ابوبکر عبدالله بن طاهر طائی ابهری

معنی کلمه ابوبکر عبدالله بن طاهر طائی ابهری در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اَبوبَکْرِ اَبْهَری، عبداللـه بن طاهر بن حارث طائی (د ۳۳۰ق/۹۴۲م)، زاهد، عارف و عالم بود.
نسب او به حاتم طایی می رسد. وی در ابهر زاده شد، از بزرگان ناحیۀ جبال (عراقی عجم) بود و با یوسف بن حسین رازی (د ۳۰۴)، شیخ ری و قهستان، و مظفر قرمیسینی صحبت داشت و از آن دو تعلیم گرفت. ابهری با صوفیان بغداد هم ارتباط داشته، چنانکه از شبلی روایت حدیث کرده و با جنید و ابراهیم خواص صحبت داشته است.
شاگردان
بسیاری از بزرگان صوفیه ایران هم از صحبت وی بهره گرفته اند که از آن جمله می توان شیخ ابوبکر فراء ، ابوالعباس بردعی صوفی که از وی روایت کرده است. و نیز ابوالقاسم نصرآبادی را نام برد.
سفرها
ابوبکر سفری به مکه داشت و سفری دیگر به قزوین که در ۳۲۸ق انجام گرفت.
وفات
...

جملاتی از کاربرد کلمه ابوبکر عبدالله بن طاهر طائی ابهری

عبدالله بن طاهر دارای توقیعی در فرمان‌های سیاسی خویش بود که بدین شرح است: «من سعی رعی و من لزم المنام رای الاحلام» و بنابر روایت سُکری مَروَزی، توقیع مذکور اقتباسی از انوشیروان بود که توسط عبدالله به زبان عربی ترجمه شد و اصل آن بدین صورت است: «هرک رود گرد، هرک خسبد خواب بیند».
در این زمان طبق گفته طبری چون افشین شنیده بود که مازیار اسپهبد طبرستان همانند او با عبدالله بن طاهر خصومت دارد پس به صورت پنهانی برای مازیار نامه فرستاد و اورا از راه برانگیختن طمع به مخالفت با عبدالله شوراند.
عبدالله بن طاهر به بهانه اینکه مازیار دستورهای مالیاتی سختی مقرر کرده، وی رعایا را بر ضد مالکین تحریک نمود و باعث نفاق میان مردمان شد و در آخر مازیار را مجبور به مذاکره کردند. مذاکرات و نتیجه موقتی آنها به طرق مختلف روایت شده: سرانجام به علت خودداری مازیار از تسلیم گنج‌های خویش کار به تصادم میان مازیار و یکی از عموهای عموهای عبدالله بن طاهر، و به هجوم مشترک سپاه طاهریان و خلیفه بر ضد مازیار؛ قهرمان ملی منجر گشت و مازیار به اسارت طاهریان افتاد و به سامره فرستاد شد و در آنجا (۸۴۰ میلادی-۲۲۵ هجری) در اثر ۴۵۰ ضربه تازیانه در گذشت.
عبدالله بن طاهر پس از گذشت ۱۵ سال و حکومت بر مناطق مهم ایران سر انجام در نیشابور در گذشت.
چون (ابوعميثل ) را به نزد عبدالله بن طاهر اجازه ورود ندادند، سرود: در گاهى كهورود به آن را بدين سان كوچك مى بينم ، ترك مى گويم . اگرروزى براى اذن ورودبه آن ، نردبانى نيابم ، براى ترك ديدار آن ، راهى مى جويم .
نزدیکان خلیفه همچون اسحاق بن ابراهیم نیز در نزد معتصم، به تمجید از عبدالله بن طاهر می‌پرداختند.
عبدالله در ابتدا قصد داشت تا پوشنگ را مقر حکومت خویش قرار دهد اما کوچک بودن این شهر و تعدد سپاهیان او، مانع از این اقدام شد. عبدالله نیز نیشابور را به علت مزایایی که آن را مناسب پایتختی قرار داده بود، به عنوان مرکز حکومت خویش برگزید که از آن جمله آب و هوای نیکو را بیان می‌دارند. چنان‌که عبدالله بن طاهر نیز در پاسخ به چرایی گزیدن این شهر به پایتختی، هوای قوی، مردم سر به زیر و دارای عمر زیاد را عنوان کرده است. همچنین ثعالبی نیز از پاکیزگی هوای این شهر در نزد یکی از طاهریان یاد کرده است.
پس از طاهر ذوالیمینین جانشینان او ۵۰ سال حکومت خراسان را داشتند و در بغداد نیز با نفوذ بسیار چندی در مقام شُرطه بودند. معروف‌ترین امیر طاهریان، پس از طاهر ذوالیمینین، عبدالله بن طاهر است که مردی دانا و دادگر بود و با آن که نام خلیفه را در خطبه نماز جمعه می‌آورد و هر ساله بخشی از خراج خراسان را به دربار خلافت می‌فرستاد، امّا به خلیفه اجازه دخالت درامور داخلی خراسان را نمی‌داد. این امیر دانشمند در آبادانی نیشابور بسیار کوشید. به کشاورزی توجّهی خاص داشت و از همین رو به فرمان او کتابی دربارهٔ راه نگه‌داری از قنات‌ها نوشته شد. [نیازمند منبع] دربارِ او محلّ رفت‌وآمد دانشمندان و شاعران و نویسندگان پارسی‌زبان بود. آخرین امیر طاهریان، محمّد بن طاهر، به دست یعقوب لیث زندانی شد. وی پس از مرگ یعقوب آزاد گردید و دوباره به مقام ریاست شهربانی بغداد رسید. امّا دیگر نتوانست حکومت خراسان را به دست آورد.»
با پیروزی بر ابن سری، عبدالله وارد فسطاط شد و پس از ارسال گزارش فتح مصر برای مأمون، با هدف تسخیر اسکندریه، بدان ناحیه حرکت کرد. شورشیانی که پیش از این، حرکت عظیمشان در قرطبه توسط حَکَم بن هُشام اموی شکست یافته بود، با کوچ به مصر و بهره‌گیری از نبردهای داخلی حاکم بر آن، اسکندریه را به تصرف خویش درآوردند و وارد نبردهای جاری نیز شدند. اما آوازه و شهرت عبدالله بن طاهر به گونه‌ای رواج یافته بود که با حرکت او به سمت اسکندریه، اندلسی‌ها امان خواستند و در ربیع الاول سال ۲۱۲ ه‍.ق/ ۸۲۷ م اسکندریه را با هدف جزیرهٔ کرت ترک گفتند. بسیاری از بزرگان موفقیت عبدالله در بازگرداندن آرامش به مصر را تبریک گفتند و مأمون نیز از این امر اظهار خرسندی نمود و نامه‌ای به عبدالله نگارش نمود که در آن شدت علاقهٔ خویش به وی را به نمایش گذاشت.
به عنوان مثال ابوزکریا فراء کتاب البهی یا الب‌ها را برای عبدالله بن طاهر به نگارش درآورد یا کتاب فی الصِّداع و عَلَلَه و اوجاع و جمیع اَدویته و السِدر و العِلَلِ المُولده در زمینهٔ سردرد و داروهای مربوط به آن، توسط یوحَنا بن ماسویه برای عبدالله نگارش شد.