ابوالفتح محمد اصفهانی

معنی کلمه ابوالفتح محمد اصفهانی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابوالفتح محمد اصفهانی (ابهام زدایی). ابوالفتح محمد اصفهانی ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • ابوالفتح محمد بن احمد اصفهانی، از محدثین قرن پنجم هجری و متولد اصفهان• ابوالفتح محمد بن قاسم اصفهانی، از دانشمندان قرن پنجم و ششم هجری در اصفهان
...

جملاتی از کاربرد کلمه ابوالفتح محمد اصفهانی

پس از به پایان رسیدن حکومت تیموریان در سال ۹۰۵ ه. ق شاه اسماعیل صفوی سلسله صفویه را درایران تشکیل داد وبا برانداختن حکومت‌های ملوک الطوایفی و متمرکز ساختن دستگاه‌های دولتی و تحکیم مبانی دینی و ملی به ترویج صنعت وحرف و آباد نمودن شهرها همت گماشتند. یکی از مهم‌ترین مشکلات حکومت صفوی در بخش‌های شرقی ایران به ویژه خراسان و از جمله شهر اسفراین حملات شیبک خان اوزبک بود. در اوایل حکومت صفوی یعنی در سال ۹۰۵ ه. ق ابوالفتح محمد حسین میرزا پسر سلطان حسین بایقرا حکمرانی اسفراین را بر عهده داشت در همین سال از استرآباد تا نیشابور را به تصرف خود درآورد (ترابی طباطبایی و سعید سلیمانی ،۱۳۸۶: ۱۴۵).
پس از فرار از میدان جنگ سلطان حسین دوم توسط علیمردان خان کور شد اما اجازه یافت نزد بازماندگانش در کربلا برگردد. او مابقی عمر خود را به عنوان فردی مذهبی گذراند و از سیاست دور بود. کریم خان زند خواست برای معیشت وی مقرری معین کنند اما وی قبول نکرد. او احتمالا با شاهزاده خانمی صفوی تبار ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد تهماسب میرزا که به مرض آبله در کودکی از دنیا رفت و ابوالفتح محمد میرزا که در زمان مرگ پدر دو سال داشت. در نهایت حسین میرزای دوم در جوانی در سال ۱۱۸۹ (۱۷۷۵) از دنیا رفت و در کربلا دفن شد.
آقامحمدخان پس از ترک تفلیس سپاهش را راهی دشت مغان کرد و در ۱۷۹۶ م. آنجا را به عنوان اردوی زمستانی خود برگزید. دشت مغان جایی بود که نادرشاه در ۱۷۳۶ م، بزرگان ایران را گرد آورد و رسماً خودش را پادشاه ایران اعلام کرد. آقامحمدخان تا آن روز از پذیرش عنوان شاهی خودداری کرده بود، بخشی به دلیل احترام به ابوالفتح محمد میرزا، یک مدعی عضو سلسله صفوی و بخشی به دلیل اینکه هنوز همه ایران را زیر پرچم خود متحد نساخته بود. با این وجود، به نظر می‌رسد که یک تاج‌گذاری غیررسمی پیش از آن انجام شده بود؛ چنان‌که فارسنامه ناصری می‌نویسد: «در شهر طهران در روز یکشنبه یازدهم جمادی‌الاول همین سال ۱۲۰۰ (هـ. ق) بر اریکه جهانبانی نشست و فرمود تا تمامیت ممالک ایران را تحت اختیار خود نیارم نام شاهی بر خود نگذارم.»
ابوالفتح محمد شهرستانى صاحب كتاب (ملل ونحل ) منسوب به (شهرستان ) - به فتح شين - است . يافعى در تاريخ خويش گفتهاست (شهرستان ) نام سه شهر است . يكى در خراسان - ميان نيشابور و خوارزم و دومى ،روستايى است در ناحيه نيشابور و سومى ، شهرى است به فاصله يك ميلى اسفهان . وابوالفتح ، منسوب به (شهرستان ) نخستين است .
پیرایهٔ اسلام ، ابوالفتح محمد آن نزد شهنشاه جهان خاص و مقرب
این گروه منسوب به دشت بیاضی می‌باشند و عقیده داشتند که امام صادق زنده‌است و جاوید و او مهدی قائم است، و می‌گفتند که او گفته‌است: «اگر هر آینه کسی بر شما فراز آید و بگوید که مرا بیمار یافته و مردهٔ مرا شسته و کفن کرده‌است باور نکنید و بدانید که من سرور شما و دارندهٔ شمشیر هستم.» ابوالفتح محمد بن عبدالکریم شهرستانی گوید:
علاءالدین و الدنیا ابوالفتح محمد سنجر بن تكش، مشهور به سلطان محمد خوارزمشاه، نامدارترین پادشاه امپراتوری خوارزمشاهی بود. او فرزند علاءالدین تکش خوارزمشاه و ترکان خاتون بود. او ابتدا قطب‌الدین لقب داشت اما پس از به سلطنت رسیدن لقب پدر را برای خود برگزید. وی در ربیع الآخر سال ۵۹۳ هجری / ۱۱۹۷ میلادی پس از مرگ برادرش ناصرالدین ملکشاه به ولیعهدی پدرش رسید. در سال ۵۹۵ قمری/ ۱۱۹۸ میلادی، خلیفهٔ عباسی، الناصر لدین الله، به همراه خلعت تکش، برای قطب‌الدین محمد نیز خلعت فرستاد. محمد خوارزمشاه در ۲۰ شعبان ۵۹۶ قمری/ ۱۱۹۹ میلادی، بر تخت سلطنت نشست. پس از مرگ تکش، قلمرو خوارزمشاهیان دچار آشفتگی‌هایی شد؛ در خراسان بزرگ، هندو خان، فرزند ملکشاه، ادعای جانشینی کرد، ضد عموی خود شورید، به دربار غوریان پناه برد و این سرآغازی برای جنگ‌های بین غوریان و خوارزمشاهیان بود، که سرانجام در سال ۵۹۹ قمری / ۱۲۰۲ میلادی، شهاب‌الدین غوری با سلطان صلح کرد و در نتیجه، شمال خراسان و شهر مروالرود به قلمرو خوارزمشاه اضافه شد؛ با مرگ شهاب‌الدین غوری در سال ۶۰۲ قمری / ۱۲۰۷ میلادی و جانشینی غیاث الدین محمود غوری و اختلافات داخلی غوریان، سلطان هرات و بلخ را نیز به قلمرو خود افزود. در همین زمان سیستان و مازندران نیز مطیع سلطان گشتند؛ در آغاز سال ۶۰۳ هجری / ۱۲۰۸ میلادی، سلطان محمد بزرگترین پادشاه مسلمان عصر خود بود.
آقامحمدخان قاجار در سال ۱۷۸۶ میلادی برابر با سال ۱۲۰۰ هجری قمری در تهران که به تازگی آن را پایتخت خود کرده بود اعلام حکومت کرد اما به احترام ابوالفتح محمد میرزا (از اعضای دودمان صفوی که مدعی پادشاهی ایران بود) عناوین سلطنتی مانند «شاه» بر خود ننهاد. در همین زمان او باباخان را ولیعهد خود کرد.