ابوالحسن قطب شا

معنی کلمه ابوالحسن قطب شا در لغت نامه دهخدا

ابوالحسن قطب شاهی. [ اَ بُل ْ ح َ س َ ن ِ ق ُ ] ( اِخ ) هفتمین و آخرین از سلاطین قطب شاهی در غلکنده ، فرزند عبداﷲ قطب شاه. او در سال 1083 هَ. ق. بسلطنت موروث رسید و در 1098 مغلوب عالمگیر پادشاه مغول هند شد و در 1112 در حبس درگذشت.

جملاتی از کاربرد کلمه ابوالحسن قطب شا

عبدالله قطب‌شاه پسری نداشت از این رو یکی از سه داماد او، یعنی ابوالحسن قطب‌شاه معروف به «تاناشاه» در سال ۱۶۷۲ م به حکومت دکن رسید که آخرین پادشاه سلسلهٔ قطب‌شاهیان است.
در اين روزگار قطب شاه هفتم (سلطان عبدالله ) در گذشت و يكى از دامادهايش كه در سلكصوفيان جاى داشت بر تخت نشست و خود را سلطان ابوالحسن قطب شاه هشتم ناميد.(821) نخستين هدف او چون همه فرمانروايان ، از ميان بردن رقيبان بود. رقيبانى كهسيد نظام الدين و فرزند دانشورش سيد على خطرناك ترين آنها به شمرده مى شدند. درديدگاه او رهبر بزرگ مذهبى حيدر آباد، كه عنوان دامادى قطب شاه هفتم را نيز با خود داشتو از حمايت بى شايبه فقيهان و دانشمندان بهره مى برد آتشفشان خاموشى بود كه هرلحظه مى توانست فعال شود و دربار را زير خاك و گدازه هاى خشم الهى خويش مدفونسازد. بنابراين بر نظام الدين و فرزندش سيد على سخت گرفت . دست آن پاكان آسمانتبار را از مراكز قدرت مادى كوتاه كرد و در تنگ تر ساختن حلقه محاصره پنهان آنانبسيار كوشيد.