معنی کلمه ابوالمطرف احمد بن عبدالله در دانشنامه اسلامی
ابوالمطرف مقدمات علوم را در شقر فراگرفت و سپس راهی بلنسیه شد تا دانش خویش را نزد استادان آن شهر کمال بخشد. در ابتدای طلب علم، به حدیث و روایت عنایت شدیدی داشت و از اساتید این علم حدیث بسیار شنید. سپس به معقولات و اصول فقه پرداخت. او به علوم ادبی نیز علاقه داشت.
در راه تحصیل علم، به شهرهای مختلف اندلس سفر کرد. با آنکه تاریخ دقیق سفرهای ابوالمطرف و مدت اقامت و دانش اندوزی او معلوم نیست، از قراین چنین پیداست که دست کم دو دهه از عمر وی در این کار سپری شده اما این سال ها یکسره به تحصیل دانش نگذشت. در واقع ابوالمطرف که به روایتی، سخت دلبسته جاه و مال بود، از همان آغاز، اندیشه راهیابی به دربار امیران و بزرگان را در سرمی پروراند. به همین سبب، بسیار زود در سلک کاتبان درآمد و تمامی سال های عمر وی در کار کتابت و قضا در شهرهای اندلس و مغرب گذشت.
آنچه اکنون مایه افتخار اوست، گذشته از ارزش ادبی آثار وی که چندان متمایز از آثار نویسندگان بزرگ اندلس نیست، همانا آگاهی های تاریخی سودمندی است که وی ضمن رسایل رسمی و غیررسمی خود، درباره جنبه های گوناگون حیات سیاسی و اجتماعی اندلس،در عصر انحطاط و از هم پاشیدگی آن و نیز مغرب به دست داده است. بخشی از رسایل او مربوط به دروه حکومت فرمانروایانی است که پس از سقوط موحدون در اندلس سربرآوردند (عصر سوم ملوک الطوایف) و در کتاب های تاریخ، آگاهی های چندانی از حکومت آنان در دست نیست. در بررسی شرح حال ابوالمطرف و آنچه از رفتار و کردار وی نقل شده، نشانه هایی می توان یافت که برای پی بردن به جنبه هایی از منش و شخصیت او و همتایانش سودمند است.
دلبستگی وی به مناصب دیوانی و دولتی که او را به قلمروهای متفاوت و دربارهای گوناگون کشانید،در عین حال با نوعی زیرکی و انعطاف پذیری همراه بود که مانع گرفتار شدن او در ورطه های سهمناکی می شد که برخی از همکاران او، از جمله دوستش انبار، را به کام مرگ کشانید. این ویژگی های وی البته با اوضاع سیاسی آن عصر که هوس های فرمانروایان و گردبادهای سیاسی بر آن حاکم بود، سازگاری داشت و در واقع می توان گفت که فرصت طلبی و عافیت جویی طبقه ای از ادیبان و کاتبان درباری که ابوالمطرف نمونه شاخص آن است، نه صرفاً خصوصیتی اخلاقی، بلکه پدیده ای اجتماعی بود که با ساختار سیاسی و شیوه حکومت در آن عصر پیوند داشت. با اینهمه، علایق او را نمی توان یکسره در جاه و مقام خلاصه کرد.آنچه در رسایل غیر رسمی او می بینیم،چهره مردی است که پیوندهای اجتماعی و علایق خانوادگی را سخت ارج می نهد و مشغله های دیوانی، مانع توجه به مسائل و نیازهای مردم نیست.
وی خود در اجازه ای که در اواخر عمر به یکی از شاگردان خویش داده، تنی چند از مشایخ بزرگ خود و آثاری را که نزد آنان خوانده، برشمرده است: