ابوالحسن کوشیار دیلمی

معنی کلمه ابوالحسن کوشیار دیلمی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کوشیار دیلمی دانشمندان اخترشناس ، متولد حدود ۳۲۰ و متوای ۴۰۰ قمری است.
تمدن فاخر اسلامی در قرن چهارم هجری در پاسخ گویی به نیازهای مردمان آن روزگار، بسیار توان مند بود. دامنه ی دانایی مسلمانان به یمن آموزه های ناب و الهام بخش قرآن ساحت های پیچیده و گوناگون حیات آدمیان را درنوردید و الگویی شامل و شامخ روبه روی چشم جهانیان نهاد. از تحقیقات ژرف و پردامنه ـ و ارائه ی پاسخ روشن ورسا ـ در بنیادی ترین پرسش های دینی و فلسفی تا برآوردن جزئی ترین نیازهای روزمره انسانی، گستره ی تلاش های این تمدن را بازمی تاباند. در این میان مسلمانان از نگاه کردن به آسمان و مطالعه ی خورشید و ستارگان نیز غافل نماندند و فصل مشبعی از تلاش طاقت فرسای دانشمندان اسلامی در پایه ریزی و بسط دانش ستاره شناسی و ریاضیات گشوده گشت. یکی از دانشمندان نامداری که در بسط اخترشناسی خوش درخشید و در واقع ستاره ی آسمان دانش نجوم در عهد تمدن اسلامی گردید، «کیا ابوالحسن گوشیار (کوشیار) بن لبان با شهری گیلانی دیلمی» است. با آن که آثار ارزنده و ماندگاری در دانش ریاضیات و نجوم از خود به یادگار نهاده است، اما متاسفانه آگاهی چندانی از چگونگی زیست او در دسترس نیست. آن چه باید نخست نسبت به این شخصیت بلندآوازه و در عین حال مهجور! ـ توضیحش در پایان نوشتار خواهد آمد ـ پرداخت، نام و شهرت او است. لقب «کیا» در فرهنگ گیلکی به امیران و صاحب منصبان و بزرگ زادگان اطلاق می شد. این امر، خود نشاندی مکانت و اصالت خاندان کوشیار دیلمی است. درباره ی واژه ی «کوشیار» یا «گوشیار» و معنای آن از ناحیه ی محققان، آرای متفاوتی ابراز شده است. برخی بر این باورند که صورت صحیح آن «گوشیار» است. استدلال آنان این است که متون علمی معتبر تمدن اسلامی به زبان عربی بود و چون در عربی قدیم، حرف گاف تلفظ نمی شد، لاجرم به صورت «کوشیار» نوشته شد. طبق این نظر، «گوش» واژه ای باستانی و چندین معنا دارد: یکم ـ فرشته ای که مدبر مهمات خلق است. این معنا، تداعی کننده ی «رب النوع» در نظریه ی فلسفی «مثل افلاطونی» است که در فلسفه ی اسلامی از سوی فیلسوفان مکتب اشراق و حکمت متعالیه به رسمیت شناخته شده است. دوم ـ فرشته ای که اداره کننده ی امور ستوران سودمند است. سوم ـ گوش یا گئوش (واژه ای اوستایی) به معنای «جهان و زندگی» است. چهارم ـ روزی که در آن «پارسیان» به جشن و شادمانی می پرداختند. کلمه ی «یار» را هم برخی «مددکار» و بعضی «داده» معنا کرده اند که در صورت پیوست این دو واژه (گوش + یار)، معنایش با توجه به آن چه گفته آمد، روشن می گردد. در برخی مصادر محلی، «گوشیار» را «نیک بخت» معنا کرده اند. در برابر این نظر، پاره ای از محققان همان صورت «کوشیار» را درست تر پنداشته و به معنای «عظمت» و بزرگی گرفته اند. نام پدر کوشیار، «لبان» است. این کلمه، واژه ای اصیل و دیلمی و به معنای «شیر شجاع» است. درباره ی پسوند «باشهری» گوشیار، بعضی از مورخان آن را مرکب از «باشه (آفتاب) + ری» می انگارند با این توضیح که گوشیار، مدت مدیدی در شهر ری اقامت داشته و چون به عنوان حکیم و اخترشناسی بزرگ شهره بوده است، لقب «آفتاب ری» را به او داده اند.
تولد کوشیار
از تاریخ ولادت کوشیار، آگاهی دقیقی در اختیار نیست، اما با عنایت به آثاری که از او باقی مانده و در آن از سال های ۳۴۲، ۳۵۳، ۳۸۲ و پس از ۳۹۷ هـجری قمری یاد می کند، نیز به تالیف کتابی در سال ۳۴۲ هجری قمری اشاره دارد، می توان پی برد که او تقریبا در حدود سال های «۳۲۰-۴۰۰ هجری قمری» و بلکه افزون تر می زیسته است. گویا کوشیار، منجم وشمگیر و قابوس بن وشمگیر از پادشاهان دیلمی آل زیار بود که بر بخش اعظمی از سرزمین ایران، همانند ری و گرگان و همدان و اصفهان و بخش های دیگر حکم فرما بودند. از ویژگی های مهم حکومت زیاریان و آل بویه، آن بود که پس از آشنایی با منش و نگرش والای علویان ـ که به خاطر تهدید خلفای عباسی به آن سامان پناه آورده بود ـ آیین اسلام را شوق مندانه به همراه مذهب تشیع پذیرفتند و سیاست حمایت از عالمان و فقیهان بزرگوار شیعی را در پیش گرفتند. برخی از تاریخ نویسان از شخصیتی دیگر به نام امیر ابراهیم گوشیار هم اسم می آورند که از جمله بزرگان و امیران دانشمند دیلمان لاهیجان و املش به حساب می آمد. این امر، دیلمی بودن کیا ابوالحسن کوشیار گیلانی را برای آنان قطعیت می بخشد، حتی این احتمال که آن دو نسبت خویشاوندی با هم داشته باشند، دور از واقع ندانسته اند.
ویژگی های چشم نواز
← آزادگی و مناعت طبع
...

جملاتی از کاربرد کلمه ابوالحسن کوشیار دیلمی

ابوالحسن کوشیار دیلمی، ریاضیدان و منجم معروف ایرانی و استاد ریاضیات و نجوم بوعلی سینا که در قرن ششم کتاب وی به زبان چینی ترجمه و در چین تدریس می‌شد، اهل گیلان بود.
کیا ابوالحسن کوشیار بن لبّان باشهری گیلانی یا دیلمی (حدود ۹۴۰–۱۰۱۰ میلادی / ۳۳۰–۴۰۰ هجری) دانشمند برجسته ایرانی ریاضی‌دانو ستاره‌شناس و طراح ابزارهای اخترشناسی از اهالی گیلان بود او در گسترش علم ریاضیات و ستار شناسی در ایران و جهان اسلام و حتی اروپا و دوره های بعد در دوران شکوفایی اسلامی و پس از ان نقش مهمی داشته است کاربرد تابع تانژانت، شرح کامل دستگاه شصت‌گانی و نوشتن اعداد صحیح و کسری از کارهای اوست.