ابوحبه عامر بن ثابت

معنی کلمه ابوحبه عامر بن ثابت در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عامر بن ثابت بن نعمان بن امیه از تیره بنی ثعلبة بن عمرو بن عوف و از اوسیان است.
عامر بن ثابت به کنیه اش شناخته می شود که آن را ابوحبه، ابوحیه و ابوحنه آورده اند که شاید برخی تصحیف شده باشد. گروهی ابوحبه را صحیح تر دانسته اند. در نام و نشان وی نیز اختلاف هایی دیده می شود. او را مالک، عامر، عمرو، عمیر و ثابت خوانده اند و پدرش را عمرو، عمیر، ثابت، عبدعمرو و نعمان گفته اند. در میان اصحاب رسول خدا (صل الله علیه و اله) افرادی دیگر نیز با این کنیه دیده می شوند. این اختلاف در نام و نشان عامر بن ثابت شاید بر آمده از شهرت وی به کنیه و وجود اصحاب هم کنیه او باشد.
سلسله نسب
ابوحبه شهید در احد را از تیره بنی ثعلبة بن عمرو بن عوف شمرده اند. با کنار هم نهادن اطلاعات موجود در منابع، سلسله نسب او چنین است: عامر بن ثابت بن نعمان بن امیة بن امرؤالقیس (برک) بن ثعلبة بن عمرو بن عوف بن مالک بن اوس. ذکر این نسب در برخی از منابع، هماهنگی آن با اطلاعات کتاب جمهرة انساب العرب، و نیز نام بردن از ابی ضیاح بن ثابت بن نعمان بن امیة بن.. به عنوان برادر وی و نگاهی به نام اجداد عبدالله بن جبیر، فرمانده تیراندازان سپاه اسلام در جنگ احد که از عمو زادگان او به شمار می آید، ما را به این نکته رهنمون می شود که شهید در احد با کنیه ابوحبه، ابوحنه یا ابوحیه، عامر بن ثابت بن نعمان است. از این رو، عنوان مالک بن عمرو بن ثابت بن کلفة بن ثعلبه یا عناوین مشابه برای او درست به نظر نمی رسد. به سبب سکونت ابوحبه در منطقه بدر یا حضور وی در این جنگ، او را بدری خواندند و از آن رو که با اهالی مدینه به یاری رسول خدا (صل الله علیه و اله) شتافت، وی را انصاری گفتند. برخی منابع نام او را در شمار مسلمانان حاضر در جنگ بدر یاد کرده اند ؛ اما سمعانی حضور وی را در جنگ بدر نمی پذیرد. افزون بر گزارش هایی کوتاه از حضور او در بدر و شهادتش در احد، اطلاعاتی که ابعاد زندگی او را روشن کند، در دست نیست. گویا از وی فرزندی بر جا نماند. در سلسله اسناد برخی از روایت ها عنوان ابوحبه دیده می شود که فردی دیگر، جز ابوحبه شهید در احد است.
[ویکی حج] اَبوحَبَّه عامِر بن ثابت، از صحابه پیامبر اسلام(ص) و شهدای غَزوه اُحُد. وی از بنی ثعلبه از تیره های قبیله اوس است. از زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست. برخی گفته اند او در غزوه بدر حضور داشته است. به علت سکونتش در منطقه بدر یا شرکت در جنگ بدر وی را بدری هم نامیده اند. در سلسله سند برخی از روایات، از ابوحبه نامی یاد شده است که شخص غیر از ابوحبه شهید است.
عامر بن ثابت بن نعمان بن امیه از تیره بنی ثعلبة بن عمرو بن عوف و از اوسیان است. وی به کنیه اش شناخته می شود که آن را ابوحبّه، ابوحَیَّه و ابوحَنَّه آورده اند که شاید برخی از نام ها تصحیف شده باشد. گروهی ابوحبّه را صحیح تر دانسته اند. در نام و نشان وی نیز اختلاف هایی دیده می شود. او را مالک، عامر، عمرو، عمیر و ثابت خوانده اند و پدرش را عمرو، عُمَیر، ثابت، عبدعمرو و نعمان گفته اند. در میان اصحاب پیامبر اسلام(ص) افرادی دیگر نیز با این کنیه دیده می شوند. این اختلاف در نام و نشان عامر بن ثابت شاید بر آمده از شهرت وی به کنیه و وجود اصحاب هم کنیه او باشد.
سلسله نسب او را چنین دانسته اند: عامر بن ثابت بن نعمان بن امیة بن امرؤالقیس (برک) بن ثعلبة بن عمرو بن عوف بن مالک بن اوس. ذکر این نسب در برخی از منابع ، هماهنگی آن با اطلاعات کتاب جمهرة انساب العرب و نیز نام بردن از ابی ضیاح بن ثابت بن نعمان بن امیة به عنوان برادر وی و نگاهی به نام اجداد عبدالله بن جبیر، فرمانده تیراندازان سپاه اسلام در غَزوه اُحُد که از عمو زادگان او به شمار می آید، نشان می دهد که وآن که با کنیه ابوحبه، ابوحنه یا ابوحیه،در جنگ اُحُد شهید شده است، عامر بن ثابت بن نعمان است. از این رو، عنوان مالک بن عمرو بن ثابت بن کلفة بن ثعلبه یا عناوین مشابه برای او درست به نظر نمی رسد.

جملاتی از کاربرد کلمه ابوحبه عامر بن ثابت

عامر بن طفيل بن مالك و اربد بن قيس كه از شجاعان عرب بودند به عزمقتل آن حضرت نزد او آمدند ولى ميان آنها و حضرتش مانعى ايجاد شد و پيامبر صلى اللهعليه و آله بر آنان نفرين كرد؛ و عامر به مرض طاعون هلاك شد و اربد دچار صاعقه شدو سوخت و به هلاكت رسيد.
و در حليه الاولياء تاليف ابى نعيم آمده كه وى به سند خود از عامر بن ابى وقاص ازپدرش روايت آورده كه گفت : وقتى اين آيه نازل شد،رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) على و فاطمه و حسن و حسين (عليهماالسلام ) را نزدخود خواست ، آنگاه گفت : (بار الها اينانند اهل بيت من ).
338- ابو عمرو، عامر بن شراحيل كوفى الشعبى منسوب به شعب ، تيره اى از همدانبوده ، از صد و پنجاه تن از اصحاب روايت كرده و درسال 104 در كوفه درگذشته است . انساب سمعانى ، ص 336.
در يكى از همين تماسها، حضرتش به قبيله بنى عامر بن صعصعه وارد شد و خود را بهآنان معرفى كرد و آنان را به خداى عز و جل فراخواند. در ميان آنان مردى كه بيحره بنفراس (365) نام داشت ، گفت : به خدا سوگند اگر من اين جوان را از قريش بگيرم ،به وسيله او بر همه عرب تسلط مى يابم . آنگاه رو بهرسول خدا(ص ) كرد و پرسيد:
عقيل ، ام البنين كلابيه عليه السلام را براى حضرت على عليه السلام برگزيد كهقبيله و خاندانش ، بنى كلاب ، در شجاعت بى مانند بودند. (102) بنى كلاب از حيثشجاعت و دلاورى در ميان عرب زبانزد بودند، ولبيد درباره آنان چنين سروده است مابهترين زادگان عامر بن صعصعه هستم و كسى بر اين ادعا خورده نمى گرفت .الو براء، همبازى نيزه ها (ملاعب الاءسنة )، كه در عرب در شجاعت مانند او را نديدهبود، از همين خاندان است . (103)

1 - ((ابوالطفيل ، عامر بن واثله )) مى گويد:((اميرمؤ منان على (عليه السلام ) مردم رابراى بيعت به گرد خود آورد (60) ، عبدالرّحمن بن ملجم مرادى - لعنت خدا بر او باد -بر آن حضرت وارد شد تا بيعت كند، على (عليه السلام ) دوبار يا سه بار، او رابرگرداند، او باز آمد و سرانجام بيعت كرد، آن بزرگوار هنگام بيعت با ابن ملجم ،فرمود: چه چيز جلوگيرى مى كند بدبخت ترين اين امت را (از اينكه راه صحيح برود)سوگند به خداوندى كه جانم در دست اوست قطعا تو اين را با اين (محاسنم را با خونسرم ) رنگين مى كنى ، هنگام گفتن اين جمله ، دستش را بر صورت و سرش نهاد، وقتى كهابن ملجم برگشت و از آنجا رفت ، على (عليه السلام ) (خطاب به خود) فرمود.

محمد، فرزند عبدالله بن جعفر بن ابى طالب ، كه مادرش خوصا، دختر خصفة بن ثقيف (از بكر بن وائل ) بود، به دست عامر بن نهشل تيمى شهيد شد.
بعد از آنها سوارى نامدار از لشكر معاويه به نام عامر بن عامرى كه سر تا پا سلاحپوشيده بود و فقط چشمانش ديده مى شد، در ميان دو صف ايستاد و به شجاعت و دليرىخود فخر مى كرد، حجر بن عدى مى خواست به مصاف او برود مالك اشتر بر او سبقتگرفت ؛ عامر با نيزه به مالك اشتر حمله ور شد، مالك چنان نيزه اى بر پهلوى او زد،كه نيزه زره او را دريد و به پهلوى او رسيد، عامر بر زمين افتاد و جان داد. بلافاصلهمبارزى ديگر از لشكر معاويه به اشتر حمله كرد، اشتر او را هم مهلت نداد و به خاكانداخت و كشت .
وى فاطمه دختر حزام (108) بن خالد بن ربيعه بن وحيد بن كعب بن عامر بن كلاب بنربيعة بن عامر بن صعصعة بن معاوية بن بكر بن هوازن است .
و در روايت عامر بن سعد بن ابى وقاص آمده : اين دين پيوسته تا قيام قيامت برپاست وبر شما دوازده خليفه خواهد بود كه همگى از قريش اند. (975)