداخت و دنبالش رگبارى ازسنگريزه بر آن سرزمين بباريد، و سنگها براى آن بود كه اگر چوپانها و تجار در آنسرزمين باقى مانده اند آنها نيز به هلاكت برسند...)
ثواب روشن كردن چراغ در مسجد حديث : 1 حدثنى محمد بن على ماجيلويه رضى الله عنه عن عمهمحمد بن ابى القاسم عن محمد بن على الصيرفى عن اسحاق بن بشر الكاهلى عن الحكم عنانس قال قال رسول الله صلى الله عليه و آله من اسرج فى مسجد من مساجد اللهعزوجل سراجا لم تزل الملائكه و حمله العرش يستغفرون له مادام فى ذلك المسجد ضوء منالسراج .