ابوالحسن محمد بن احمد طباطبایی حسنی

معنی کلمه ابوالحسن محمد بن احمد طباطبایی حسنی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] از اواخر سدۀ ۲ ق/۸ م گروهی از علویان حجاز و عراق بر اثر شرایط نامساعد سیاسی در قلمرو خلافت عباسیان و آزار امیران ترک نژاد آنان، به ایران که در آن روزگار گردن فرازی های عباسیان را بر نمی تافت، پناه آوردند. یکی از شخصیت های این خاندان، ابوالحسن محمد بن احمد معروف به ابن طباطبا است.
ابوالحسن محمد بن احمد معروف به ابن طباطبا (د ۳۲۲ ق/۹۳۴ م)، عالم، ادیب، شاعر، محقق و نویسنده.گفته شده است که وی در اصفهان پا به جهان نهاد و در همان جا رشد یافت و تا پایان عمر در این شهر زیست و در همان جا درگذشت.از این رو به ابن طباطبای اصفهانی شهرت یافت.
محیط طباطبایی، محمد، «شوخی جدی»، ج۱، ص۴۰، یغما، س ۱۸، شم ۱، فروردین ۱۳۴۴ش.
گرچه وی در دوران ناتوانی سیاسی عباسیان می زیست و در آن روزگار بازار سیاست و مبارزه گرم بود، اما او یک سره به کارهای علمی و ادبی و شعر و شاعری پرداخت و عمری را به آسودگی به سر آورد. از رفاه و دارایی بسیار نیز بهره مند بود.بیش ترین شهرت او توجه به شعر و شاعری به زبان عرب است.شعرهای او را متوسط دانسته اند، اما وی را در نقد ادبی تونا خوانده اند.
امین، محسن، اعیان الشیعه، ج۹، ص۷۳ ۷۴، بیروت، ۱۴۰۳ ق/۱۹۸۳ م.
برخی از آثار او بدین قرار است: المدخل فی معرفه المعمّی من الشعر، الشعر و الشّعراء، تهذیب الطبع، فرائد الدّرّ،
امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۳، ص۳۴۰، بیروت، ۱۳۸۷ ق/۱۹۶۷ م.
...

جملاتی از کاربرد کلمه ابوالحسن محمد بن احمد طباطبایی حسنی

بـاز در خـصـال بـه سـند خود از محمد بن احمد دقاق روايت كرده كه گفت : نامه اى به امامابـوالحسن دوم (عليه السلام ) نوشتم ، و از مسافرت در روز چهارشنبه آخر ماه پرسيدم ،در پـاسـخـم نـوشـتـنـد: كـسـى كـه در چـهـارشـنـبـه آخـر مـاه عـلى رغـماهـل طيره (و خرافه پرستان ) مسافرت كند، از هر آفتى ايمن خواهد بود، و از هر گزندىمحفوظ مانده ، خدا حاجتش را هم بر مى آورد.
93-مقتل المقرم ص 235 به نقل از كشكول شيخ بهايى ج 2 ص 91 ط مصر از كتابالزيارات محمد بن احمد بن داود قمى . و سيد بن طاووس در مصباح الزائر. مساحت زمينخريدارى شده را چهار ميل در چهار ميل گفته اند.اهل لغت هر ميل را انتهاى مسافت ديد معمولى يك نفر كه معمولا دو كيلومتر است مى دانند؛بنابراين ، مساحت آن زمين 64 كيلومتر مربع خواهد بود.
حديث : 1 حدثنى محمد بن الحسن رضى الله هعنهقال حدثنى محمد بن يحيى عن محمد بن احمد عنسهل بن زياد عن جعفر بن محمدبن بشار عن عبيدالله عن درست عن ابراهيم بن عبداالحميد عنابى ابراهيم موسى بن جعفر عليه السلام قالقال رسول الله صلى الله عليه و آله للمريض اربعحصال يرفع عنه القلم و يامر الله الملك يكتب لهكل فضل كان يعمله فى صحته و يتتبع مرضهكل عضو فى جسده فيستخرج ذنوبه منه فان مات مات مغفورا له و ان عاش عاش مغفورا له .
حديث : 47 ابى رحمهقال حدثنى احمد بن ادريس عن محمد بن احمد عن الحسين بن عبيدالله عن الحسن بن على ابىعثمان عن محمد بن فضيل عن اسحاق بن عمار عن ابى عبدالله عليه السلامقال ما بين قبر الحسين بن على عليه السلام الى السماء السابعه مختلف الملائكه .
ثواب جارو كردن مسجد   حديث : 1 حدثنى محمدبن موسى رضى الله عنهقال حدثنى محمد بن يحيى العطار عن محمد بن احمد عنسهل بن زياد عن جعفر بن محمد بن بشار عن عبدالله الدهقان عن عبدالحميد عن ابى ابراهيمعليه السلام قال قال رسول الله صلى الله عليه و آله من كنس المسجد يوم الخميس ليلهالجمعه فاخرج منه التراب قدر ما يذرى فى العين غفر الله له .
در روایت محمد بن احمد بن مسلم مطهری فقط ۵۴ دعا چنان‌که امروزه هم از صحیفه می‌بینیم موجود است؛ بنابراین از اصل صحیفه ۲۱ دعا افتاده‌است و در حال حاضر آنچه از صحیفه کامله سجادیه باقی‌مانده‌است، همین ۵۴ دعاست.
حديث : 1 ابى رحمه اللهقال حدثنا محمد بن يحيى عن محمد بن احمد عن موسى بن جعفر عن عبيدالله بن عبدالله عنواصل بن سليمان عن عبدالله بن سنان عن ابى عبدالله عليه السلامقال قال رسول الله صلى الله عليه و آله ما من صلاه يحضر وقتها الا نادى ملك بين يدىالناس ايها الناس ‍ قوموا الى نيرانكم التى اوقدتموها على ظهور كم فاطفئوهابصلاتكم .
ثواب شستن سر با خطمى   حديث : 1 حدثنى احمد بن محمد بن يحيى العطار رضى الله عنهعن ابيه عن محمد بن احمد عن موسى بن عمر عن بن سنان عن ابى سعيد القماط عن عمربنيزيد عن ابى عبدلله عليه السلام قال غسل الراس ‍ بالخطمى امام من الصداع و براء منالفقر و طهور للراس من الحزازه .
ثواب قرائت سوره بينه   حديث : 1 ابى رحمه الله عن محمد بن يحيى عن محمد بن احمد عنمحمد بن حسان عن اسماعيل به مهران عن الحسن عن سيف بن عميره عن ابى بكر الحضرمى عنابى جعفر عليه السلام قال من قرا سوره لم يكن كان بريئا من الشرك وادخل فى دين محمد صلى الله عليه و آله و بعثه اللهعزوجل مومنا و حاسبه حسابا يسيرا.
در سال 354 وارد كوفه شد و از مشايخ آنجا استماع حديث كرد. از جمله (محمد بن بكراننقاش ) (احمد بن ابراهيم بن هارون )، (حسن بن محمد بن سعيد هاشمى )، (على بنعيسى )، (حسن بن محمد مسكونى ) و يحيى بن زيد بن عباس بن وليد). در آنسال براى زيارت بيت الله الحرام و انجام مناسك حج عازم حجاز شد و در بين راه در همداناز (قاسم بن محمد بن احمد بن عبدويه ) و(فضل بن فضل بن عباس ‍ كندى ) و (محمد بنفضل بن زيدويه جلاب ) حديث شنيده و نقل كرده است .