معنی کلمه ابوالبختری وهب بن وهب کبیر قرشی در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] اَبوالْبَخْتَری، وهْب بن وهْب کبیر بن عبداللـه بن زمعه قرشی (د ۲۰۰ق/۸۱۶م)، دولتمرد، قاضی، مورخ و محدّث. ابن سعد ابن سعد، محمد، ج۷ (۲)، ص۷۵، کتاب الطبقات الکبیر، به کوشش ادوارد زاخاو، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۶م. او در همین شهر به تحصیل و فراگیری سیره ، حدیث و فقه پرداخت و به گفته خود از مشایخی چون محمد بن اسحاق ، مالک بن انس ، هشام بن عروه ، ابن جریج ، و ثور بن یزید حدیث شنید. ابن عدی، عبداللـه، ج۷، ص۲۵۲۶-۲۵۲۹، الکامل فی الضعفاء، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. او احادیث بسیاری از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده حمیری، عبداللـه بن جعفر، ج۱، ص۲۵، قرب الاسناد، چاپ سنگی، قم. ...
جملاتی از کاربرد کلمه ابوالبختری وهب بن وهب کبیر قرشی
و امـا جـعـفـر الحـجـة بن عبيداللّه الا عرج : پس او سيدى است شريف ، عفيف ، عظيم الشاءن ،جليل القدر، عالى همت ، رفيع مرتبت ، فصيح اللّسان ؛ گويند در فصاحت و براعت شبيهزيـد بـن عـلى عـليـه السـلام بـود، و زيـديه او را حجة اللّه مى گفتند و جمعى به امامت اوقائل بودند. ابوالبخترى وهب بن وهب والى مدينه از جانب هارون الرشيد او را در حبس كردو هـيـجـده مـاه در حـبـس بـود تـا وفـات كـرد، و پـيـوسـتـه قـائمالليـل و صـائم النهار بود و افطار نمى كرد مگر در عيدين ، و پيوسته امارت و رياستدر اولاد او بوده در مدينه تا سنه هزار و هشتاد و هشت بلكه زيادتر و او را چند پسر بودهيكى ابوعبداللّه الحسين و او مسافرت كرد به بلخ و اولاد پيدا كرد در آنجا، و از اولاد اواسـت ابـوالقـاسـم عـلى بـودلة بـن مـحـمـّد الزّاهـد كـه سـيـدىجـليل القدر، عظيم الشاءن ، عالم ، فاضل ، كامل ، صالح ، عابد رفيع المنزلة بوده كهسـيد ضامن در ( تحفه ) ترجمه او و اولاد او را ذكر كرده و ديگر ابومحمّد حسن استاز اولاد اوست نجم الملة و الحق والدين سيد مهنّا قاضى مدينه .
و در كتاب توحيد از وهب بن وهب قرشى از امام صادق (عليه السلام ) از آباى گرامى اش(عليهم السلام ) روايت آورده كه اهل بصره به حسين بن على (عليهماالسلام ) نامه اىنوشته ، و در آن از كلمه (صمد) پرسيدند، حضرت در پاسخشان اين نامه را بهايشان نوشت : بسم الله الرحمن الرحيم ، اما بعد، مبادا در قرآن كريم خوض كنيد. و در آنجدال راه نيندازيد، و بدون علم و از روى مظنه و سليقه در باره آن چيزى مگوييد، كه ازجدم رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) شنيدم كه مى فرمود: كسى كه بدون علم درباره قرآن سخن بگويد، نشيمنگاه او پر از آتش خواهد بود، و خداى سبحان خودش كلمه(صمد) را تفسير كرده ، بعد از آنكه فرمود: (الله احد الله الصمد)، آن را با دوآيه بعد تفسير نموده ، فرمود: (لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد).
حديث : 4 حدثنى محمد بن موسى بنالمتوكل رضى الله عنه قال حدثنى سعدبن عبدالله عن احمد بن ابى عبدالله البرقى عنابيه عن وهب بن وهب عن جعفر بن محمد الصادق عن ابيه عن آبائه عليهم السلام عنرسول الله صلى الله عليه و آله قال من عزى مصابا كان لهمثل اجزه من غير ان ينقص من اجر المصاب شى .
حديث : 1 ابى رحمه اللهقال حدثنى سعد بن عبدالله عن احمد بن ابى عبدالله البرقى عن ابيه عن وهب بن وهب عنجعفر بن محمد عن ابيه عن جده عليهم السلام قالقال رسول الله صلى الله عليه و آله ان جبرئيل عليه السلام اخبرنى بامر فقرت بهعينى و فرح به قلبى قال يا محمد من غزا غزوه فىسبيل الله من امتك فما اصابته قطره من السماء او صاع الا كانت له شهاده يوم القيامه .
حديث : 1 ابى رحمه الله عن سعد بن عبدالله عن احمد بن ابىعبدالله عن ابيه عن وهب بن وهب عن جعفر بن محمد عن ابيه عن آبائه عليهماالسلامقال قال رسول الله صلى الله عليه و آله تنفلوا فى ساعه الغفله و لو بركعتين خفيفتينفانهما تورثان دار الكرامه قيل يا رسول الله و ما ساعه الغفلهقال ما بين المغرب و العشاء